وضوع در باره عقب گرد 180 درجه و تفکر کهنه و پوسیده حزب دموکرات

 

موضوع در باره عقب گرد  180 درجه و تفکر کهنه و پوسیده حزب دموکرات کردستان ایران و اعلام درست کردن یک دسته مذهبی که به هیچ عنوان و با تفکر و شعارهای این حزب گنجانده نیست و نمیشود به نظر بنده و به نظر خیلی از روشنفکران سیاست حزب دموکرات کردستان ایران به بن بست رسیده است جا برای برون رفتن از این بن بست دست به چنین اعمالی زده است که امروز همه شاهدش هستند همان اعلام موجودیت دسته زانیان اسلامی کردستان در حدکا به رهبری آیت الله مصطفئی هجری.

ئایاتۆلا مۆسته‌فای هه‌جری

حدکا | image

حزب دموکرات کردستان ایران در خیلی وقتها است که با مذهبیون زیربزیر کار کرده است نمونه آن کمپ التاش بود که خیلی از روحانیون تندرو عضو حزب بودند حتی حاضر نبودند که یک کلمه در باره اتحاد و همبستگی ملت کرد در بلندگوهایشان حرف بزنند اول و آخر حرفشان ضدیت با زنان و نوع پوشش آنها بود تا اینکه به مسائل کردستان به پردازند.

این برای ما که شناخت کاملی بر حزب دموکرات کردستان ایران داریم متعجب نیست چرا چون اکثریت کادرهای این حزب دست پرورده حزب توده بوده است که نورالدین کیانوری هم در سال 1357 آمد و بر روی کانال تلویزیونی قرآن خواند و اکثریت اعضا و کادرهای بزرگ حزب دموکرات کردستان ایران هم دست پرورده همان تفکر است.

حزب دموکرات کردستان ایران دست به یک تحرک زد که میخواست خود را به یک حزب سیاسی فرامنطقه ای و مدرن هم از داخل و هم از خارج قابل اعتماد باشد دست زد اما در کنگره 14 حزب نشاند داده شد که این حزب اعتماد خارجی را از دست داده است برای مثال  سیاستمداران اروپای و آمریکای روی خوشی به این حزب نشان ندادند و در صحنه داخلی هم یک فشار منطقه ای بر این احزاب هستش که نمونه آن را باید از سفر نیچروان بارازانی به تهران و باز سفر ریئس جمهوری کردستان فدرال جناب آقای مسعود بارازانی به ایران بررسی کرد و حضور سپاه قدس و ترس و وحشت از سپاه قدس  که هدفش همین بود که امروز ما میشنویم که حزب به اصطلاح دموکرات کردستان ایران چه دسته گلی به آب داد بجای اینکه رو به جلو گام بردارد رو به عقب گام برداشت.

حزب دموکرات کردستان ایران نمیتواند خود را با دنیای مدرن تطبیق کند چرا چون یک دسته قدرتمند مذهبی بر این حزب سایه افنکده است که یک فرقه مذهبی است که فقره اصلی حزب را تشکیل میدهد و همین فرقه باعث شده است که مانع از جهش زنان و راه یافتن زنان به کادر رهبری حزب میشوند و همیشه از دیدگاه این فرقه که خیلی در داخل حزب قدرت دارند زن ضعیفه است و از مرد ناتوانتر است و بر هین اساس است که زنان در داخل حزب نمیتوانند پیشرفت لازم را بدست بیاورند و در مدتها پیش اسلام سیاسی بر این حزب سایه افکنده است  باید برگردیم به زمان مذاکره حزب با ایران که هیچی نگفتند تا اتفاق نه افتاد همان به شهید شدن دکتر عبدالرحمان قاسملو منجر شد البته حزب دموکرات کردستان ایران مدیون مردم و ملت کرد مباشد چرا چون هرگز و به هیچ عنوان با مردمش راستگو و صداقت نبوده است یکی از ناصادق بودن حزب دموکرات کردستان ایران همین است که دست به آن زده است. و میتوان گفت آیت الله مصطفئی هجری.

در ایران و در شرق کردستان مردم و ملت محروم کرد دارند در زیر چتر همین اسلام سیاسی مینالند و روزانه با جان و روح آن را لمس میکنند که حزب دموکرات کردستان آمده است یک نوع اسلام سیاسی برقرار نموده است همان سیاست و همان تفکر ولایت فقیه ای است اما با فورم ظاهری دیگری اینهای که امروز بر حزب سایه افکنده اند فردا خواست دیگری دارند بگزار به بینیم خواست آنها در آینده چه خواهد بود خواست آنها در آینده همان روش و سیاستی میباشد که امروز در ایران حاکم میباشد  باید و میتوان گفت حزب دموکرات کردستان ایران خود را به زیر چتر سیاست ولایته فقیه انداخته است و خود را با رژیم ایران دارد نزدیکتر میکند و باز میتوان گفت حزب دموکرات کردستان 180 درجه به عقب برگشته است این هم نشاندهنده این است که این حزب ناتوان است و سیاستش به بن بست رسیده است هرگز نمیتواند دین را از سیاست جدا کند و حتی احزاب دیگر ایرانی هنوز معنا و مفهوم جدای دین از سیاست را درک نکرده اند و نمیدانند   و جدای دین برای یک حزب مذهبی مثل حزب دموکرات کردستان این هم خیلی سخت است و ما در شرق کردستان نزدیک به 40% غییر اسلامی داریم این هم به این معنا میباشد که حزب دموکرات کردستان ایران آمده است حقوق کردهای غییر اسلامی را پایمال کرده است که در اعلامیه ای که منتشر میکند فقط به مردم مسلمان کردستان اشاره میکند و باید برگردیم به بیانیه چند ماه پیش مصطفئی هجری که گفته بود او ایرانی است و شعار برای یک کردستان مستقل خوابی بیش نیست این را به دنبال داشت که امروز میبینیم و درست کردن علمای مسلمانان کردستان باید از دیدگاه دوربینی و ریزبینی بررسی نمود اگر حزب دموکرات کردستان ایران خیال میکند اسلام سیاسی بهتر از آن خواهد بود که امروز در ایران حاکم است و آنکه در افغانستان حاکم بود سخت در اشتباه است اسلام واقعی همان است امروز در ایران حاکم است همان است که طالبانها در افغانستان پیاده کردند و امروز مردم کردستان دارند آن را به خوبی لمس میکنند و با روز روشن آن را میبینند اما این را نباید فراموش کنیم که باید شاهد شقه شدن حزب دموکرات کردستان باشیم در آینده من مطمئنم که کسانی آزادیخواه در داخل حزب هستند که بر ضد این تفکر هستند و به این زودی باید شاهد شقه شدن حزب دموکرات کردستان ایران باشیم همین حزب دموکرات کردستان 17 بار با ایران نشست داشت و مذاکره کرد بدون اینکه یک کرد آن با خبر باشد چرا پیامهای دولت ایران و حزب که برای یکدیگر رد و بدل شده است منتشر نمیکنند چرا مراسم خاکسپاری شهید دکتر قاسملو و شهید دکتر صادق شرفکندی را پخش نمیکنند چرا چون سفیران رژیم ایران در آن مراسمها شرکت میکنند چرا این حزب راستیها و حقیقتها را از مردم کرد پنهان میکند؟ بنابر خبر موثق اطلاعاتی دولتهای منطقه حزب دموکرات کردستان ایران به تازگی چندین بار با سفیر رژیم ایران در عراق نشست داشته است آن هم به واسطه آقای جلال طالبانی و چند فرد دیگر در دولت عراق که سی ای ای و موصاد هم در این باره از این اعمال با خبر هستند.  این را باید بوضوح دید که خیلی از اعضای حزب دموکرات کردستان ایران در کشورهای اروپای دست به تحرکات رفت و آمدهای کسترده ای زده اند به سفارتخانهای ایران در این کشورها یک فرد که در شهر کالستاد بر سر میبرد  و خود را طرفدار حزب میداند بنابر خبرهای موثق آن فرد با چندین فرد دیگر هر هفته به سفارت ایران رفت و آمد میکنند.

//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

تفکر ما که روزی محقق خواهد شد و با نابودی رژیم ایران اسلام سیاسی به گور برده میشود و حزب دموکرات کردستان  خود را در برابر مردم و ملت کرد شرمزار میکند.

بله این است تفکر ما روزی محقق خواهد شد ما ایمان داریم که روزی این تفکر در کشور ایران و منطقه برقرار میشود آنهای مثل حزب دموکرات کردستان ایران که تفکرشان به بن بست رسیده است باید بیایند از تفکر ما الگو بگیرند.. ساموئیل کو کرمانشاهی.

جدای دین از سیاست به این شرح میباشد.

1-باید ملاها در مله عام اذان نخوانند  باید دولت با آنها اتفاق کنند توافق کند که فقط در داخل مسجدها اذان خوانده بشود در اماکن عمومی ممنوع باشد.

2-ساعت هست و عصر تکنولوژی میباشد به هیچ عنوان ما احتیاج به اذان در اماکن عمومی نداریم که آرامش بچه ها را برهم میزنند.

3- افراد مذهبی به هیچ عنوان این حق را ندارد در امور سیاست دخالت کنند آنها این حق دارند که در امور مذهبی آنهم در چارچوب مسجدها به ابادت مذهبی خود به پردازند.

4- درس مذهبی برای افراد زیر 18 سال به طور کلی ممنوع باشد و هر کسی این کار را کرد جریمه به اضافیه زندانی و افراد زیر 18 سال نباید در باره مذهب و به مدرسه مذهبی بروند و باید به طور کلی ممنوع باشد که افراد زیر 18 سال به ندرسه مذهبی بروند.

5- نهادهای مذهبی این حق را ندارند که از اموال عمومی برای اهداف خود سواستفاده کنند این باید ممنوع باشد و دخالت در امور مردم و نوع پوشش توسط افراد مذهبی ممنوع میباشد  آن را دخالت در امور خصوصی مردم میدانیم و ممنوع میباشد.

6- باز نویسی کردن درس برای کودکان و باید درس کودکان دور از هر نوع خشونت باشد باید کودکان خود را انسانگرا به بار آوریم.

7- درست کردن مسجد باید بنابر توافق دولت باشد و مسجد بر اساس آزادی بیان و آزادی ادیان  آزاد است اما باید دولت بر مسجدها نظارت داشته باشد  چرا چون تفکر ملاها مثل میکروب میباشد و جامعه را تخریب میکند.

8- ملاها فقط میتوانند برای کسانی اذان بخوانند که به داخل مسجد میروند رسیدن صدای اذان به خارج از مسجد جرم محسوب میشود.

9- تبلیغات افراد مذهبی به هیچ عنوان این حق را ندارند از چارچوب مسجدها خارج بشود و دعوت به خشونت ممنوع میباشد و جرمش سنگین خواهد بود برای افراد مذهبی اگر بخواهند در خارج از مسجدها دست به تبلیغات و یا مردم را دعوت به خشونت کنند.

10- دولت باید همیشه بر مسجدها نظارت داشته باشد که برای جلو گیری از تفکر مخرب روحانیون که مردم را علیه زنان تحریک میکنند.

11- هر نوع تحریک از سوی مذهبیون بر ضد زنان خیلی جرمش سنگین خواهد بود و به هیچ عنوان مذهبیون این حق را ندارند مردان را علیه زنان تحریک کنند و جرمش خیلی سنگین خواهد بود اگر یک مذهبی بخواهد کسی علیه کسی دیگر تحریک کند.

12- ازدواج بایدخارج از دخالت ملاها صورت گیرد و آنهم با خواست خود دختر و پسر صورت میگیرد پدر و یا مادر و برادر و عمو به هیچ عنوان حق دخالت در امور جوانان را ندارند.

13- ختنه پسران زیر 18 سال باید ممنوع باشد که اگر خودشان خواستند در سن 18 سالگی ختنه میکنند زیر 18 سال ممنوع میباشد و باز ختنه کردن دختران تحت هر عنوان که باشد ممنوع میباشد.

14- آزادی زنان و حق برابر با مردان در همه نوع آزادی پوشش و رفت و آمد و مسافرت بدون اجازه دیگری  و ایجاد شغل و کار برای زنان تا زنان از نظر اقتصادی خودکفا باشندو دیگر به هیچ عنوان احتیاج به وابستگی اقتصادی به مردان نداشته باشند.

15- ایجاد کمک هزینه اجتماعی برای زنان بی سرپرست  و خوکفا کردن زنان از نظر اقتصادی و بالا بردن سطح آگاهی مردم در جامعه از هر نظر. 

16- ریشکن کردن فساد اداری در سیستم اداره دولت و صداق بودن با مردم در انجام هر کاری باید مردم در در جریان آن قرار داد.

17- کودک آزاری تحت هر عنوان که باشد ممنوع میباشد هر کسی کودک خود را اذیت و آزار بدهد طبق قوانین حمایت از کودکان کودک ازش گرفته میشود که پدران و مادرانی که کودک خود را آزار میدهند به کلنیک روان درمانی منتقل میشوند برای درمان.

18- افراد معتاد نباید در اماکن عمومی باشند یک جا و مکان خاصی برای افراد معتاد درست شده میشود که به هیچ عنوان حق تردد در اماکن عمومی ندارند و خرید و فروش مواد مخدر تحت هر عنوان که باشد جرمش سنگین خواهد بود زندان مبد دارد.

19- زن آزاری تحت هر عنوان که باشد ممنوع میباشد  هر کسی بخواهد زنش را کتک بزند زندانی به اضافیه محرومیت روبط با زنان حدود 16 سال تا 16 سال هر نوع ارتباط وی با زنان ممنوع میشود و به اضافه زندان و هر کسی بخواهد زنی را برای کاری و یا مسائل جنسی مجبور کند سخت با وی برخورد میشود و زندانی و به اضافه جریمه نقدی و محرومیت 10 و منع کردن روابط با زنان.

20- تحقیقات بر اساس عدالت کامل و رعایت حقوق بشر صورت میگیرد  تحقیقات به دو صورت انجام میشود مراقبت بدون اینکه فرد از خودش خبر داشته باشد و یک تحقیقیات روبروی هم صورت میگیرد و از افراد منطقه بدون اینکه فرد بداند صورت میگیرد.

/////////////////////////////////////////////

حال بدانیم دین اسلام چیست  و این دین بر چه اساسی بناه شده است دین اسلام یک تفکر و عقلیت دیکتاتوری میباشد که همه کس باید در روز پنچ بار و یا 3 بار برای عربها سژده به برند همان زانو به زمین نهادن به معنای سژده بردن و تسلیم شدن در برابر عربها و سژده بردن برای عربها میباشد اگر خدای وجود دارد چرا رو به جای دیگر مردم نمازشان نمیخوانند اگر در واقعیت بخواهیم در باره تفکر اسلام و اسلامی دست به بررسی کنیم باید از تفکر صدام و روسای عرب نگاه دیدگاه خود را بیان کنیم که  محمد یک فرد دیکتاتور بوده است  و در عین حال زرنگ و زیرک بوده است در زمان خودش  که یک و یا چند کلماتی را برای تسلیم شدن انسانها به وی درست کرده است اسمش گذاشته است شاهد و ایمان  اما در اصل اینطور نیست بلکه خواسته بود همه انسانها برای محمد در روز چندین بار سژده به برند و سر را پائین و بالا کنند و زانو را به زمین به گزارند به عنوان تسلیم در برابر محمد و باز به عنوان سلام و علیک با محمد بوده است مثل هیتلر که از تمامی مردم خواسته بود در روز 3 الی 6 بار به عنوان احترام به هیتلر های هیتلر بکنند و دست خود را راست نگهدارند و در حدود 3 الی 4 دقیقه دست خود را نگهدارند و بگویند های هیتلر  محمد هم همینطور بوده است و دین اسلام بر اساس جنس و سکس درست شده است باید گفت اسلام یک مرض ضد زن میباشد همان تفکری که امروز در حزب دموکرات کردستان ایران پیاده شدن است هدف خودش را دارد فردا هدف خود را بیان میکنند.

در دین اسلام یا باید مثل من باشید و یا کشته میشوید.

در اسلام زن ضعیفه است و حق حضور در مجالس را ندارد  و مرد حاکم زنان محسوب میشود  مرد این حق را دارد زنش را طلاق بدهد و یکی دیگر را بگیرد  در دین اسلام مرد این حق را دارد بدون اینکه از زنش سئوال کند یک زن دیگر را بگیرد و یا با زنی دیگر ازدواج کند در دین اسلام زنان باید همیشه از نظر اقتصادی وابسته به مردان باشند و به هیچ عنوان زنان در دین اسلام از نظر اقتصادی مستقل نیستند و این حق هم ندارند که از نظر اقتصادی خودکفا باشند.

سرود ای رقیب با اصول اسلامی مغایرت دارد همین دسته علمای اسلام حزب فردا سرود ای رقیب را ممنوع میکنند و فردا باید اگر به مقرهای حزب دموکرات کردستان ایران سفرنمود باید با زبان عربی حرف زد و فردا زنان در داخل حزب باید با رو سری راه بروند و حجاب اسلامی را داشته باشند و  رعایت کنند و اگر یک زن آمد و چیزی گفت هزار و یک اتهام بر وی میزنند و زنان را به زیر سرکوب و قفغان اسلامیستها کشانده میشوند.

حال برگردیم به چگونگی درست شدن دین اسلام و دینهای دیگر آیا خدای وجود دارد آیا اگر این خدا وجود دارد چرا اثبات نشده است آیا بهشت و دوزخ وجود دارد اگر وجود دارد چرا در طول 1400 سال و بیشتر از آن تابحال اثبات نشده است؟ نه بهشت به هیچ عنوان وجود ندارد نه بهشت وجود دارد و نه دوزخ و نه خدا بلکه انسانها خدا را درست کرده اند خدا به هیچ عنوان وجود ندارد این دنیا یک شعلی جاودانی است که ملیاردها سال وجود داشته است و انسان بر حسب تکامل از میمون به انسان تغییر و تکامل یافته اند انسانها اول مثل ماهی بعدأ کم کم تکامل یافته اند به خشکی منتقل شده اند و کم کم توانسته اند روی دو پا به ایستند و مثل امروزی تکامل پیدا کنند و به سبب انقراض شدن آن ماده ای که انسان از آن به وجود آمده است خود انسانها باعث شده است و تمامی میکروبهای مثبت را جمع آوری میکنند و برای درمان و دارو به کار برده میشود و یا برای اورانیوم و ماده های اتمی که امروزی آن ماده انقراض شده است در دریاها و حتی در زمین همینطور شده است.

آیا مردمانی که کودکوارانه دین و مراسم دینی را دنبال میکنند از درک جهالت و دروغ بودن این دین درنیافته اند؟ حتمأ درک نموده اند اما بعضی از این افراد نانش و زندگیش با مذهب میچرخد خوب امروز هم مسائل اقتصادی مهمتر از هر چیز دیگر است برای انسانها تا بخواهند به پردازند به پژوهش کردن در باره مذهب.

در آن زمان چون تکنولوژی نبوده است رادیو و تلویزیون و روزنامه و چیزهای خبری وجود نداشته است اگر کسی هم روانی بوده باشد با خودش حرف زده باشد وی را ستوده اند و مردم در این فکر بوده اندکه او با خدا حرف میزند در آن زمان تفکر انسانی وجود نداشته است  خود خرافات هم در یک محیط ناسالم و آلوده به فساد فکری و نبودن وجود یک تفکر درست و روشن برای پیشبرد جامعه این ملا و آخوندها رشد میکنند در همان زمان همینطور بوده است.

دین خودش بر اساس دروغ درست شده است دین یعنی دروغ یعنی خرافات یعنی خیال باطل و دین اسلام بر اساس عقل و تفکر محمد بنا شده است که همان است که در بالا بیان نمودیم که محمد خواسته بود و توانسته است خیلیها گول بزدند که هر روز برای کعبه و خانه محمد بوده است سر را بالا پائین کنند و در برابر تفکر او سر تسلیم فرود آورند خوب اگر این دین از سوی خدا آمده است چه لزومی دارد که رو به کعبه به ایستند و نماز بخوانند اگر یک تفکر دیکتاتوری نبوده است که باید همه در برابر محمد سر تعظیم فرو آورند و در برابر او زانو بزنند؟

اگر محمد پیغمبر است  و پیام آور بوده است چرا دو فرد بابلی که دست یارش بودند و هرچی محمد میگفت آنها مینوشتند تا اینکه کارش با آنها تمام شد آنها را به توی یک چاه انداخت و نوشتها را کشید بالا و آنها را سنگباران نمود و کشت که هنوز شیطات صغره و شیطان کبره نام گرفته اند که یکی از آنها ارمنی بود و دیگر بابلی بود که هر دو را کشت؟

چرا در اولین روزی که سرکرده یهودیها را کشت اولین شب محمد رفت با زنش سکس کرد؟

چرا محمد 47 زن داشته است چرا محمد با یک دختر شیرخوار 9 ساله سکس نمود چرا محمد با زن پسرش که زیت پسرش بود سکس کرد؟

چرا عمر بن خطاب به طرفدرانش دتسور داد در منطقه هورامان به زنان و دختران تجاوز کنند و به دختران کرد تجاوز نمودند؟

لابت حزب دموکرات کردستان ایران و کادر رهبریش دوست دارند با دختران شیرخوار ازدواج کنند که به این تفکر عقبمانده روی آورده است.

ما مسلمان نیستیم این دین با زور شمشیر به خورد ما داده شده است و به زور به ما تحمیل کرده اند اکثریت ملت کرد یاری و یا زرتشتی هستند باید به دین خودش بزگردند اما امروز ما احتیاجی به دین نداریم ما انسان هستیم  ما در عصری زندگی میکنیم که عصر پیشرفت و تکنولوژی میباشد عصری است که در تمام دنیا همه با یک سانیه ارتباط برقرار میشود.

به نظر ما آنهای مبتلا به دین میشوند روانی هستند و وجودشان برای جامعه خطر ناک میباشد چرا چون روانی هستند و مبتلا به مرض هستیریکی میباشند.

دین دیگر برای انسانها کهنه شده است و نباید دین در امور مردم دخالت کند و آزادی انسانها را برهم بزند دین امروز تبدیل شده به یک ویروس کشنده که به مخ هر کسی نفوز کند مغزش را خراب میکند و کارکرد مغزش به یک بمب ساعاتی تبدیل میکند برای منفجر کردن جامعه بشری و کشتن افرادی که با تفکر میکروب مذهبی همخوانی ندارند از دیدگاه اسلام باید کشته بشوند و یا از مذهب انتقاد میکنند.

در دین اسلام شمای که مسلمان نیستی نصف حق یک انسان مسلمان داریم دین اسلام یعنی تبعیض یعنی پخش انواع میکروب و ویروس به داخل مخ جوانان بد بخت و بیچاره .

ما به هیچ عنوان ضد اسلام نیستیم بلکه ضد اسلام سیاسی هستیم و ضد خواندن اذان در اماکن عمومی هستیم.

سامویئل کو کرمانشاهی 25/11/2008

 -----------------------------
    bandkrawanr.gif

موضوع اطلاعیه در باره محکومکردن برخورد شوینستهای طرفدار مجاهدین در پالتالک بنام روم سرنگونی .اسم روم این است

Iran sarnegoni va sarnegoni khahane rejim dar paltalk

دیدار خمینی و رجوی بعد از آن دیدار صدام و رجوی بازی سیاسی من دلم به حال انسانهای میسوزد که گول اینها را میخورند دجال بعد از دجال خمینی مردم ایران را گول زد رجوی هم همین کار کرد تعداتی که بر آنها توسط رژیم مورد ظلم واقع شده بودند و بدنبال راهی بودند که علیه اخوندها مبارزه کنند هرگز آزاد نبودند که آزادانه اظهار نظر کنند.

کسی که اسم خودش گزاشته بود ارنستو چیگوارا که آدمین بود در آن روم تا اینکه بحث کرد را به میان آمد ما را قرمز کرد  اینها همان سردرگمهای هستند که راه آینده خودشون را گم کرده اند. راستی در باره مجاهدین حرف زدن زیاد گنده کردن انها میباشد اینها هیچی نیستند باور کنید اگر اینها به قدرت برسند از آخوندها بدتر خواهند شد چرا چون اینها به هیچ احدی رحم نخواهند کرد یک سیستم پلیسی را بر قرار میکنند هر کسی که با تفکر آنها نباشد سرکوبش میکنند و اعدامش میکنند.

ما ملت کرد در کردستان باید مرز خودمان با این روانیها مشخص کنیم که اجازه ندهیم جوانان ملت کرد را گول بزنند و بسوی خودشان بکشانند.

تا فرد پرستی و مرده پرستی در داخل مجاهدین باشد به هیچ نقطه ای نخواهند رسید.

اینها در زمانی که صدام بر عراق حاکم بود کردها را دشمن خود میدانستند  و حتی با صدام همکاری کردند برای تصرف کرکوک که در سال 1991 بدست پیشمرگان کرد افتاده بود چرا مجاهدین به خاطر این جنایت حاضر نیستند از ملت کرد معذرت خواهی کنند. 

یکی دیگر از تفکر ویروس مجاهدین این است که شعار ایران رجوی ایران رجوی میدهند که مطابق است با شعارهای صدام و اطرافیانش  که میگفتند صدام العراق و العراق الصدام و فرستادن اطلاعات صدام به دنبال ایرانیانی که صفوف مجاهدین را ترک کرده بودند و یک فرد پرستی که در داخل مجاهدین وجود دارد فکر نمیکنم در جای دیگر دنیا چنین باشد.

یکی دیگر از برخوردهای مجاهدین که غیر نورمال است این است که اگر کسی ازشان انتقاد کرد برچسب میزنند برای مثال میگویند این حرف وزارت اطلاعات رژیم ایران است اما در اصل اینطور نیست که آنها فکرش میکنند این تفکری که آقایان طرفدار رجوی دارند مریضی است میخواهند آنها چوپان باشند و مردم گله گوسفندشان هرچه که بخواهند به فرد بگویند و توهین کنند اما کسی حق ندارد از تفکر اشتباه اینها انتقاد کند اگر گفتی زیر ابروشان چشم است یک دفعه یک برچسب میزنند  اگر کسی با تفکرشان نباشد او را متهم میکنند و برچسبهای بی پایه و بی اساس به فرد میزنند.

من بر این باور هستم تفکر مجاهدین مال امروز نیست و باید بدانند که به هیچ عنوان مجاهدین نمیتواند در ایران آینده به قدرت برسد چرا چون تفکر تکحزبی و اندیشه ی دیکتاتوری به پایان رسیده است تازه که از رهبر واحد و حزب واحد و ایدئولوژی گرای کهنه شده است.

سازمان مجاهدین یک سازمان مذهبی و ایدئولوژیکی میباشد چطور مگر میشه در یک اندیشه ی ایدئولوژیکی دین را از سیاست جدا کرد که سازمان مجاهدین و سران آن میروند برای حسین گریه میکنند از راه دیگری میخواهند خود را دموکرات و غیر مذهبی نشانبدهند.

اگر آن کسانی که در امورسیاست مطالعه دارند و تفکر و اندیشه ی سازمانهای سیاسی را دنبال میکنند خوب میدانند این سازمان چیست و چه نوع سیاستی دارد.

اگر آن کسانی که بخواهند بر وجود احزاب و سیاستهای احزاب در خاورمیانه و دست به ریشه شناسی کنند و در باره تفکر مجاهدین مطالعه کنند خوب در میابند که تفکر مجاهدین و رفتار مجاهدین همان تفکر و همان برنامه و اسانامه ای است که حزب بعث و میشیل افلق بنیانگزاری نموده است.

که حزب بعث هم بر این باور بود که باید کشور بر اساس یک ایدئولوژیک تمامیتخواه و همان تفکر الحزب الواحد و رهبر واحد است که سازمان مجاهدین خلق ایران هم بر اساس همین تفکر و بر اساس همین رفتاربنا شده است.

یعنی وجود سازمان مجاهدین خلق وابسته است به وجود مریم و مسعود اگر مریم و مسعود چیزی بر شنا بیائید این سازمان از هم میپاشد یعنی وجود و حیات سازمان مجاهدین وابسته است به وجود و حیات مریم و مسعود.

سازمان مجاهدین خلق ایران فرصتطلب است.

البته در تمام خاورمیانه همین تفکر اعمال میشود که سازمان مجادین اعمال میکنند در ایران حالا رژیم مذهبی بر ایران حاکم است که بر اساس یک ایدئولوژیک و بر اساس یک تفکر دارد پیش میرود و مردم و جوانان عزیز میهنمان را از آنچه حق طبیعی هر انسان است در دنیا محروم نموده اند.

سازمان مجاهدین خلق در اصل همان حزب بعث میباشد اما با رنگ دیگر و با شیوه ای دیگر حزب بعث هم میگوید حریه اشتراکی و ذات رساله الخالده.

همه با هم اما ذاته رسالته خالده یعنی رسالت محمدی همان قرآن میرساند که با نام دیگر و با شیوه ی دیگر یعنی آخوند کراواتی.

سازمان مجاهدین خلق ایران میگوید فضل الله المجاهدین القاعدین اجرا عظیما  یعنی این دو تفکر یکی هستند هسیچ فرقی میان تفکر مجاهدین و حزب بعث وجود ندارد.

من بر این باور هستم باید سازمان مجاهدین انتقاد پذیر باشد و دست به خانه تکانی کند و کمی در باره گذشته خویش مطالعه کند و خود را از این نگبتی نجات بدهد که به آن گرفتار شده است همان تکروی و تندروی است.


باور کنید هیچکسی مثل من این ویرسها را نمیشناسد منظورم ویروس مجاهدین است.

و ویروس خمینی و با ویروس رجوی یکی هستند.

در عملیات موسوم به فروغ جاویدان هزاران نفر از جوانان رشید کرمانشاه را به دم تیغ آخوندها داد و به شهادت رسیدند که گول تفکر مجاهدین را خورده بودند.

مردم عزیز شهر عزیزم شهر کرمانشاه جوانان عزیز شجاع شهر کرمانشاه  باید بدانید که مجاهدین بزرگترین دشمن ملت کرد میباشد   و شما به هیچ عنوان و هرگز گول تفکر مخرب مجاهدین نخورید اینها از آخوندها بدتر هستند از این راه هشیار و بیدار باشید که به طرف احزاب خودتان یعنی احزاب کردستانی بروید به طرف این دشمنان نروید.

اینها بغیراز خودشان نباشد هیچ کسی دیگر را قبول ندارند.

یکی از خودخواهی های مجاهدین این است که خود برای خود ریئس جمهور تعین نموده است و اعلام دولت موقت را نموده است با 5 هزار نفر برای 80 میلیون نفر خط و نشان میکشند. میگوید مریم رج وی ریئس جمهور منتخب ایران کجا و کدام منتخب؟

همین خودخواهی مجاهدین باعث شد که شهید دکتر عبدالرحمان قاسملو از شورای به اصطلاح مقاومت بیرون برود که مسعود رجوی از شهید دکتر قاسملو خواسته بود که کار دیپلماسی را کنار بگزارد که همه چیز را باید مجاهدین انجام بدهند و دکتر این را نپذیرفت و از شورا رفت بیرون.

بعدأرجوی گفت در یک نطقه تلویزیونی وای بحال روزی که ما به قدرت برسیم گفشهایمان از پا در نخواهند آورد تا کردستان را از وجود به قول رجوی قاسملو پاک نکنند حالا بگزار با این بیماری ای که به ان دچار شده اند خود را خلاص کنند.

البته من نمیگویم که رژیم ایران از مجاهدین خوبتر است رژیم ویروس خمینی هم دشمن ملیتهای ایرانی بوده و هست اما من فرقی را نمیبینم میان رژیم خمینی و تفکر رجوی.

آخوندها دشمن بشریت هستند.

اما ویروس رجوی و ویروس خمینی مثل  هم هستند هیچ تفاوتی را نمیبینم میان این دو تفکر البته یک تفکر دارند رجوی و خمینی.

حرف من این است که یادشان رفته است که هنگامیکه در ارتش به اصطلاح آزادیبخش بودیم به آنها گفتم که من آینده مجاهدین را تاریک میبینم.

سازمان مجاهدین خلق تا زمانی از این عقلیکه دارد از درخت شیطونشان پائین نیایند کسی به طرفشان نخواهند رفت.

آقای رجوی در سال 1989 ادعا میکرد که روزی خواهند رسید این ارتش کردستان را از وجود طرفداران شهید خلق کرد دکتر عبدلرحمان قاسملو را پاک خواهند کرد مگر یادشان رفته است در نشست لشکر 67 من میکروفون را گرفتم که گفتم من کرد هستم و اگر شما حق و حقوق مردم کرد را قبول ندارید بس اینجا جای ما کردها نیست. یادشان رفته است که رحیم موسوی فرمانده لشکر 68 بود در کفری گفت اینجا خاک دشمن است یعنی خاک کردستان خاک دشمن آنها میباشد که من اعتراض نمودم به طوری غیر انسانی من را تحویل اطلاعات عراق دادند که 3 ماه در زندان بودم آنهم به خاطر اینکه من گفتم این خاک من است اگر این خاکر دشمن شما میباشد بس من هم دشمن شما میباشم. اینها به هیچ عنوان نمیتوانند اولگوی مردم ایران باشند وبه هیچ جای نخواهند رسید.

مگر یادشان رفته است که در نشست لشکر 67 یک خانمی که خواهر موسی خیابانی بود آمد میگفت نباید دکتر قاسملو را میکشتند تا خودمان در ایران او را محاکمه میکردیم که من به این اعتراض کردم 7 روز زندانی کردند.

این تفکر دیکتاتوری ای که مجاهدین دارد به هیچ جای نخواند رسید.

حالا در پالتالک روم زده اند و اگر کسی به شونه و بال آنها نگوید قرمزش میکنند و یا بانسش میکنند خاک بر سرتان.

نادر رفیعی نجاد برادر مریم رجوی در کمپ التاش به زبالها نگا میکرد میگفت اینجا بوی جلال طالبانی میدهد حالا همان کسی که ازش بد بین بودند ریئس جمهور عراق است بجای دیکتاتور خون آشام صدام حسین که هزاران کرد را انفال نمود و کشت کرسی در زیر جناب آقای جلال طالبانی است و امروز اینها با چه روی به ریئس جمهور عراق نگاه میکنند که آن زمان بهش توهین میکردند.

حالا اسم روم پالتالکیشان گزاشته اند سرنگونی بهه بهه عجب سرنگونی ای  آنهم در پشت یک کامپیوتر در یک اتاق گرم و نرم..


ما از تمامی مردم و ملت عزیز کردستان درخواست میکنیم  که گول حرفهای مجاهدین را نخورند اینها دشمنان ملت کرد هستند اگر به قدرت برسند ار رژیم اسلامی بدتر هستند برای ملت کرد این هیاهوی که میکنند بنام خودمختاری کردستان در برنامه شورای ملی مقاومتشان دروغ است فقط برای گول زدن مردم کرد و کشاندن کردها برای سؤاستفاده از جوانان ملت کرد میباشد کسی گول اینها را نخورد اینها بدترین دشمن ملت کرد هستند.

اینها در همان شوینیستهای کور هستند که در دل دشمن اما ظاهر دوست که یک کینه بزرگ در پشت یک لبخند ساده خود را قائیم نموده است در ذهن ئ تفکر مجاهدین خلق فدایان اسلام.

خوب میگویند جدای دین از سیاست اما خود رهبران مجاهدین بر سر قبر حسین گریه میکنند و سینه زنی میکنند و ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق با شعارهای که میدهند مغایرت دارد.

یعنی اینها یک مشت دروغگو و گول زن هستند که میخواهند خود را مدرن و پیشرفته نشان بدهند اما در ذات آنها چیز دیگری وجود دارد  یکی از شعارهای احمقانه آنها این است که میگویند اسلام دموکراتیک یعنی جمهوری اسلام دموکراتیک که خیلی خنده دار است این شعارهای هیچ و پوچ مجاهدین است هیچ احمقی چنین شعاری را میدهد؟

مردم و ملت کردستان اسیر از تمامی جوانان عزیز ملت کرد تقاضامندم به هیچ عنوان گول حرفهای مجاهدین را نخورید شما خودتان حزب دارین و چندین احزاب سیاسی در کردستان فعالیت میکنند به طرف آنها بروید حزب دموکرات کردستان هستش و حزب لیبرال دموکرات کردستان که خودم عضو آن هستم حزب پاک کومه له و پژاک هستش و حزب استقلال خواه کردستان هستش  به هر حزبی که دوست دارید به پیوندید اما هر کردی که بخواهد به طرف مجاهدین و احزاب فارسی زبان برود به این معنا میباشد که به خود و هویت خود و ملیت خود خیانت کرده است.

بخصوص مجاهدین که من خوب میشناسمشان و میدانم وزنشان چند است و چه تفکری دارند اکثریت رهبران مجاهدین روانی هستند که ویروس تفکر صدامی  و خمینی بر آنها تاثیر داشته است.

در داخل سازمان مجاهدین دست دادن زنان با مردان ممنوع است و اکثریت زنان مجاهد پوشش اسلامی دارند یعنی یک تفکر عقبمانده و کور دارند که از آخوندها پیشقدمتر هستند  اینها اخوندهای کراواتی هستند  در ایران هم آخوندهای عمامی دارند حکومت میکنند آیا بین این دو چه فرقی وجود دارد؟

زند باد آزادی و آزادی خواهی

سلام بر روح و روان شهدای کرد و کردستان

ساموئیل کردستانی 24/9/2008

-----------------------------------------------------------

موضوع نوشته امروز چقدر سخت است کرد بودن در هیچ جای دنیا ما کردها احساس امنیت نمیکنیم حتی در کشورهای اروپایی بر سر ما معامله میکنند و اول منزوی کردن بعدش کشتن بعدش میگویند خودش مریض بوده است بر اثر مرض خودش فوت کرده است اما حقیقیت چیز دیگریست که آن هم این است سیاستمداران این کشورها با رژیمهای که کردستان را به اشغال خود در آورده اند همکاری میکنند و در صورت لزوم فرد کرد را یا میکشند و یا اگر شد به آن کشورها تحویل میدهند  چطور شد که احمد کهنه پوشی را کشتند چرا بعد از کشته شدن احمد کهنه پوشی 2 نفر سوئدی که در ایران زندانی شده بودند آزاد شدند  یعنی 2 ماه بعد از کشته شدن احمد کهنه پوشی در شهره خفده دو نفری که از سوی ایران دستگیر شده بودند بلافاصله آزاد شدند و به سوئد برگشتند؟

بلی آنچه من خبر دارم احمد کهنه پوشی قربانی شد در این میان شاید کسانی دیگر هم در این راه قربانی شده باشند اما آنچه باید و شاید ذکرش کرد این است احمد کهنه پوشی پیشمرکه کومه له بود و از سوی رژیم ایران کاملا شناخته شده بود و تو لیست رژیم قرار داشت  در این دو شهر دو فرد مزدور ایرانی حالا تعدادشان خیلی زیاد شده است  بنامهای شمسی داودیپور  سعید موسویفر و عبدلکاظم محمدیان همرا با چند نفر لبنانی تبار که مزور رژیم ایران بودند احمد کهنه پوشی را مورد آزار و اذیت قرار داده بودند مسلمأ اطلاعات در باره احمد را مرتبأ به سفارتخانهای رژیم میدادند.

حالا در این شهر تعداد مزدوران رژیم دو برابر شده است  علی سپاهوند مجید خندان جلال اردشیر فرهاد آذر خانم در آینده اگر لازم باشد عکسشان بر روی سایتهایم منتشر میشود.

حال برگردیم به مسئله ای اصلی .

یعنی در مورخ 31/1/2007 احمد کهنه پوشی به قتل رسید  و در ماه مارس یعنی نمیه ی ماه مارس دو سوئدی زندانی شده در ایران به اتهام جاسوسی آزاد شدند خوب باید این را با هم مقایسه کرد که معاملاتی در کار بوده است.

سئوال اینجا شروع میشود که چرا احمد کهنه پوشی را کشتند و به ایران تحویلش ندادند؟

خوب احمد کهنه پوشی قبلأ عضو یکی از احزاب بزرگ سوئد بود مسلمأ اطلاعات و چیزیهای داخلی حزب را میدانست  به همین خاطر بود که اعدامش کردند در منطقه ای بنام بیلنگه هاوس که عکسش هم هست در حال در باره نامه احمد کهنه پوشی عکسها هست آنجا.

در اینجا چطور انسان را میکشند و چه روشهای را بکار میبرند برای کشتن افراد در این کشورها؟

اول فرد را منزوی میکنند ارتباطش با دیگران قطع میکنند مشکلات برایش درست میکنند و  بیکارش میکنند و بعد از اینکه منزویش کردند بعدأ دست شان باز میشود برای کشتن فرد و حتی نامه های نیز بر ضد فرد به داخل خانها می اندازند و علیه فرد دست به تبلیغات میزنند  تا فرد را بتوانند کاملأ منزوی کنند بعد از اینکه خوب منزویش کردند خوب میکشنش فرد را .

  بلی مسئله احمد کهنه پوشی هم همین طور بود که اول توانستند منزویش کنند و بعدش در سال گذشته ویی را کشتند در آن شهر .

اگر امروز ما این اعمال ننگین را افشا نکنیم فردا نوبت ما هم میرسد و هزاران کرد بیچاره فروخته میشود به اشغالگران کردستان


آزاد سازی گروگانهای سوئدی و شرط و شروط رژیم آخوندی

در تاریخ 14 مارس و پس از اینکه خبر دعوت از نمایندگان مجلس سوئد به ملاقاتی با سفیر تروریست رژیم آخوندی در پارلمان سوئد از طرف یکی از نمایندگان سوسیال دمکرات به نام  Aleksander Gabelic به بیرون درز پیدا نمود، جمع کثیری از ایرانیان آزاده و به شدت عصبانی از این اقدام مفتضح، با تجمع در مقابل پارلمان سوئد و راهپیمایی در مقابل آن، برپایی نشست با سفیر رژیم فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران را محکوم نمودند.


روزنامه Dagens Nyheter در شماره 15 مارس، ضمن تهیه گزارش و عکس از این تجمع اعتراضی، با  Aleksander Gabelic نیز مصاحبه ای چند خطی انجام داد.

این نماینده مجلس سوئد در پاسخ خبرنگارDN به دلایل برگذاری این دیدار، اظهار داشت: آزادی دو کارگر سوئدی که در زندانهای ایران هستند،دلیل برگزاری این نشست است. این در حالیست که در نامه الکترونیکی این نماینده به دیگر همکارانش، تاکید شده بود که برای برپایی یک شبکه سوئد- ایران در پارلمان، همه شما را به این نشست دعوت می کنم ولی در پایان نامه هم اضافه نموده بود که اگر هم تمایلی به تشکیل چنین شبکه ای ندارید، پس از کارگران بیگناه سوئدی حمایت کنید.

  Aleksander Gabelic که از بیزاری اکثریت نمایندگان پارلمان سوئد از ملاقات با سفیر آخوندی و تشکیل چنین شبکه ای  اطلاع داشت، برای کشاندن تعداد بیشتری از نمایندگان به این دیدار خفت آور، ناگزیر شد که پای دو کارگر سوئدی را به میان بکشد که تناقضی آشکار با ادعای کذب وی در مصاحبه با خبرنگار Dagens Nyheter است. وی نهایت تلاش خود را برای پنهان نمودن هدف و نقشه اصلی که برآورد کردن خواسته رژیم آخوندی برای تشکیل این شبکه در ازای آزادی گروگانهای سوئدی بود،را انجام داد.

خاطر نشان میشود که تمامی شرکت کنندگان این تجمع اعتراضی نه تنها هیچگونه مخالفتی با آزادی این دو زندانی نداشتند بلکه نظر جمع این بود که این افراد توسط رژیم آخوندی به گروگان گرفته شده اند تا از شکل گیری و اتخاذ یک سیاست قاطع علیه نظام ولایت فقیه از سوی سوئد، ممانعت بعمل آید.

آزادی این دو کارگر سوئدی از زندانهای رژیم، یکی از مشغله های ذهنی و عملی دولت ائتلافی سابق(سوسیال دمکرات، چپ و محیط زیست) و دولت ائتلافی(راست) فعلی بوده و هست اما ملایان که این دو انسان را در چنگالهای خود دارند، زمان را برای به جامه عمل رساندن خواسته ها و شروطشان مغتنم شمرده  و کاملا گستاخانه ، این پیام را که در صورت عدم دستیابی به خواسته های ارائه شده، از آزادی این دو نفر، خبری در میان نیست، به گوش سوئدی ها رسانده اند.

حالا سوال اینجاست که خواسته های ملایان از دولت و دستگاه سیاسی سوئد چیست؟ آیا سفرهای پیاپی نمایندگان پارلمان سوئد به تهران، دیدار هیئت مجلس ارتجاع آخوندی از پارلمان سوئد و دیدار با سفیر تروریست و بدنام رژیم در سوئد از پارلمان، بخشی از اجرای شرط و شروط آخوندها توسط سوئدی ها نیست؟

یکی از درخواست های همیشگی ملایان از غرب بطور عام و سوئد بطور خاص، کسب حمایتهای سیاسی و یا به معنای واقعی کلمه، باجهای سیاسی است. در ارتباط با گروگانگیری دو سوئدی، باج سیاسی درخواست شده از جانب ملایان، راه اندازی شبکه ارتباط پارلمانی سوئد و ایران می باشد که این دیدار مخفیانه نیز در راستای تن دادن و هماهنگی پارلمان و دولت سوئد به این باج سیاسی است.

رژیم می خواهد با توسل به به گروگانگیری، شانتاژ و تهدید، از هرگونه قاطع سازی سیاست دولت سوئد جلوگیری نماید و سیاست استمالتی که توسط دولت سابق اعمال می شد، توسط دولت جدید نیز ادامه داده شود و تحمل کوچکترین قاطعیت را از جانب سوئد پذیرا نیست. سیاست استمالت، همان سیاست شکست خورده ای است که مماشاتگران غربی و از جمله سوئدی سالها، برای حفظ نظام ولایت فقیه،بر مفید و اثر بخش بودنش تبلیغ و پافشاری بیش از حدی داشتند و ادعا می نمودند که دیالوگ انتقادی با ملایان می تواند به دمکراسی نوین در خاورمیانه مبدل گردد. ولی همه جهانیان و از جمله مماشاتگران ، با چشمان خود شاهد بودند که نتیجه چنین سیاست غلطی، پاسدار جنایتکاری بنام احمدی نژاد شد. این اتفاق، باعث سرافکنگی بیش از پیش استمالت جویان گردید ولیکن این جماعت که درس وقاحت را در محضر ملایان جنایت پیشه فراگرفته اند، بجای اینکه ذره ای شهامت بخرج دهند و شکست در بازی را بپذیرند، با عدم رعایت قوائد بازی، راه فرار به جلو را به دستور آخوندها برگزیده اند و هر روز، بیشتر و بیشتر در باتلاق متعفن ملایان فرو میروند و سرنوشت و آینده خود را به سرنوشت رژیم پا بگور ولایت فقیه گره زده اند.

اینک مماشاتگر تازه واردی به نام Aleksander Gabelic، دانسته و یا ندانسته، نقش  سخنگوی  سیاست مماشات نیمه جان سوئد را بعهده گرفته است. وی پس از شوک اولیه لو رفتن روز و تاریخ این دیدار مخفیانه و عدم استقبال نمایندگان شرافتمند پارلمان و پس از شوک دوم ناشی از تجمع اعتراضی ایرانیان آزاده و خشمگین در روبروی ساختمان پارلمان و پس از یک فقره دروغگویی مفتضحانه برای لاپوشانی هدف این دیدار، گاف دیگری می دهد. وی در این مصاحبه کوتاه با روزنامهDagens Nyheter ،ضمن اعتراف غیر مستقیم به دیکتاتور بودن رژیم آخوندی، اظهار فضل نمود که با دیکتاتورها نیز می توان گفتگو کرد.

این گاف استراتژیک برای همیشه به پای وی نوشته خواهد شد. چرا که تاکنون هیچکدام از مماشاتگران به این حقیقت که رژیم آخوندی یک نظام دیکتاتوری است، تن نداده اند بلکه به ملایان کمی انتقاد دوستانه در زمینه عدم رعایت حقوق بشر داشتند و عنوان می نمودند که با گفتگو و کار توضیحی بهمراه مشوقهای سخاوتمندانه!!! می توان این دستگاه را به دمکراسی نزدیکتر و نزدیکتر نمود. ولی Aleksander آب پاکی را روی دست دیگر استمالت جویان ریخت. بدون شک بدلیل این گاف فاحشش، مورد نکوهش و انتقاد قرار گرفته زیرا که پس از افتضاح ایجاد شده حول و حوش این دیدار شکست خورده، وی سرش را پایین گرفته تا موج سنگین محکومیت ها رد گردد و در حال حاضر در یک عقب نشینی تاکتیکی بسر می برد.

این اظهار فضل بر سر رژیم آخوندی و سفیر بدنامش در سوئد نیز همانند پتکی سنگین فرود آمد و موجب رنجیدگی خاطرشان از دوستان مماشاتگر دست اندرکار این شبکه ارتباط پارلمانی گشت. اینگونه که بنظر می آید آن قول آبکی و آخوندی مبنی بر آزادی این دو کارگر سوئدی را نیز پس گرفته اند.

 نایب رئیس کمیسیون خارجی سوئدUrban Ahlin،که دو سفر به تهران داشته (یکی مخفیانه و دیگری علنی)، پس از بازگشت از آخرین سفرش، ضمن ابراز آه و فغان، اعتراف نمود که رژیم آخوندی از وی خواسته ها و انتظاراتی داشت که در حوزه کار، اختیارات و ماموریتش نبوده است. وی همچنین اظهار امیدواری نموده بود که این دو زندانی، در ایام سال نوی ایرانی آزاد خواهند گشت. با توجه به اینکه نیمه فروردین ماه نیز سپری شده، نه تنها خبری از آزادی این دو سوئدی نیست بلکه ۱۵ انگلیسی و اخیرا یک آمریکایی و یک فرانسوی نیز به جمع این گروگانها افزوده شدند.

روزها و شبهای سخت و جانکاهی برای مماشاتگران سوئدی است. راستی Urban Ahlin پیشتر اعلام نموده بود که در صورت عدم آزادی این دو شهروند سوئدی، در سیاست سوئد در قبال رژیم ملایان تغییراتی صورت خواهد گرفت. آیا این یک ادعای توخالی است و یا اینکه ذراتی از واقعیت را در آن می توان یافت؟

پس از عصبانیت نخست وزیر استمالت جوی انگلیس و ضرب الاجل دادن ۴۸ ساعته به ملایان، رژیم آخوندی با ترس و وحشت غیر قابل تصور و ۲۴ ساعت پیش از پایان ضرب الاجل، مفتضحانه، گروگانهایی را قصد محاکمه و مجازاتشان را داشت، با هدایا،بدرقه و سلام و صلوات به کشور خودشان برگرداند و بقول دوستی بازی را پانزده بر صفر باخت. حال دولت سوئد می خواهد راه آزاد سازی گروگانهای انگلیسی را در پیش گیرد و یا با ادامه دادن به روشهای به گل نشسته مماشاتجویانه و با قبول و زانو زدن در مقابل خواسته های آخوندها، قصد آزادی شهروندان خود را دارد؟

 در صورت رویکرد دوم باید منتظر عید نوروز سال آینده بود.

س قادری

-------------------------

دو زندانی سوئدی آزاد شدند / ابراز رضایت تبعه سوئدی از رفتار ایران در دوره بازداشت
استفان یوهان سون و یاری هیورتمار، دو تبعه کشور سوئد که سال گذشته به جرم انجام اقدامات غیر قانونی در جزیره قشم بازداشت شده بودند پس از دریافت حکم عفو دستگاه قضایی کشورمان بعد از ظهر امروز در محل وزارت امور خارجه به سفیر این کشور در ایران تحویل داده شدند.
به گزارش خبرنگار مهر، در این مراسم علی باقری، مدیر کل اروپای مرکزی و شمالی وزارت امور خارجه، اوربان آهلین، نایب رئیس کمیسیون سیاست خارجی پارلمانی سوئد و سفرای ایران در سوئد در کشورمان نیز حضور داشتند.

استفان یوهانسون یکی از دو تبعه سوئدی آزاد شده از سوی ایران در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر، با ابراز خرسندی آزادی خود تاکید کرد که رفتار ایرانی ها در دوران بازداشت با وی بسیار خوب بوده است.

وی گفت: از اینکه می توانم به آغوش خانواده ام باز گردم بسیار خوشحال هستم و در مدت بازداشت با ما رفتار بسیار خوبی شد.

علی باقری مدیر کل اروپای مرکزی و شمالی وزارت خارجه نیز در کنفرانس خبری که به مناسبت آزادی این دو شهروند سوئدی برگزار شد آزاد شدن این افراد علیرغم باقی ماندن یک سال از مدتی که باید به طور زندانی می گذراندند را اقدامی ناشی از حسن نیت و نظر جمهوری اسلامی ایران و رویکرد حقوق بشری کشورمان توصیف کرد.

وی همچنین تاکید کرد که این موضوع هیچ ارتباطی به مسئله هسته ای ایران ندارد.

اخبار تعکیلی متعاقبا ارسال می شود...

'>

به گزارش خبرنگار مهر، در این مراسم علی باقری، مدیر کل اروپای مرکزی و شمالی وزارت امور خارجه، اوربان آهلین، نایب رئیس کمیسیون سیاست خارجی پارلمانی سوئد و سفرای ایران در سوئد در کشورمان نیز حضور داشتند.

استفان یوهانسون یکی از دو تبعه سوئدی آزاد شده از سوی ایران در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر، با ابراز خرسندی آزادی خود تاکید کرد که رفتار ایرانی ها در دوران بازداشت با وی بسیار خوب بوده است.

وی گفت: از اینکه می توانم به آغوش خانواده ام باز گردم بسیار خوشحال هستم و در مدت بازداشت با ما رفتار بسیار خوبی شد.

علی باقری مدیر کل اروپای مرکزی و شمالی وزارت خارجه نیز در کنفرانس خبری که به مناسبت آزادی این دو شهروند سوئدی برگزار شد آزاد شدن این افراد علیرغم باقی ماندن یک سال از مدتی که باید به طور زندانی می گذراندند را اقدامی ناشی از حسن نیت و نظر جمهوری اسلامی ایران و رویکرد حقوق بشری کشورمان توصیف کرد.

وی همچنین تاکید کرد که این موضوع هیچ ارتباطی به مسئله هسته ای ایران ندارد.

اخبار تعکیلی متعاقبا ارسال می شود...

گزارش تصویری / آزادی دو جاسوس سوئدی
استفان یوهانسون و یاری هیور تمار دو تبعه سوئدی که به جرم اعمال غیر قانونی دستگیر و به دو سال زندان محکوم شده بودند قبل از اتمام دوره محکومیت، با حضور رئیس کمیسیون سیاست خارجی پارلمان سوئد و دیگر مقامات و خبرنگاران داخلی و خارجی آزاد شدند.

'>


 

Kommentarer

Kommentera inlägget här:

Namn:
Kom ihåg mig?

E-postadress: (publiceras ej)

URL/Bloggadress:

Kommentar:

Trackback
RSS 2.0