موضوع اطلاعیه در باره محکوم کردن برخورد نژاد پرستان طرفدار پادشاهی در روم

موضوع اطلاعیه  در باره محکوم کردن برخورد نژاد پرستان طرفدار پادشاهی  در روم

iran home



 

موضوع اطلاعیه  در باره محکوم کردن برخورد نژاد پرستان طرفدار پادشاهی  در روم

iran home

ایران هوم  یعنی خانه ایران در پالتالک کسی که اسم خودش گذاشته بود کوروش

Ii korosh ii

به ملیتهای ایرانی توهین میکردند و به طور کلی به ملت عرب در آهواز و ملت کرد در کردستان و ملت آذری توهین میکرد این آدم روانی و بی شخصیت که در کشور آلمان بر سر میبرد و هنگامیکه رفتم برای اینکه فقط گوش فرا بدهم که اینها چه میگویند دیدم که فردی کرد که در فانلاند بر سر میبرد حرف میزند تا اینکه اسم کردستان را آورد وی را سرخ کردند و اجازه ندادند که حرفشو تمام کند و یکی که خیلی روانی بود و با بدنی لرزان و حالتی غیر طبیعی آمد بالا و انواع توهینها را به ملت کردستان نمود  و کردها را راهزن و کوهی توصیف می نمود و بعد آقا بلند شد و گفت ما به هیچ عنوان به تجزیه طلبها اجازه حرف زدن نمیدهیم در این روم یعنی این روم متعلق به فاشیستهای کور ایرانی است همانای که کور هستند ودر خواب بازگشت سلطنت به ایران هستند.

این آدمها همانای هستند که از مواد مخدر استفاده میکنند هنگامیکه موادمخدر را صرف میکنند و سرشان گرم میشود به ملت ایران و ایرانی توهین میکنند ترز حرف زدن را بلد نیستند اول تا آخر حرفشان توهین به این و اون است و همین است فرهنگ این آدمهای روانی که بجز کلمات توهین آمیز چیز دیگری بلد نیستند.

و من بر این باور هستم که اینها ضربه بزرگی هم به سیاست آقای رضا پهلوی هم میزنند و اینها اسم خودشان گذاشته اند خانه ایران طرفداران پادشاهی خوب مگر آقای رضا پهلوی هم مثل اینها به ملیتهای ایرانی توهین میکند اگر اینطور باشد ننگش باد آن کسانی که به هویت و کرامت دیگران توهین میکنند.

دوستان عزیز ملیتهای ایرانی کردهای عزیز آذریهای عزیز بلوچهای عزیز و عربهای عزیز من صدا را در دست دارم و همه اول تا آخر ضبط نموده ام که چطوری فاشیستهای کور ایرانی به این ملیتها توهین میکردند و یکی از دوستان که اهل اهواز بود در روم بوده و همه توهینها را با گوش خودش شنیده است و این چیزی نیست که خودم درست کرده باشم حتی یک کرد هم در اتاق روم این فاشیستها بوده است و با گوش خودش شنید که چطور این آدمهای روانی به این ملیتها توهین میکردند.

اینها همانای هستند که بزدل و ترسو و بی ارزش  فقط در پشت کامپیوترشان مرد هستند لاکن اگر با ما رو برو بشوند مثل موش میشوند قدرت رویا روی ندارند  و باز خیال میکنند که دنیا همان است که در پشت کامپیوترشان حرف بزنند و کسی آنها را نمیبیند  وای به حال آنروزی که بدست جوانان دلیر و شجاع کردستان به افتند آن روز است که در میدان خود را نشان بدهند  اینها آدمهای بی ارزش و بزدل و ترسو هستند هرگز قدرت رویا روی را ندارند.

اینها چون شخصیت ندارند و هویت ندارند به هویت و حیثیت و کرامت دیگران توهین میکنند . ادمین میگفت آدم باید کمی دیکتاتور باشد کدام دیکتاتور  آنهم در پشت کامپیوتر خیلی خنده دار است حرف این بزدلان  بی شخصیت و روانی که در درد خود میپیچند و اسم کرد و کردستان حالت طبیعی آنها را برهم میزند و نام کردستان آنها را از حالت طبیعی خارج میکند.

شما ها هنوز ادب و اخلاق سیاسی را ندارید و از سیاست چیزی بلد نیستید و آمده اید دیگران و انسانها را گوسفند توصیف میکنید  شما هنوز همه حرفهایتان احمقانه است  چطور میخواهید برای رژیم دینی ایران یک الترناتیو باشید شما هنوز هویت خود را نمیشناسید و به ملت 60 میلیونی کرد توهین میکنید و آنها را گوسفند توصیف میگنید اما خود شما بزغاله ای بیش نیستید.

شما می آید به سازمان مجاهدین خلق ایران توهین میکنید اما باور کنید سازمان مجاهدین خلق مثل شماها فکر نیمکنند بلکه خیلی با ادب و احترام از ملیتهای ایرانی نام میبرند.

شما سلطنت طلبهای که در ایران هوم هستید یعنی در خانه ایران در روم پالتالک ادمهای هستید از این دنیا بی خبر هستید و کور کورانه دارید فکر میکنید  شما به شهدای کردستان توهین میکنید و این را نباید فراموش کنید جوابش را به وقت خودش دریافت میکنید هر کسی بخواهد به شهدای کرد و کردستان توهین بکند  باید منتظر کتکش باشد.

شما می آید و به تمام احزاب و گروه های سیاسی ایرانی توهین میکنید اما خود شما جزوه کوچکی هستید در بین ایرانیان با 100 نفر و یا 50 نفر نمیشود که ادعای همه چیز را کرد و باور کنید شما و طرفداران شما کمتر از

گروه های دیگر است در داخل ایران البته شما طرفداری ندارید چرا چون تفکر دیکتاتوری پادشاهی به پایان رسیده است دنیا دنیای دیگر است عصر عصر تکنولوژی و پیشرفت است و عصر آگاهی و دانش است.

شماها آنقدر در باره شاه تعریف میکنید کدام کارش خوب بود شاه؟

مردم ایران بدست فؤدالهای ایران مینالیدند و باید هر سال گوسفندهای خود را به خانها و کدخداها میدادند آنها ثروتمندتر میشدند و مردم بیچاره بیچاره تر میشدند.

دوستان عزیز کمی هواس حرف زدنتان باشین به همه کس توهین نکنید و حیثیت و کرامت کسی را جریحدار نیکنید عزیزان انسانگرا فکر کنید شما خودتان در کشورهای دموکراتیک بر سر میبرید حد اقل از رفتار اینها یاد بگیرید کتابهای اتیغه را نخوانید که رضاخان چکار کرده است و چه بوده است او هم یک دیکتاتور خون آشام بود از آخوندها بدتر بود.

من شماها را درک میکنم که حالتان خوب نیست برین پیش یک روانشناس از مسائل درونی و روحی خودتان برای دکتر روانشناس تعریف کنید تا شاید حالتان خوب بشود چرا چون من حرفهای که دیشب میشنیدم از دهن شما بوی حالت طبیعی از شما نمی آمد حالت طبیعی نداشتید.

امیدوارم در این باره از این ملیتهای که شماها به آنها توهین نمودی معذرت خواهی کنید و گر نه برای شما مشکلات ایجاد میشود.

و شماها بجای اینکه مردم را بسوی خودتان بکشانید مردم را از خودتان دورتر میکنید و برای خودتان دشمن تراشی میکنید 1000 تا دوست داشته باشید اما یک دشمن را نداشته باشید.

شما با کینه توزی به نسبت به مه کینه دارید این از حالت روانی بر میخیزد نه از حالت طبیعی .

من برای اینکه در باره ایرانیان کمی شما ها هم بدانید مقاله روانتجاوز دیده و خلقیات ایرانی در زیر میگذارم.

سلام بر صلح و آزادی

زند باد کرد و کردستان

زند بادملیتها ایرانی کرد بلوچ عرب فارس و آذری.

سلام بر روح و روان پاک شهدای کردستان کردستان

نفرت بر تنگنظری و کوته فکری

نفرت بر انسان کشی

زند باد استقلال کردستان.

ساموئیل قادری مسئول امنیت و ضد اطلاعات حزب لیبرال دموکرات کردستان

18/1/2008

 در زیر مقاله روانتجاوز دیده و خلقیات ایرانی را مگذارم..

.

.

حال به پردازیم به جنون دروغ و روانتجاوز دیده و خلقیات ایرانی البته وقتی که در باره روانتجاوز دیده و خلقیات ایرانی مینویسیم باید این را فراموش نکنیم که این روانتجاوزدیده هم بر کردها و بعضی از آنها تاثیر داشته است بخصوص کردهای استان کرمانشاه.

روانتجاوزدیده و خلقیات ایرانی.

آنچه من در باره آن مینویسم تحقیقی است در باره ایرانیها و کردهای ساکن ایران البته نه همه آنها تعدادی از آنها با میتومانی مبتلا هستند.

آنچه من در گذشته در باره آن نوشته ام که برای دست یابی به احوال فرد روانی باید از آنهای به پرسید که با فرد برخورد روزمره دارندو از راه آنها اطلاعات در باره فرد بدست آورد و یا با کسانی سئوال و پرسش کرد که با فرد در ارتباط هستند این موضوع امروز قابل قبول نیست چرا چون در تحقیقات نشاداده شده است که هیچ کس به هیچ عنوان زبان خوب علیه دیگری نمی گشاید چرا چون بغییراز بستگان خود انسان آنهم مادر برادر و خواهر از دیگران سئوال نمودن غییر قابل قبول است و مردود است از نظر روانشناسی.

دیگران هرگز کلمه خیر در دهن نداشته و ندارند باید برای آگاهی با خود فرد مستقیم برخورد نمود.

روانتجاوزدیده و خلقیات ایرانی . وقتیکه دست به نگارش و نوشتن مقاله قوز بالا قوز بردم میدانستم همانطور که نوشتن این مطالب برای من خالی از درد و مقاومت و انکار نیست و خواندن آن هم برای خواننده چندان راحت نخواهد بود. زمانی که سید محمد جمالزاده در سالهای 1340 ابتدا در مجله مسائل ایران و سپس در کتابی تحت عنوان خلقیات ما ایرانیان اقدام به جمع آوری داوریهای خارجیان و هم خودیها در باره ایرانیان نمود و خود گفت این کار من نه تنها تعبییر به خدمت نخواهد شد بلکه در نظر بسیاری از هموطنان ما حکم گناه و خیانت را پیدا خواهد کرد ولی این کار باید روزی صورت گیرد. اگر انسان از تاریخ خودش جدا کردنی بود و اگر میشد که شخصیت فرد انسان را بدون دانستن شرح حال و گذشته و احوال و حوادث زندگی او تحلیل کرد آن وقت ممکن بود که به تحلیل روانی ملتی نیز بپرادزیم و بدون اینکه چیزی از گذشته آن ملت بدانیم این مرتکب خطا میشدیم ولی از جائی که هیچ رفتاری و هیچ خصوصیات خلقی و تصادفی نیست و از جائی که راه دست یابی به خصوصیات رفتاری فرد مراجعه به آرائی آنهایی است که با او در ارتباط هستند و از نزدیکان خانواده فرد هستندمیتوان چیزی بدست آورد و لذا یکی ار راه های دست یابی به نیمرخ شخصی ملت و ملیتهای ایرانی هم بررسی اظهار نظرهای است که در باره او شده است جمالزاده در خلقیات ما ایرانیان صفحه 25 مینویسد. خارجیان عمومأ ما ایرانیان را ملتی با تیز هوش و حاضر جواب و خوش بیان و مجلس آرا و تو دل برو میدانند ولی این صفات بیشتر جنبه ظاهری دارد و چندان ربطی به احوال باطنی و یا اخلاق ندارد. در مورد کاراکتر و اخلاق عقیده عمومی بر آن است که ایرانیان فاقد صفاتی مانند راستی حقیقت گوی حقیقت جویی امانت فداکاری جرأت شجاعت و شهامت و نیکوکاری و خیر خواهی و وجدانمردی هستند. نویسنده در صفحه 34 همین کتاب به نقل از روزنامه اطلاعات اسفند 1343 مینویسد شما ندیده اید حتمأ شنیده اید که داریوش بزرگ در لوحه زرین خود دعا کرده است که خداوند کشورش را از دروغ حفظ کندو معلوم نیست چه شده که دعایش وارونه مستجاب شده خدا آفت دروغ را بر ملت او مسلط ساخته است و ما ایرانیان سلام و علیکمان دروغ و کسبمان دروغ آشتی مان دروغ و خلاصه همه چیزمان دروغ است.در صفحه 147 همان کتاب در نقل قولی از نامور در شماره 6 شهریور 1311 شفق سرخ چنین آمده است ایرانیان دروغ میگویند فریب میدهند و مانند خاکشیر به هر مزاجی میسازندو در مقابل هر بادی تسلیم میشوند و این کار را زبردستی و زرنگی میدانند حقایق را زیر پا گذاشته و برای رضایت خاطر کسی که خود را محتاج به او و او را قویتر از خودتصور میکنند و بله قربان و صحیح است میگویند. اگر از میان اظهار نظرهای خارجیها در باره ویژگیهای منفی  روانی ایرانی بخواهیم معدل بگیریم محور مشترک ترسیم کنیم با تابلوی زیر مواجه خواهیم شد که ایرانی.

1= دروغ زیاد میگویند و حتی با خودیها صادق نیستند.

2= خجول هستند و شرم حضور دارند.

3= تودار و مرموز هستند.

4= طرفدار افراط تفریط و پیرو قانون همه یا هیچ هستند و میانه روی و تعادل را نمیشناسند.

5= ظار و باطنی متفاوت دارند و در برابر قدرت خوش رقصی میکنند و به ضعیفتر از خود بیرح هستند.

6= بی اعتماد به دیگران و بیگانه هراس هستند و مبتلا به جنون دروغ و گزافگوی هستند.

7= فضول و کنجکاو به دیگران هستند و به همان میزان که میکوشند تا از کار دیگران سر در آورند تلاش میکنند که کسی از کار آنها سر در نیاورد.

8= هیچ حرف و مخالفتی را تلقی نمیکنند و به چانه زدن و سماجت در همه امور عادت دارند.

9= طفره میروند و اهل سر همبندی و اهمال کاری هستند.

10= هر چه را دوست ندارند به راحتی انکار میکنند.

11= لاف و گزاف زیاد میزنند و دچار خود بزرگبینی و خودشیفتگی و خودمداری هستند.

انصافأ راحت نیستند و پریشان حال و همه راه را بنبست میدانند در جلو خویش. البته و مردم و ملتهای که در منطقه عراق و ایران و کشورهای دیکتاتوری زندگی میکنند باز به مرض خود سانسوری مبتلا هستند انسانی و یا ملتی که این خصوصیات را بخود بخورد بدون اینکه دچار خشم و انکار و مقاومت گردد چه ایرانی باشد و چه غییر ایرانی ولی با خشم و انکار و مقاومت نمیشود دیگران را بی اعتبار و یا عوض کرد. شاید باید سئوال بنیادی را مطرح کنیم تا مسئله چه برای خومان و چه برای دیگران بعد تازه ای پیدا کند. باز ما ایرانیها کارهای غییر ضروری را با جدیت دنبال میکنیم اما کارهای ضروری را به فراموشی میگذاریم همین باعث میشود که ما در زندگیمان همیشه با شکست روبرو بشویم.

در میان داوریهای خارجیان نسبت به خصوصیات روانی ملیتهای ایرانی من با یکی از همه بیشتر موافقم و آن گفته را ونسان مونتی است در کتاب ایران   او میگوید در پشت پرده روح ملتی پنهان است که از دوران طفولیت منهوب و درهم کوفته است بله سئوال و ادعای من هم در این نوشتار این است که آیا مجموعه ی خصوصیاتی که در بالا به عنوان خلقیات ایرانی و از زبان خودیها و بیگانگان ذکر شده است خصلت فردی و انحصاری ایرانی است با خصوصیات و منش روانتجاوزدیده و روح سرکوب شده است؟ به این سئوال روانشناسی و علوم رفتاری باید پاسخ بگوید و در این مورد میتوان به صدها مقاله و کتاب منتشر شده در باره ویژگیهای روانی انسانهای تجاوزدیده اشاره نمود که نگارنده سالهاست دل مشغول این کار است ولی تا جایی که در حوصله این نوشتار میگنجد به چند نکته اشاره میکنم چارلز وایت فیلد در کتاب پر سر و صدای شفای کودک درون صفحه 59 مینویسد در شرایطی سخت و نا امن رشد انسان باید در تنازع بقا باشد و انسانی که برای بقا میجگند بسیاری از روشهای مدارا و مماشات و تکنیکهای دفاعی را می آموزد. افراد تجاوزدیده و تحت فشار بقای خود را از طریق سهل انگاری و بی اهمیت جلو دادن مشکلات سر پنهان کامل و سماجت و چانه زدن خوش خدمتی و تظاهر انکار احساسات خود و دروغ تامین میکنند. آنچه بقول آنا فروید 1936 مکانیسمهای نا سلامت دفاعی برای انسان سلامت است روش های عادی ارتباط برای افراد تجاوزدیده با دنیای اطراف خویش است. مارگریت مالر روانکاو مشهور نیم قرن اخیر 1988 مینویسد برای خود واقعی در کودک انسان فضای رشد او بایست آغشته از عشق احترام  و آزادی ابراز احساسات کودک باشد. محیطی که آرزوهای کودک جدی تلقی گردد و به او فرصت تجربه  و اشتباه داده شود محیطی که کودک برای نشان دادن آنچه که هست هراسی نداشته باشد تا سالمتر رشد کند.

حال کمی در باره یک فرد که چند ماه پیش با من ملاقات نمود.

ج! سلام خوبی؟

من! سلامت باشید عزیز من خوبم شما خوب هستی؟

ج=! خوبم اما میخوام یک چیز را به شما بگویم من در نظر دارم به شهر یوتبوری نقل مکان کنم بعدأ در آنجا با رادیوها مصاحبه میکنم کم کم میرم بالا و رهبر میشوم بعدش ریئس جمهور خوب.

من=! خوب این خواب کی دیده اید؟  که با مصاحبه رادیوها میخواهید رهبر و ریئس جمهور بشوید؟

او=! مسخره میکنید حالا میبینید.

خوب ادامه این مطلب موکول میکنم برای نوشتهای آینده.

زند باد آزادی

درود به دموکراسی

سلام بر کردستان

ساموئیل قادری 27/1/2007



/////////////////////////////////////////////


 



 


موضوع اطلاعیه بخش امنیت و ضد اطلاعات حزب لیبرال دموکرات کردستان در باره تاکتیک وزارت اطلاعات رژیم دینی ایران در کشورهای اروپای و آمریکا.

بنابر اطلاعاتی که بدست ما رسیده است رژیم جمهوری اسلامی در حال سازمان دادن افراد بی اراده بی شخصیت و خود فروش است در اروپا علیه مخالفین  خوددر این کشورها.

این افراد چه کسانی هستند؟  آنها کسانی هستند که بی اراده بی شخصیت و از نظر روحی و روانی درهم شکسته و مریض هستند و پول پرست مادی به هیچ عنوان بوی از انسانیت نزد این افرد نیست چون روانی هستند و دارای شخصیتی دوگانه هستند حتی به نفس خود اعتماد ندارند و توسط این رژیم سازماندهی میشوندو بعضی از این افراد به خارج از کشور فرستاده میشوند و در این کشورها راحت سیاستمداران را فریب میدهند و اقامت دریافت میکنند و دوباره به سوی ایران سرازیر میشوند و در ایران دستور العمل لازم را از سوی وزارت اطلاعات بخش برون مرزی در یافت میکنند و یک سری افراد هم هستند که در داخل احزاب و گروه های سیاسی قبلأ فعالیت کرده اند و یا در کشورهای همجوار پناهنده بوده اند و حالا در خدمت وزارت اطلاعات در آماده اند و برای رژیم کار میکنند اکثریت این افرادی که خود را سیاسی میدانند و زمانهای طولانی خارج از ایران بر سر برده اند کسانی هستند که قبلأ مزدوران وزارت اطلاعات رژیم پیشین عراق بوده اند (جاشهای زمان رژیم صدام) حالا در خدمت وزارت اطلاعات رژیم ایران در آمده اند برای این رژیم کار میکنند و بر چسپهای بی پایه و اساس به احزاب و گروه های سیاسی میزنند و احزاب و گروه های سیاسی را متهم میکنند.

و سفارت رژیم در این کشورها به طور ماهانه به این مزدوران پول میدهد و هر ماه این مزدوران برای گرفتن حقوق ماهانه خود به سوی سفارت یعنی لانه جاسوسی و تروریستی رژیم دینی ایران سرازیر میشوند.

و به این افراد آموزش داده میشود تا در داخل احزاب و گروه های سیاسی مخالف رژیم نفوز کنند و یا اگر نشد از راه دیگر به اختلافات میان این احزاب اشاره کنند به این افراد یاد داده اند که در هنگام حرف زدن هم بتوانند علیه رژیم جمهوری اسلامی هم حرف بزنند یک مارک به ما دو تا به دشمن.(مخالفین).

یعنی طوری این افراد مزدور توجه میکنند که  مخالفین به او شک نکند  یعنی طوری تنظیم میکنند که حتی خود را مخالف رژیم معرفی کنند و بعضی حرفها هم میزنند که نزدیک است با نظر مخالفین و در عین حال به آنها آموزش میدهند که احزاب و گروه های سیاسی را متهم کنند و بعضی اتهامات بی پایه و اساس و بر چسپهای که هیچ پایه و اساسی ندارد به این احزاب و گروها بزنند و متهم کنند.

حتی این مزدوران دست به تبلیغات علیه نویسندگان و کسانی که با قلم علیه رژیم مبارزه میکنند میزنند و یکی از این تبلیغاتها این است که به داخل سایت فلانی نروید سایتش ویروس دارد و یا شما را هک میکند از این قبیل که دستور این لجنپراکنیها از سوی لانه جاسوسی و تروریستی رژیم در کشورهای اروپای صادر میشود.

و این مزدوران به اتاق پالتالک می آیند و در آنجا علیه مخالفین دست به لجنپراکنی میزنند و صدا را ضبط میکنند به عنوان فاکت به مسئول رده بالای خود تحویل میدهند و در مقابل پول دریافت میکنند و این لجنپراکنیها هم به تهران فرستاده میشود توسط سفارت رژیم در این کشورها.

1 مارک به ما بزن 2 تا به مخالفین. خوب اگر آن مزدور توجه شده بیاید مستقیم از رژیم دفاع کند نمیتواند کارش را به پیش به برد و یکی از کارهای که میکنند اشاره به جنگ میان کومه له و حزب دموکرات کردستان ایران است و اتهامهای که هنوز ما نشنیده ایم به این دو حزب میزنندو در این باره کشش میکنند که کسی به اهداف کثیف آنها پی نبرد  و بر چپسپهای به افراد مخالف میزنند و دست به ترور شخصیتی میزنند و در سدد هستند که با تمسخره کردن شخصیت دیگران را خرد کنند و بی ارزشش کنند بدون اینکه هیچ ارزشی داشته باشند خودشان اینهای که دست به این کارها میزنند و زود تسلیم دشمن میشوند و برای دشمن کار میکنند آنسانهای بی اراده از نظر روحی شکست خورده و در اصل روانی هستند و افرادی که مبتلا به امراض روانی از نوع پارانوئیدی باشد زود تسلیم میشوند و بی اراده هستند و بزدل که از سایه ی خویش ترس و وحشت دارند. و این افراد هیچ  اراده خاصی ندارند و بی شخصیت هستند و شخصیت آنها آمیخته است با ترس و شخصیتی که با ترس و وحشت رشد کند باید نامش گذاشت شخصیت پارانوئیدی  و آوتیستیکی.

سفر به داخل کشور.

و حتی وزارت اطلاعات برای جزب افرادی که به داخل کشور سفر میکنند و در اروپا بر سر میبرند دست به کار شده است این کار در زمان خاتمی بود اما در زمان احمدینژاد بیشتر شده است  در تهران و شهرستانهای دیگر ایران تمامی رانندگان تاکسی باید مجوز وزارت اطلاعات را داشته باشند و برای رده یابی مخالفینی که چه در داخل بر سر میبرند و چه از خارج وارد میشوند باید رانندگان تاکسی با وزارت اطلاعات همکاری کنندو افراد مخالف را به وزارت اطلاعات گذارش کنند و حتی صدا را ضبط میکنند هنگامیکه با فرد حرف میزنند در باره امور داخلی ایران البته افرادی هم هستند که راننده تاکسی هستند اما با وجدان هستند همه چیز را به وزارت اطلاعات نمیدهند.

و تمامی کسانی که راننده تاکسی هستند و در فرودگاها کار میکنند از افراد آموزش دیده وزارت اطلاعات هستندو برای مثال از ایرانیانی که در خارج از کشور بر سر میبرند و به داخل ایران سفر میکنند سئوال میکنند که به شرح زیر است.

شما چکار میکنید؟ با کدام گروه سیاسی کار کرده اید هدف این گروه ها چیست و میتوانید در باره هدف این گروه برای ما توضیح بدهید؟

آیا شما سرکرده این گروه ها را دیده اید از نزدیک؟

چند تا از مسئولین این گروه ها در آن کشور بر سر میبرند که شما در آن هستید؟ اگر هم هستند چکار میکنند  مشغول چه کاری هستند؟

و حتی خود راننده تاکسی برای اینکه دل طرف را به سوی خود به کشاند از سیاست دولت دینی ایران شکایت میکند و خود را فردی عادی نشان میدهد و خیلی آسان زیر زبان فرد را بیرون میکشند.

برای مثال از مسافر سئوال میکنند که ایا امکانش هست که او بتواند با این گروه ها تماس بگیرد و با گروه های سیاسی مخالف رژیم تماس برقرار کند.

چه کسانی میشناسید با ایرانیان در تماس هستید؟

تعداد افراد سیاسی و مخالف رژیم ایران در آن کشور چقدر است؟

کدام گروه از گروه های سیاسی تعداد شان بیشتر است در آن کشوری که شما بر سر میبرید؟

در سال 1370 یک گروه از سوی وزارت اطلاعات تشکیل شد که این افراد بیشتر مخفی هستند فقط گذارش تهیه میکنندبرای وزارت اطلاعات  بعضی از این افراد زنان متحجر اسلامی هستند نیمی از این افراد راننده تاکسی هستند و در فرودگاه ها کار میکنند بیشتر سر و کارشان با افرادی است که از خارج به داخل ایران سفر میکنند و از آنها اطلاعات لازم دریافت میکنند هنگامیکه به فرد نزدیک شدند به فرد پیشنهاد میدهند برای همکاری کردن در خارج از کشور اگر فرد بله گفت به دوره یک ماه میفرستند که هر بار به ایران سفر کند یک دوره آموزشی برای فرد میگذارند تا یاد بگیرد چطوری زیر زبان دیگران را بکشد و علیه مخالفین جاسوسی کند. افرادی که در این گروه وزارت اطلاعات کار میکنند اگر با یک چپی گفتگو کنند طوری حرف میزنند که انگار یک سوسیالیست است و اگر با یک دموکرات دیدار کند طوری حرف میزنند که طرفی که با ویی حرف میزند بر این خیال است که در ایران افرادی هستند که خیلی دموکرات و از قوانین دموکراسی خیلی میدانند اما در این فکر نیستند که او یک اطلاعاتی آموزش دیده است.

چیزیکه ما از آن با خبر هستیم نزدیک به 189 نفر با رژیم ایران همکاری میکنند در کشورهای دانمارک سوئد و نرویج کار میکنند 28 نفرشان متأسفانه کرد هستند بنابر اطلاعاتی که بدست آورده ایم اما شاید تعدادشان بیشتر باشد متأسفانه بعضی از این افراد عضوه گروه های سیاسی بوده اند قبلأ و در خدمت وزارت اطلاعات در آمده اند و برای رژیم کار میکنند.

این را نباید فراموش کنیم هر چه مشکلات و تضاد میان احزاب و گروه های سیاسی باشد رژیم جمهوری اسلامی بیتشر شاد میشود و هر نوع اختلافاتی که میان احزاب و اپوزیسیون دروست بشود رژیم دینی ایران جشن میگیرد و بسا خوشحال میشود.

در اتاق پالتالک.

بعضی از مزدوران به داخل اتاق پالتالک می آیند و در آنجا به این احزاب و آن احزاب حمله میکنند و باز دست به تمسخره افرادی میزنند که جدأ مخالف رژیم دینی ایران است اینها همان کسانی هستند که از سوی لانه جاسوسی (سفارت) توجه میشوند برای اینکار.

و هنگامیکه به فرد حمله میکنند صدای خود را ضبط میکنند که چه گفته اند و در اختیار سفارت رژیم دینی ایران قرار میدهند  و در مقابل پول دریافت میکنند.

این افرادی که کرد هستند و برای رژیم دینی ایران کار میکنند مسئول این افراد در کردستان مرکز فرمانده هی سپاه پاسداران که در میان سقز و مریوان است این مرکز بیشتر مسئولیت دارد که احزاب و کروهای سیاسی را در هم به پاشد و یا علیه این گروه ها جاسوسی کنند  این پادگان افرادی را در کردستان آزاد استخدام میکنند که تا بتواند توسط این افراد به داخل احزاب کردی در منطقه نفوز کنند فرمانده این پادگان علی حسینی نام دارد   این اسم مستعار است و اسم اصلی این انسان کش در دست نداریم تا مقاله آینده شاید اسم و اهل کدام شهر است برای عموم افشا کنم.

و در سال 1373 چند نفر که زبان کردی را خوب یاد گرفته اند به خارج از کشور فرستاده شده اند و در سفارتخانه های رژیم مشغول کار کردن هستند و بیتشر این افراد ناشناس هستند فقط یک الی دو نفر نباشد که مستقیم با کرد زبانان در تماس هستند  بقیه مشغول جمع آوری اطلاعات هستند در باره کردها  و جزب کردن افراد بی اراده و بی شخصیت هستند برای همکاری  با رژیم دینی ایران.

اما ستاد فرماندهی این گروه جزب افراد در خارج از کشور مرکز اصلیش در تهران است این ستاد تشکیل شده است از 8 تیپ و یا گروه  هر یک از این گروه ها مقابله با یک تفکر هستند برای مثال یک گروه که مرمکزش در کردستان است بیشتر در باره کردها کار میکند و یکی دیگر علیه چپیهای است که ضد رژیم هستند اینها در باره مسائل سیاسی و سوسیالیستی کاملأ آموزش دیده هستند و گروه سوم بیشتر کارش برای جزب هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران است و بیشتر و کارش مقابله با مجاهدین و شورای ملی مقاومت است این مقابله بیشتر کار تبلیغاتی است و در سدد هستند که شخصیت افراد مجاهدین را خرد کنند و گروه کردستان کسانی هستند که حتی برای نفوز کردن به داخل احزاب کردستانی  خیلی مخفیانه کار میکنند و بیشتر مخفی هستند البته هر منطقه ای 2 گروه برایش تشکیل شده است یک گروه که مخفیانه برای نفوز و گروه دیگر برای افشای اشتباهات احزاب است.

خلاصه بگویم هر یک گروه به 3 دسته تقسیم میشوند یکی برای نفوز کردن و دیگری برای افشاگری و شکستن اراده افراد در داخل احزاب و کشاندن افراد به سوی خود و شناساندن افراد ناراضی در داخل این احزاب.

و کشاندن افراد ناراضی به سوی خود و در آخر دست به همکاری کردن با رژیم.

یک گروه برای مقابله با حزب دموکرات کردستان که این گروه به3 دسته تقسیم میشوند یکی برای نفوز کردن دومی و سومی برای کشاندن افراد ناراضی در داخل حزب به سوی رژیم.

در باره کومه له همچنین و این گروه  که به 3 دسته تقسیم میشوند یک دسته در خارج از کشور کار میکنند و دو م در داخل و سوم نفوزی است.

در باره سلطنت طلبها هم همینطور است.

اما از سال 1374 به بعد که آمریکا به منطقه آمد و روابطش با کردها خوب شد این دسته جاتی که رژیم برای درهم شکستن اراده جوانان کرد در داخل کار میکنند دوبرابر شده است و بودجه خاصی برای این گروه ها برای تامین اقتصادی این گروه تعین شده است از سوی رهبر ولی فقیه.

و در حال حاضر ستاد مبارزه با گروه های سیاسی در کردستان مهم ترین مهره رژیم تشکیل میدهد چرا چون کردها را متحد آمریکا میدانند رژیم دینی ایران.

و برای جزب نیرو بر مردم فشار می آورند تا با این ستادهمکاری کنند.

بله این بود تاکتیک وزارت اطلاعات رژیم دینی ایران در کشورهای اروپای و داخل ایران علیه مخالفین رژیم دینی.

ما در مقاله آینده به همه چیز اشاره خواهیم کرد و منتظر نیروهای دوست هستیم تا اطلاعات بیشتر بدست بیاوریم..

زند باد انسان و انسانیت

زند باد صلح و آزادی

نفرت بر تنگ نظری و کوته فکری

سلام بر روح و روان پاک شهدای راه انسان و انسانیت

سلام بر روح و روان پاک شهدای کرد و کردستان

ساموئیل قادری مسئول امنیت و ضد اطلاعات حزب لیبرال دموکرات کردستان.

16/1/2008


موضوع اطلاعیه  بخش امنیت و ضد اطلاعات حزب لیبرال دموکرات کردستان در باره محکوم  کردن برخورد غیر انسانی مسئول روم پالتالکی مشروطه خواهان ایرانی فاشیستهای ایرانی با یک هموطن کرد در روز شنبه 12/1/2008.

مردم آگاه و کرد پرور کردستان و مردم شهرهای کردستان و شهر عزیزم شهر کرمانشاه و شهرهای دیگر مهین اسیرم کردستان از این بابت باید خیلی هشیار و آگاه بود چرا چون دشمنان خلق ستمدید کردستان به همه انواع و اشکال به این ملت ستمدیده توهین میکنند و فرزندان رشید و دلیر شما عزیزان از همه چیز آگاه هستند و هر نوع برخوردی که از سوی دشمنان خلق کرد به این ملت عزیز بشود جلوش خواهیم گرفت ما جوانان خلق کرد قسم خورده ایم تا دست یابی به حقوق حقه خود مبارزه خواهیم کرد و اهداف کثیف دشمنان این ملت را به آگاهی عموم مردم ستمدید کردستان خواهیم رساند و ما جوانان  خلق کرد قسم خورده ایم و با خون خود امضا نموده ایم با خلق و خاک عزیزمان کردستان همپیمان باشیم تا ابد و آنهای که  و بر این خیال هستند که در پشت کامپیوترشان بزدلانه اراده  فولادین ماجوانان کرد  را خدشه دار میکنند در خواب فرو رفته اند و ما جوانان خلق کردستان برای هر نوع برخوردی که دشمنان بر علیه ما انجام بدهند خود را آماده کرده ایم و آماده هستیم در همیه زمینه ها در برابر دشمن ایستادگی کنیم تا آخرین قطره خونمان باید بدانند زمان فرق کرده است و جوانان دلیر و شجاع خلق کردستان در برابر هر نوع توطئه ای می ایستیم و آن را با ابتکار زیرکانه خود خنثئ خواهند کرد و به کوری چشم دشمنان خلق کردستان ما جوانان کردستان استقلال خود کردستان را بدست خواهند آورد این ایده محقق خواهند شد به کوری چشم دشمنان این خلق ستمدید.

عزیزان در اتاق پالتالک به اصطلاح مشروطه خواهان که هنوز نمیدانند ادب یعنی چه و از اول سخنشان تا آخر سخنشان همه توهین است یکی از دوستانم که به روم این بی ادبان  رفته بود به خاطر اینکه اسمش کردستان بوده است وی را از روم خود اخراج میکنند من خوب این دوست را میشناسم که خیلی مؤادب و به هیچ عنوان به هیچ احدی توهین نمیکند بله من لازم دانستم که اهداف این شوینیستهای کور که بجز توهین کردن و فوش دادن چیز دیگری نمی فهمند و نمیدانند مثل رضا اتابای که در اول تا آخر سخنرانیش به این و اون توهین میکند  نه ادب سیاسی را رعایت میکند و نه ادب اخلاقی  همین که یک پیک ویسکی خورد سرش گرم شد به این و اون توهین میکنند البته اینها کسانی هستند که قدرت رویاروی ندارند بلکه پشت کامپیوترشان نشسته اند و خیال میکنند سیاسی هستند  کدام فرد سیاسی دیده اید که به هر کسی توهین کند و یا به ملت توهین کند  رضا اتابای دیشب به مردم ایران به طور آشکار توهین نمود میگفت ملت احمق ایران آخر خاک بر سر ملتی که به چنین آدامهای بی شخصیتی اعتماد کند که به حیثیت و کرامتشان توهین کند و حتی رای بدهد. آقای رضا اتابای میگفت رضا پهلوی آدمی است عصبانی و تند این خیلی کار خوبی کرد که برای ما توضیح داد چرا چون ما ملتهای ایرانی افراد عصبانی و تندرو را قبول نداریم  چرا چون آن کسانی که زود عصبانی میشوند سالم نیستند بلکه مریض هستند و ما هم به انسان مریض رأی نمیدهیم و اجازه نمیدهیم که ملت به دست افراد عصبانی به افتد چرا چون عواقب خاصی ندارد برای ملتها و مردم ایران هم کاسه و کوسه را آماده نکرده اند تا فردی که پدرش نقش خود را بازی کرده است  وتاریخش به پایان رسیده است  دیگر مثل یک خواب شده است برای طرفدارانش دوباره به قدرت برسد و مردم و ملیتهای ایرانی را سرکوب کند و بکشد و چپاول کند. ما به فردی نیاز داریم که مهربان و مؤادب و درونی قوی و با تحمل باشد نه یک فرد روانی که هر گا حالش به هم بخورد دست به قتلعام مردم بزند. آقایان میگویند باید گارد سرکوبگر شاهنشاهی تشکیل داد برای سرکوب آندسته از کردهای که میخواهند از ایران جدا بشوند این گارد کجا باید تشکیل داد بابا شما همه 60 نفر بیش نیستید کدام گارد کدام ارتش بابا شماها همه یا در آلمان هستید و یا در آمریکا خوب پشت کامپیوتر نشسته اید و یک پیک ویسکی و یا هر مشروب دیگری مینوشید و سر مست میشوید می آئید از سرکوب و کشتو کشتار حرف میزنید خیلی خنده دار است این حرفهای که مشروطه خواهان ایرانی  که باید اسمش گذاشت فاشیستهای ایرانی میزنند و بیان میگنند. بابا شما به ملت خودت به ملت فارس احترام نمیگذارید به فارسها همه نوع توهینها میکنید  و خودتان مدافع ملت ایران میدانید آیا این است ادب سیاسی و اخلاق سیاسی که به مردم فوش بدهید و توهین کنید و ملت را احمق توصیف کنید بابا جان برو کمی یاد بگیر ادب و اخلاق سیاسی بعدأ بیا حرف بزن عزیز.

شما به ملت توهین میکنید و فوش میدهید باز میخواهید  وطن پرست هم باشید خیلی خنده دار است و طرفدار یکپارچگی ایران هم هستید بهه بهه خیلی قشنگ است. شماها از نظر روحی و روانی سالم نیستید اول برو پیش یک روانشناس تا حالتان خوب بشود بعدأ بیا حرف بزن. خانمی که ادمن است در روم مشروطه خواهان (فاشیستهای ایرانی) خانم دلبند 45 ساله ساکن آلمان میگفت او به مشروطه خواهان چیزی گفته است و یا مشروطه خواهان را قبول ندارد این مثل یک فایل میماند برای آن روز تا این افراد را محاکمه کنیم و حتی دست به تهدید هم میزنند این فاشیستهای به اصطلاح مشروطه خواه در قوانین آلمان که خانم دلبند 45 ساله در آن ساکن است تهدید ممنوع است و هر کسی بخواهد کسی دیگری را تهدید کند زندانی و جریمه میشود  حتی در آمریکا آقای رضا اتابای 58 ساله در لس آنجلس به این و اون توهین میکند و یک پیک ویسکی مینوشد و یا چند پوکی به تریاکش میزند و دست به تهدید میزند خوب آنهم در پشت کامپیوترش  چه کسی است که به این چنین افرادی بی سر و پا باور کند که حتی به کرامت و حیثیت مردم ایران و ایرانی توهین میکنند و این آقا حتی برای خود و خانواده خویش احترامی نگذاشته اند  بجز کلمات توهین آمیز چیز دیگری نمیفهمند خوب چه باید کرد من بر این باور هستم که باید به پیش یک روانکا مجرب و با تجربه بروند تا شاید حالشان خوب بشود. خانم دلبند میگوید ما صداش را ضبط کرده ایم میدانیم کجا زندگی میکند باید هواسش باشد  تهدید پشت کامپیوتر در یک اتاق نرم و گرم خیلی دلچسپ است. باور کنید حرفهای شما به آخوندها کمکی بزرگ میکند چرا چون میدانند که شماها افرادی هستید بی سر و پا به غیر از فوش و فحش دادن چیز دیگری بلد نیستید. رضا اتابای آن کسانی که بخواهند شبنامه را علیه ما منتشر کنند کتکش خواهیند خورد  خوب کدام کتک رضا جان نکنداز تریاک زیاد استفاده کرده باشید که قدرت کنترل بر افکار و کردار خود را از دست داده باشید عزیز آنهم در پشت کامپیوترت دارید بچه میترسانید.

مردم آ گاه و مردم شریف ایران و خلقهای ستمدید ایرانی برادران عزیز آذریهای عزیز عربهای عزیز بلوچهای عزیز و ملتهای ستمدیده شما باید آگاه باشید که برای دست یابی به حقوق حقه خود از پای نه ایستید و برای برقراری یک سیستم فدرال دموکراتی  از نوع فدرالیسم جغرافی  باید همه با هم ملیتهای عزیز ایرانی دست در دست یکدیگر بگذارند و با هم همکاری کنند  همین که کمیته ملیتهای فدرال خیلی کار خوب و ثمربخشی خواهد بود  باید افراد سیاسی با مردمش و ملتش صادق و صداقت باشد و اهداف شوینیستهای کور مثل مشروطه خواهان برای عموم مردم خود شرح بدهید و نباید اجازه بدهیم که بیشتر از این  جوانان و ملتهای ستمدید ایرانی را گول این دسته جات بخورند.

از همین جا دست به تبعیض میزنند علیه ما ملیتهای سرکوب شده ایرانی  همین یک تبعیض است که کسی بخواهد با نام کردستان وارد روم این فاشیستها بشود و وی را از روم اخراج کنند و یا اجازه ندهند حتی نظرش را بیان کند به خاطر اینکه او کرده بوده است آیا این یک توهین نیست به ملیت  او؟

 بله ما باید در این باره خیلی آگاه باشیم چرا چون افرادی هستند که نیمه روانی مبتلا به امراض هیستری هستند قدرت تحمل دیگران را ندارند و میخواهند خودشان چوپان باشند و انسانهای دیگر و یا ملیتهای دیگر گوسفند و گله آنها باشند.

و حتی آنها با همدیگر نمیسازند و رضا اتابای به احزاب دیگر با لحنی توهین آمیز به آنها توهین میکند  دیشب به طور آشکار به حزب دموکرات کردستان و کومه له توهین نمود  و حتی به سازمان مجاهدین خلق که از نظر پان ایرانیست بودن با آنها کمی نزدیک است توهین کرد این آقای تریاکی  رضا اتابای.

و داریوش همایون  دیشب ما کردها را دسته جات وابسته میدانستند و از دیکتاتوری رضا خان و محمد رضا شاه نام نمیبردند که خودشان دست نشانده بودند و بدون اجازه خارجیها چیزی جابجا نمیکردند در کشور.

و انها دیشب حزب لیبرال دموکرات کردستان را دست نشانده اسرائیل معرفی میکردند رضا اتابای خیلی خنده دار بود حرفهای رضا اتابای.

ما حالا اگر روزهای که بیکار هستیم و احساس میکنیم که حوصله مان به سر رفته است به روم اتاق پالتاکی مپشروطه خواهان میرویم تا از این تائتر رضا اتابای بی بش نباشیم برای خنده صدای او را ضبط کنیم و به حرفهای او بخندیم.

و کییف کنیم.

خوب  این خیلی خوب است که نیاز به تحقیقات و رفتن به دنبال مردم ندارد برای گفتگو در باره حالت روانی افراد کافی است که به اتاق و روم پالتالکی برویم و خیلی آسان  به نوشتهای ما کمکی فراوان میکند که در باره افراد روانی میخواهم منتشرش کنیم.

سلام بر روح و روانپاک شهدای کرد و کردستان

سلام بر آزادی و یکسانی

نفرت بر تنگ نظری و کوته فکری

.زند باد صلح و آزادی

سلام برانسان و انسانیت

زند باد استقلال کردستان

به کوری چشم دشمنان کرد و کردستان کردستان استقلال خود را بدست خواهند آورد

ساموئیل قادری مسئول امنیت و ضد اطلاعات حزب لیبرال دموکرات کردستان

14/1/2008



//////////////////////////////////////////////////////
 

موضوع اطلاعیه دفتر سیاسی حزب لیبرال دموکرات کردستان

ما معامله ننگین میان دولت آلمان بر سر آزادی تروریست میکونوس آدمکش کاظم دارابی را قویأ محکوم میکنیم.

این به وضوح نشانداده شد که کاظم دارابی یکی از مهرهای اطلاعات رژیم دینی ایران بوده و هست.

در قانون دادگاهای آلمان هر فردی که به خاطر جرمی سنگین به زندان ابد محکوم بشود باید 23 سال در زندان بماند  اما چرا به این زودی این تروریست شناخته شده را آزاد کردند  جای سئوال است.؟

در ماه گذشته به طور مستمر محمد خاتمی 6 بار مخفیانه به آلمان سفر نمود و هر بار مسئولین رژیم دینی ایران به آلمان سفر میکردند یک پیشنهاد جدید اقتصادی را به آلمان میدادند و در باره معامله بر سر آزادی این تروریست با دولتمردان آلمانی گفتگو و مزاکره میکردند.

آزادی این جنایتکار دست رژِیم دینی ایران برای سرکوب و ترور مخالفین بازنگهمیدارد و این به آن معنا است که قبل از ترور بعضی از دست اندرکاران دولت آلمان در این ترور دست داشته اند این باید نامش گذاشت ترورهای خریده شده ...

خوب احمدینژاد بیخود نمی آئید بگوید که خیلی آسان میتوان سیاستمداران آروپای را خرید اما سیاستمداران جمهوری اسلامی به قول احمدینژاد خریدی نیستند چون با ایمان کار میکنند.

در دهه های نود بعضی از سیاستمداران سوئدی را خرید و دست به ترورهای هم زد در خاک سوئد رژیم دینی ایران.

اطلاعات رژیم دینی ایران توانست به داخل حزب دموکرات کردستان ایران نفوز کند و این حزب را شقه کند تا دیگر مانعی وجود نداشته باشد برای آزادی تروریست دست نشانده ولی فقیه در آلمان. بلی شقه شدن حزب دموکرات کردستان ایران به روابط خارجی این حزب ضربه ای بزرگ زد  و اعتبار این حزب پائین آمد بر همین اساس بود که خیلی آسان بعد از شقه شدن حزب دموکرات کردستان ایران قاتل شهید دکتر شرفکندی آزاد شد و به آغوش و لانه اصلی ترور یعنی تهران بازگشت و از سوی سردمداران رژیم دینی ایران به گرمی از این تروریست استقبال شد در فرودگاه  مهرآبادتهران.

سلام بر آزادی و دموکراسی

سلام بر روح و روان پاک شهدای کرد و کردستان

نفرت بر تنگنظری و کوته فکری

زند باد صلح و آزادی

دفتر سیاسی حزب لیبرال دموکرات کردستان

15/12/20007

پانزده دوازده دو هزار و هفت شنبه

---------------------------------


 


موضوع تفسیر سیاسی (به قلم اسماعیل قادری)

کنفرانس استانبول و یا کنفرانس دعوت برای درست کردن یک جبهه ضد کرد البته میتوان اسمش گذاشت کنفرانس ضد کرد  در استانبول توسط دولت نژادپرست ترک.

سردمداران دولت نژادپرست ترک همیشه دست به تهدید علیه ملت کرد زده اند و اینکه در این راه با مخالفتهای جهانی روبرو شده است در سدد بر آمده است تا با ایجاد و بر پای یک کنفرانس منطقه ای تحت عنوان امنیت در عراق و کشیدن ریئس وزرای عراق و دادن رشوه به ایشان برای پیوستن به جبهه ضد کرد که دولت نژاد پرست ترک آن را ایجاد نموده است.

دراین باره یک فاشیست پیشنهاد خنده داری کرده است که در زیر می آیدو اعتراف سردمداران رژِیم نژادپرست ترک از حمایتهای جهانی از ملت و دولت فدرال کردستان.

فاشیست در فکر شستشویی مغزی جوانان کرد بر آمده است

کردستان - دنیز بایکال خواهان بازنگری در سیاستهای ترکیه در قبال اقلیم کردستان است

دنیز بایکال دبیرکل حزب جمهوریخواه خلق ترکیه، پیشنهاد کرده است ترکیه روابط خود با اقلیم کردستان را در چارچوب اهدافی جدید پایه ریزی کند. وی در همین راستا خواهان پخش برنامه های رادیو و تلویزیونی به زبانهای کردی، عربی و ترکی از سوی آنکارا و آموزش جوانان اقلیم کردستان در این کشور شده است. دبیرکل حزب اپوزیسیون دولت ترکیه در پارلمان آن کشور، در مصاحبه با روزنامه "حریت" گفته است: دیگر نباید به مساله در چهارچوب عملیات نظامی نگاه کنیم. اقلیم کردستان با سوریه تفاوت دارد، چون در سوریه تنها به اعضای مسلح حزب کارگران کردستان (پ کا کا) پناه داده شده بود اما در اقلیم کردستان حمایت بین المللی از آنها به عمل می آید.    


دنیز بایکال در ادامه این سوال را مطرح کرده است که "از آنجا که در اقلیم کردستان یک دولت خودگردان و با نفوذ ملی وجود دارد، چه کاری باید انجام دهیم؟"


وی در جواب سوال خود بر لزوم اتخاذ یک استراتژی ده، بیست و یا سی ساله برای آینده تاکید کرده و گفته است: "در همین راستا باید 500 یا 1000 جوان کرد و عرب را به ترکیه بیاوریم تا ما را بهتر بشناسند و آموزش ببینند و مانند ما زندگی کنند و بعداً به کشورشان بازگردند و پستهای اداری را در اختیار بگیرند.

هرچند ما تاکنون این کار را کرده ایم اما در حال حاظر بارزانی چنین برنامه ای در پیش گرفته است. باید به جای منازعه چنین روابطی را مد نظر قرار دهیم."

دنیز بایکال در بخش دیگری از مصاحبه خود با روزنامه حریت پخش برنامه های رادیو تلویزیونی به زبانهای کردی، عربی و ترکی را لازم دانسته است.


وی گفته است: در حالی که آمریکا و بریتانیا این کار را انجام می دهند ما چرا انجام ندهیم.

وی در ادامه پیشنهاد کرده است که دولت ترکیه  راساً اقدام به پخش چنین برنامه هایی بکند.


رهبر حزب جمهوریخواه خلق ترکیه درباره روابط بازرگانی با اقلیم کردستان، ایجاد چند گذرگاه مرزی دیگر با اقلیم کردستان علاوه بر گذرگاه فعلی ابراهیم خلیل را لازم دانسته است و در عین حال تصریح کرده که باید هر چه زودتر کلیه محورهای حمل و نقل جاده ای به یکدیگر متصل شوند و در ترکیه سدهایی ساخته شود تا در صورت لزوم آب برای اقلیم کردستان فرستاده شود.


روزنامه حریت در پایان مصاحبه اعلام کرده است که دنیز بایکال در نظر دارد در شماره های آتی این روزنامه جزئیات بیشتری از این طرح را منتشر کند.

 نشست مخفیانه اردوغان با مالکی نشست خصوصی داشته در این نشست از مالکی خواسته شده که باید در عراق فقط یک پرچم باشد نه دو پرچم  بنابر درخواست ترکها باید پیشمرگه را بردارند فقط یک ارتش باشد  باید ارتش عراق به منطقه وارد بشوند و پیشمرکه را محدود کنند و آزادی کردها را باید بنابر درخواست ترکیه محدود بشود و باز در این نشست به مالکی پیشنهاد شده است که به طور ماهانه میتواند از ترکیه حقوق دریافت کند  اگر به خواست ترکیه تن در بدهد.

و در کنفرانس استانبول ترکیه از همه شرکت کنندگان خواست که از سیاست ترکیه در قبال کردها حمایت به عمل بیاورند و دولت سوریه و ایران از پیشنهاد ترکیه استقبال نمودند و اما دولت اردوغان نتوانست به آن شیوه ای که آنها خواسته بودند به نتیجه برسند.

 در نشست استانبول از رابطه پشت پرده پنهانی میان نوری مالکی و اردوغان برداشته شد و برای همه این رابطه ننگین و پنهانی آشکار شد.

 و باز در این نشست از کشورهای همجوار عراق خواسته شد که با ترکیه در قبال کردها متحد بشوند و همه با یک صدا حزب کارگران کردستان را محکوم کنند و این حزب را تروریست معرفی کنند و در این باره که مسئله ای قتلعام آرامنه به میان آمده است به ترکیه کمک کنند تا این طرح به مورد اجرا در نیاید و از کشور اسلامی برادر حمایت کنند به قول اردوغان.

 رژیم نژادپرست ترک میخواهد به بهانه حزب کارگران کردستان به دولت اقلیم کردستان حمله کند و یک قبرص دیگر ایجاد کند و دو شهر نفت خیز کرکوک و موصل را به تصرف خود در بیاورد و در این راه کردها را سرکوب کنند و هدف دوم ترکها پائین آوردن پرچم کردستان است که دیدن پرچم کردستان برای آنها خوب نیست حالشان بد میکند و دچار درهم شکستن روحی و روانی میشوند ترکهای نژادپرست.

 رژیم نژادپرست ترکیه از یک تفکر قدیمی بناشده است باید به جوانان و آزادیخواهان اجازه بدهند تا در دولت مشارکت کنند بس است نژادپرستی و تفرقه انگیزی.

 و دولت ترکیه میخواهد با فشار آوردن بر کردها از تحقق احقاق  حقوق کردها جلو گیری کند.

 هنگامیکه مشکلات داخلی به اوج خود میرسد به چاره اندیشی میپردازند ترکها میخواهند این مشکلات را به بیرون از مرزهایشان بکشانند تا افکار و آذهان عمومی را به بیراهه بکشانند و ذهن آنها را مشغول چیز دیگری کنند.

از مشکلات طاقتفرسای اقتصادی گرفته است تا عقبماندگی و در نادانی قراردادن مردمشان اگر به مناطق آناتولی سفر کنید انگار میکنید که در هنوز در قرن ششم و 7 بر سرمیبرید مردمانی ساده با الاغهایشان کشاورزی میکنند و مثل این است که ما بگویم از بیرون یک زوق است و از درون یک توق و در ترکیه به هیچ عنوان تکامل وجود ندارد هنوز از خان و خان آقاها و کدخدا و از این چیزهای عقبمانده است تا یک پیشبرد تکامل به سوی آینده ای بهتر.

و بعد از اتمام کنفرانس دولت و پارلمان ترکیه بدون حضور پارلمانتاران کرد تشکیل جلسه دادند و در این نشست سازمان امنیت ترکیه میت فرماندهان ارتش رهبران احزاب نژادپرست  به این نتیجه رسیدند که در باره جنگ آینده ایالات متحده آمریکا با ایران باید یک امتیاز برزگ به آمریکا داده بشود تا شاید بتوان به کردستان حمله کنند ارتش نژاد پرست ترک و در این نشست در باره مشکلات داخلی بحث شد که فرماندهان ارتش گفته بودند که اگر دست به هیاهو بزنیم و کردها بیشتر متهم کنیم میتوانیم اذهان عمومی را متوجه خارج از مرزهای ترکیه کنیم و هم میتوانیم با احساسات مردم بازی کنیم که بیشتر مردم به سوی نژاد پرستی سوق بدهند تا ملت ترک یک پارچه با کردها دشمن بشوند و در این نشست 2600 نفر را از افراد آموزش دیده به اروپا و آمریکا اعضام نمودند که تا با کردها مقابله کنند و اگر کردها در اروپا دست به تظاهرات زدند علیه لشکر کشی رژیم نژادپرست ترک علیه مردم و ملت کردستان تظاهرات کردها را به آشوب بکشانند نمونه آن در بلژیک نروژ سوئد و آلمان بود این طرح توسط سازمان امنیت شکستخورده ترک میت ریخته شده بود  اما بسا مردم و ملتهای آزادیخواه در اروپا و سرتاسر جهان علیه این اعمال ضد بشری موضع گیری کردند و آنرا محکوم کردند و در این آشوبها پلیس سوئد ترکها را جنگطلب و خشونتگرا معرفی نمودند و پلیس آلمان همچنین و پلیس بلژیک همچنین و پلیس نروژ هم ترکها را به اخراج از کشورشان تهدید نمود اگر دست به آشوبگری و برهم زنند جامعه آرام نروژ بزنند و در آلمان بلژیک سوئد و نروژ چندین نفر از این اعضامیها بازداشت شدند و در بازداشت بر سر میبرند.

پلیس سراسری اروپا اعلام نموده است که ترکیه یکی از کشورهای است که از صدور مواد مخدر به این اتحادیه دست بالای دارد.

حال در باره سفر اردوغان به آمریکا و تسلیم شدن ترکیه به تمام معنا به آمریکا در نشست مخفی پارلمان و سازمان امنیت و ارتش ترکیه یکصدا به تمام معنا به آمریکا خود را تسلیم نمودند ترکها.

یک! آمریکا حق دارد در هرکجای ترکیه که خود صلاح بداند پایگاه نظامی ایجاد کند اگر هم یک شهر و دهکده هم در آن منطقه باشد که آمریکا بخواهد در آنجا پایگاه نظامی ایجاد کند شهر را تخلیه میشود سفر آمریکایها به ترکیه از این به بعد بدون ویزا میباشد هتلها برای آنها یعنی افراد سیاسی و نظامی مجانی میباشد به شرطی که آمریکا آزادی کردها را در عراق محدود کند.

دو! آمریکا این حق را دارد از خاک ترکیه برای بمباران نیروگاه هسته ی ایران استفاده کند چه با موشک و چه با هواپیما اگر آمریکا نیاز داشته باشد ارتش ترکیه همراه با ارتش ایالات متحده  به جنگ با ایران میرود.

اردوغان یک نامه 16 صفحه ای را به ریئس جمهور آمریکا در این رابطه تسلیم نموده است که قسمتی از آن را برای افکار عمومی در این تفسیر سیاسی آفشا میشود.

این نامه که توسط یک نفر که مورد اعتماد است افشا شده است که اردوغان از ریئس جمهور آمریکا خواسته است که در این باره چیزی را برای افکار عمومی افشا نکند که نکند ایران با ترکها در قبال جنگجویان کرد با دولت ترکیه همکاریهای خود را قطع کند که به ترکیه ضرر میرساند.

باز در نامه آمده است که آمریکا آزاد است با خواست خودش در هر نطقه ای در خاک ترکیه پایگاه نظامی و سربازی ایجاد کند و اگر هم امریکا از ترکیه بخواهد اطلاعات لازم در باره جا و مکان نیروگاه های هسته ی ایران در اختیار آمریکا قرار میدهند

اردوغن گفته است که دولت و ملت ترک در خدمت آمریکا میباشند در هر زمانی که امریکا نیاز داشته باشد به ما.

آقای جورج دبلیو بوش هم به ویی پاسخ داده است که از حمله به کردستان فدرال خود داری کند و آمریکا در آینده نزدیک با جنگجویان کرد یعنی حزب کارگران کردستان مقابله میکند اما بستگی دارد به اینکه اگر این حزب دست به خشونت بزند بیشتر از این.

اردوغان هم یک صفحه از نامه مذکور را اختصاص داده بود به هدف و سیاست حزب کارگران کردستان که به شرح زیر میباشد.

یک ! حزب کاران کردستان یک حزب مارکسیست لنیننیستی است که آمریکا را آمپریالیسم میبداند و هم دشمن آمریکا هم دشمن ترکیه میباشد و اینها میخواهند ترکیه را تضعیف کنند و به دو قسمتش کنند و این هم خطری بزرگ است برای امنیت منطقه و حتئی میتوانند برای امنیت آمریکا اختلال ایجاد کنند.

پاسخ جورج بوش به اردوغان اما تا بحال از دست کردها به هیچ عنوان ضرری نکرده ایم و حزب کارگران کردستان هم با ما جنگ ندارد انها خواستار یک کشور دموکرات در ترکیه هستند که کرد و ترک مثل برادر با هم زندگی کنند اما من میتوانم اعلانی به شما کمک کنم برای افکار عمومی که میتوانم بگویم حزب کارگران کردستان دشمن ترکیه و مردم امریکا میباشند تا شاید اگر روزی دست به کاری بردیم علیه حزب کارگران با مردم مان مواجه نشویم.

 البته این گفتگوها مخفیانه صورت گرفت برای افکار عمومی تنها یک کلمه به کار رفته است آنهم اعلام ریئس جمهوری آمریکا در باره اینکه حزب کارگران کردستان دشمن مردم ترکیه و مردم آمریکا میباشند بود.

اما این یک سیاست است و باید ما هم ملت کرد دست به کار خودمان بزنیم برای مقابله با چنین حرکاتی که بر ضد ملت کردستان باشد و در زمینه دپلوماتیک در مقابل دشمن قرار بگیریم.

البته وقتیکه از دشمن نام میبرم منظور دولت نژاد پرست ترک است ملت آمریکا و ریئس جمهوری آمریکا دوست ملت کرد میباشند و به این آسانی به دولت نژاد پرست ترک اجازه نمیدهند که به کردستان آزاد لشکر کشی کند.

در باره درخواست یکی از نمایندگان پارلمان آمریکا از اردوغان برای کمک به اسرائیل اگر زمانی که سوری و ایران بخواهند به اسرائیل حمله کنند

آقای اردوغان بعضی از روزنامه ها میگویند شما یک اسلامیست هستی و بیشتر میخواهید با کشورهای همچون ایران و احزاب تندرو ضد آمریکای همکاری کنید آیا این راست است؟

اردوغان نه ابدأ این حقیقت ندارد ملت ترکیه همیشه دوست مردم اسرئیل بوده و هست هرگز ما از ایران پشتیبانی نکرده ایم و نمیکنیم فقط در رابطه با حزب کارگران کردستان مجبور هستیم کمی با رژیم ایران کنار بیایم در این باره فقط رابطه ما با ایران بر اساس میبارزه با حزب کارگران کردستان میباشد ما به شما کمک نمودیم تا یکی از کاربدستان رژیم ایران را مخفیانه به شماها تسلیم کنیم و هنوز هم ایران  در این باره از ما نگران شده است و ما باید کمی هم با ایران در این باره کنار بیایم اگر نه ایران میتواند به حزب کارگران کمک کند  آنها را علیه ترکیه تقویت کند.

اما ما دولت و ملت ترکیه همیشه فارسها را دشمن شماره یک خود دانسته ایم و میدانیم چرا چون فارسها ادعا میکنند که کردها با فارسها یک قوم هستند و آریائی هستند و در این باره با کردها عاطفه نشان میدهند.

جورج بوش من باور نمیکنم چنین باشد اگر هم شده باشد تعداد اندکی چنین تفکر دارند نه همه فارسها دولت ایران در سرکوب کردها و قتلعام کردها دست بالای داشته است.

خلاصه ترکیه به تمام معنا خود را به اسرائیل و آمریکا تسلیم نموده است حال باید منتظر عواقب آنهم باشیم توسط ملت ترک که به این دولت افتخار میکنند که یک دولت ملی میباشد اما بلعکس یک دولت بحران آفرین و چنگ طلب و نژادپرست میباشد که هم دشمن ملت ترک و هم دشمن ملت کرد میباشد.

تا بحال ترکیه در هیچ حرکتی دشمن امیز علیه کردها پیروز نشده است به تنهای همیشه از دیگران کمک گرفته است تا با کردها مقابله کند  خیالهای که نژادپرستان ترک در سر دارند کهنه و قدیما میباشد و باید به وجود ملت کرد اعتراف کنند هویت کردها را آزاد کنند هویت هر انسان زبان او میباشد هنگامیکه زبان مادری من ممنوع باشد به این معنا میباشد که هویت من ممنوع میباشد در نهایت میخواهم به دولت ترک پیشنهاد کنم که باید بهترین کار حل مسئله حزب کارگران کردستان از راه دیالوگ و گفتگو حل کند زمان جنگ و خشونت به پایان رسیده است عصر عصر پیشرفت و تکنولوزی میباشد عصر  کامپیوتر و پیشرفت میباشد از این کارهای احمقانه دست بردارید بس است دیگر با سرکوب و خفغان نیتوان خورشید را از تابندکی باز ایستاد و نمیتوان یک ملت 57 میلیونی را سرکوب نمود و به هویت و حیثیت انسانی آنها توهین کرد بس است دیگر رژیم ایران هم دست کمی از رژیم ترک ندارد باید اعدامها را متوقف کنند راه ها و شیوه های دیگر هم هست که میتواند یک مجرم را به راه دیگر تغییر بدهد و از کارهای خلاف پشیمان بشود نه سرکوب میتواند کاری بکند و نه اعدام بس است دیگر.

در نهایت ما تمامی حقوقدانان که یک اتحادیه بین المللی میباشد حکم اعدام عدنان حسن پور را قویأ محکوم میکنیم آنرا یک توهین به تمامی روزنامه نگران و آزادی بیان و آزادی مطبوعات میدانیم که از سوی رژیم دینی ایران بر این انسان بیگنا تحمیل شده است.

از قوه قضای رژیم اسلامی میخواهیم حکم اعدام عدنان حسن پور را لغو کند و ویی را آزاد کند و دست بردارد از سرکوب کردها در ایران ملت فارس بس کجا هستین برادران و خواهران شما دارند در کردستان در زیر ظلم و ستم آخوندها مینالند به پا خیزید دمار ظالمان را در بیاورید..

ما ملت کرد همیشه خواستار حل مسالمت آمیز مسئله کرد از را گفتکو و دیالوگ هستیم این دشمنان خلق کرد و کردستان میباشند که جنگ را بر ما تحمیل میکنند نه ما ما جنگ طلب نیستیم ما خواهان یک سیستم دموکرات و آزاد هستیم در این کشورهای که کردستان را به اشغال خود در آورده اند که همه بر اساس برادری و برابری بدون هیچ نوع تبعیضی زندگی کنیم اما دشمنان خلق کرد دم از نابودی این ملت میزنند معلوم است در سدد بر آمده اند تا بمب اتم درست کنند و بر سر این ملت سرکوب شده بریزند.

صدام حسین هم چنین کاری نمود اما خود و نظام پوسیده دیکتاتوریش را به گور برد ایمدوارم دشمنان دیگر این ملت هم همچون این گوربگور نظام پوسیده خیالی و پوشالیشان به گور به برند.

ما ملت کرد ملتی هستیم صلح طلب خواهان یک سیستم فدرال و دموکراتیک هستیم  یک سیستم فدرال جغرافی.

ما ملت کرد دشمن هیچ کسی نیستیم و کسی را دشمن میدانیم که با بر ما جنگ تحمیل میکند و بر سرکوب و کشتار این ملت پافشاری میکند.

ما صلح میخواهیم ما آزادی و برابری و برادری میخواهیم ما خواستار دوستی با ملتهای دیگر هستیم.

زند باد صلح و آزادی

زند باد عدالت و انسانیت

نفرت بر تنگنظری و کوته فکری

نفرت بر انسان کشی  و نفرت بر اعدام

زند با کرد و کردستان

با امید به روزی هیچ کسی به خاطر ابراز عقیده و بیان زندانی و یا مورد آزار قرار نگیرد.

اسماعیل قادری دبیرکل حزب لیبرال دموکرات کردستان

یکشنبه یازده یازده دوهزار و هفت

11/11/2007

اگر چنانچه اشتباهی در نوشته های بنده دیدی من از طرف خودم معذرت میخواهم  با کامپیوتر مینویسم حتمأ بعض اوقات اشتباه میشود.


/////////////////////////////////////////////////////////

 

موضوع اطلاعیه دفتر سیاسی حزب لیبرال دموکرات کردستان در مورد محکومیت دولت نژاد پرست ترک.

قبل از اینکه دست به نوشتن اطلاعیه بزنم میخواهم به یک چیز مهم اشاره کنم که چهار چیز است که نمی‌توان آن‌ها را بازگرداند سنگ  پس از رها کردن! حرف پس از گفتن! موقعیت پس از پایان یافتن! و زمان پس از گذشتن!

در هفتهای گذشته  سه رژیم ضد کرد و کردستان نشست داشتند که رژیم نژادپرست ترک هم رسمأ ریئس جمهوری سوریه را به آنکارا برای این نشست که من نامش میگذارم نشست ضد کردو کردستان دعوت نمود و در این نشست که 3 کشور در آن شرکت داشتند ایران هم سفیر خودش در آنکارا به این نشست فرستاده بود در این نشست ایران و ترکیه به توافق رسیدند که مشترکأ به کردستان آزاد حمله نظامی کنند اما دولت سوریه به خاطر موقعیتش در منطقه گفته بود در هنگام لزوم به نیروهای ترکیه کمک خواهند کرد تا از خاک سوریه به کردها حمله کنند. دولت سوریه در یک ماه پیش نیروی هوائی اسرائیل بدون اینکه رژیم سوریه از خودش خبر داشته باشد یک کارخانه ساخت مواد شیمیایی را مورد حمله هوایی قرار دادند و نابود کردند و خلبانان قهرمان نیرویی هوایی اسرائیل شجاعانه دست به این عملیات شگفت انگیز زدند و سالم به پایگاهای خود در خاک اسرائیل به زمین نشستند و دولت سوریه میخواست این خبر را وارونه به مردمش برساند اما ناچار شد ریئس جمهوری آن کشور در آخر به این حمله غافلگیرکنند اعتراف کند و در این حمله چندین مهندس از سپاه پاسداران که مهندس ترور و آموزش تروریستی بودند از پای در آمدند.

بر گردیم به موضوع اصلی که در باره محکوم کردن تهدیدهای روز مره دولت مردان ترک است علیه ملت ستمدید کرد در  کردستان آزاد.

مردم شریف و ملت عزیز کردستان و ملتهای ستمدید  دولت مردان ترکیه در چند روز پیش دولت کردستان را تهدید نمودند که به کردستان حمله نظامی کنند آنهم برای از بین بردن حزب کارگران کردستان که یک ریشه ملی و مردمی دارد هرگز نابود نمیشود و از بین نمیروند.

ما ملت کرد که با هر عقیده ای که داشته باشیم و هر تفکری که داشته باشیم باید برای پاسداری و دفاع مشروع از خاک عزیز کردستان متحد شویم و یک صدا در برابر این تهدیدهای متجاوزانه دولت نژادپرست ترک ایستادگی کنیم و باید در یک سنگر قرار گیریم تا دشمنان خلق کرد را به زانو در آوریم.

ما کادرها و هواداران حزب لیبرال دموکرات کردستان آمده هستیم برای دفاع از خاک کردستان و ملت کردستان دست به اسلحه به بریم و به صفوف پشمرگان قهرمان به پیوندیم  و دفاع از خاک کردستان یک فرزیه ی مقدس است که همه باید مسئول باشند که از خاک عزیزمان کردستان دفاع کنیم و این همه اسم از شرف و شرافت انسانی میبرند شرف و شرافت یعنی خاک یعنی وطن یعنی سرزمین یعنی فرهنگ آداب و رسوم و ما آماده هستیم از سرزمین عزیزمان خاک کردستان دفاع کنیم و تا آخرین نفسمان و تا آخرین قطره خونمان از این خاک دفاع کنیم زندگی در جای شیرین است که آزادی امنیت احترام به حقوق یکدیگر و صفا و صمیمیت وجود داشته باشد لیکن زندگی معنا و مفهومی ندارد اگر خاک کردستان در اشغال دشمنان کرد و کردستان قرار داشته باشد و باید کشش کینم که تا کردستان را به سوی استقلال به بریم.

ما از تمامی احزاب سیاسی در کردستان تقاضا میکنیم که یک صدا و یک دست در برابر این تهدیدها صدای خود را با صدای ریئس جمهوری محترم کردستان جناب آقای مسعود بارازانی و از تمامی هواداران خودشان بخواهند که به صفوف پیشمرگان به پیوندند  و ما باید از تمامی راه های دیپلوماسی و سیاسی علیه این تهدید متجاوزانه رژیم نژاد پرست ترک به ایستیم و در یک سنگر قرار گیریم.

من خودم حاضرم هر زمانی که دولت کردستان به ما احتیاج داشته باشد به صفوف پیشمرگان شجاع به پیوندیم و برای دفاع از خاک کردستان خود را فدائی خلق و خاک میهنم میهن اسیرم کردستان کنم.

باز از تمامی مردم و ملت عزیز کرد در کردستان و در هر کجای دنیا که هستند درخواست میکنم که برای دفاع از خاک و میهن عزیزمان کردستان مسئولیت از خود نشان بدهند تا به دشمنان خلق کرد نشان بدهیم که ما یک صدا و محتد هستیم در برابر دشمنان خلقمان خلق کردستان عزیزمان خواهیم ایستاد.

بلی دولت نژادپرست ترک حزب کارگران کردستان را برای حمله به کردستان بهانه نموده است اما رژیم نژادپرست ترک یک هدف دیگر دنبال میکند آن هم بدست گرفتن منابع نفتی و تسرف کردن موصل و کرکوک است ما ملت کرد از بدست آوردن شهر عزیزمان قلب کردستان شهر کرکوک دست بر نمیداریم و این شهر یک شهر کردستانی است و هویتش کردستانی بوده و هست این شهر متعلق به خاک کردستان میباشد.

هرچی بر خودشان فشار بیاورند و خود را بیازارند ما ملت کرد پیروز خواهیم شد چرا چون ما نسل نو هستیم و آنها در یک تفکر کهنه بر سر میبرند و ما مصادف با قرن حرکت میکنیم.

یعنی پیروزی مال ما خواهند بود.

رژیم نژادپرست ترک تحمل دیدن پرچم کردستان را ندارد البته این 3 رژیم در منطقه تحمل دیدن پرچم کردستان را ندارند.

رژِیم ایران سنگ مردم فلسطین را بر سینه میزند اما خودش دارد حقوق شهروندان خویش را پایمال میکند و هر روز ما شاهد کشته شدن یک جوان کرد هستیم به دست نیروی تروریستی انتظامی رژیم دینی ایران.

و 100 ها و هزارها نفر از این ملت ستمدید در سیاه چالهای مخوف رژِیم دینی ایران بر سرمیبرند و در زیر شکنجه های غیر انسانی قرار دارند.

در روز شنبه گذشته پدر هیوا بوتیمار سکته نمود به خاطر اینکه در روز عید همیشه رسم بوده است که فرزندش در کنارش باشد اما این بار از فرزند عزیزش خبری نداشت و در نهایت سکته نمود و فوت کرد.

مادر عدنان حسن پور هم منتظر فرزندش بود که در روز عید در کنارش باشد به این خاطر امسال به هیچ عنوان عید را جشن نگرفت و در گوشه ی اتاقش به گریه و ناله پرداخت این است وجدان انسانی و کجا است وجدانهای بیدار؟

آقای کمانگر چندین روز است در زندان بر سر میبرد آنهم در زیر شکنجه های غیری انسانی و به انواع شیوه ویی را شکنجه نموده اند در چند روز پیش قاضی جنایتکار به برادرش گفته بود هر وقت که برادرت را کشتیم به شما خبر میدهیم این هم قاضی مجرمان و نظام مجرمان و تروریستان.

سلام بر آزادی

زند باد فدرالیسم

نفرت بر تنگنظری و کوته فکری

زند باد صلح و آزادی

اسماعیل قادری دبیرکل حزب لیبرال دموکرات کردستان

21/10/ 2007 روز یکشنبه

///////////////

////////////////////////////

حال در باره نامه احمد کهنه پوشی در مورخ 23/7/2002  که با خط خودش برای من نوشته است من هم این نامه را برای افکار عمومی افشاه خواهم کرد.

نامه احمد کهنه پوشی به این شرح است که در زیر آنرا میخوانید.

بنام انسان و انسانیت.

دوست عزیز و هموطن عزیزم برادر اسماعیل قادری با درودهای انقلابی به شما.  من نمیدانم که شما چه مرام و عقیده ای دارید هر چی که باشید شما هم مبارزه کرده اید و در راه آرمان انسانیت کشش به عمل آورده اید و اما لازم دانستم که یک نامه برای اینکه اگر روزی چیزی بر سرم آمد در نزد شما بماند تا شاید اگر خواستید برای افکار عمومی آن را افشا کنید.

من چندین سال پیشمرگ کومه له بوده ام و در جنگ زخمی شدم و بعداز زخمی شدنم کومه له من را به اروپا اعضام نمود در بغداد با یک هواپیما به دانمارک آمدم بعدش توسط چند دوست به سوئد آمدم تا شاید در اینجا زندگی آسوده ای داشته باشم اما نمیدانستم که سیاستمداران کومون این شهر یعنی شهر خفده با دولت جمهوری اسلامی همکاری تنگاتنگی دارند و هر روز من را با انواع شیوه های گوناگون مورد تهدید و اذیت و آزارسیستماتیک قرار میدهند و حتی چندین بار با کلت و تپانجه من را تهدید نموده اند و من در حدود 20 بار توسط سیاستمداران اینجا یعنی این شهر و اکثریت آنها از حزب مودرات هستند من را تهدید به قتل نموده اند اگر من در باره سیاست با کسی بحث کنم و یا چیزی بگویم آنها وارد خانه ام میشوند و داروهای روانزا به داخل غذاهای من و آب سردی که در یخچالم میگذارم میا اندازند من به این خیلی مشکوک شده ام چرا چون وقتیکه به خانه میرسم و آب سردی که در یخچالم گذاشته ام مینوشم حالت بدی به من دست میدهد و حالم به هم میخورد چندین بار بعد از نوشیدن آب سرد در یخچالم به دکتر مراجعه نموده ام حتی به دکترها فهمانده اند که نکند در این باره چیزی را افشا کنند.

و حتی من را منزوی نموده اند نمیگذارند با هیچ کسی حرف بزنم و یا رفتار کنم یک نفر همیشه مراقبم میباشد اگر با کسی دوست شدم در جا به او گوشزده میکنند و چیزهای بدی در باره من به او میگویند و فرداش اگر با وی ملاقات کنم با این جواب روبرو میشوم که احمد شما حق ندارید با من حرف بزنید من هم زندگی دارم نمیخوام زندگیم به خطر به افتد هر چی اسرار میکنم که برای من توضیح بدهد چیزی نمیگوید و او خدا حافظی میکند و دیگر با من حرف نمیزند بلی این است دموکراسی در سوئد که اسمش گذاشته اند آن.

من حالا مریض هستم من را دچار دیابت نموده اند و هر روز من حالت بدی پیدا میکنم وای اینها چه ظالمی و ستمگری هستند اگر ترسو نبودند دنیا را میخوردند.

و در این باره من چندین نامه برای کومه له ارسال نموده ام اما هنوز به هیچ عنوان به من جواب نداده اند و یا اینکه نمیگذارند نامه های من به دست آنها برسد.

حالا من وقت را غنیمت دانستم که یک نامه نزد شما بنویسم تا اگر شاید روزی که من ناپدید شدم یادی از من داشته باشید و این نامه را حد اقل برای افراد شهر مریوان ارسال کنید تا آنها بدانند چه بر سر من آمده است من اهل شهر مریوان هستم از یک خانواده فقیر هستم و بر این اساس این نامه را نزد شما میگذارم تا شاید شما روزی این نامه را به مردم شهرم بدهید تا شاید از دولت سوئد قرامت من را حداقل خانواده ام دریافت کنند منظورم قرامت خون من است.

من در هنگامی که در مدرسه بودم معلمها به سرشان اشاره میکردند به دیگران میگفتند که احمد یک دیوانه است بلی سرکوب روحی و روانی سوئد مقام اول دارد در جهان آنهم به طور سیستمتیکی  برای مثال جلوی گیری ار ازدواج من خود همینها بودند البته آسوریها و سریانیها هم در این کار دست دارند چرا چون من کرد هستم و انها هم با کردها دشمنی دارند.

به من میگفتند اسمت خیلی اسم بدی است احمد یک اسم اسلامیست و ما از اسم شما متنفریم و باز از شکل شما هم متنفر هستیم من هم جواب نمیدادم زیاد به دنبال درد سر نبودم میخواستم آرام باشم کاری به کار کسی نداشته باشم اما آنها بودند که من را آزار روحی و روانی میدادند.

در مدرسه هنگامیکه به دست شویی میرفتم به داخل ساکم نگاه میکردند و همیشه ساکم را تفتیش میکردند نکند که ضبط صوتی همراه خودم داشته باشم تا صدای آنها را افشا کنم.

این بعد از این فهمیدم که هنگامیکه یک فرد ایرانی با نام حسین اخوان با من در یک مدرسه بودیم یواشگی به من گفت احمد هنگامیکه به دست شویی رفتی ساک شما را تفتیش نمودند و بعد از آن وقت دیگر فهمیدم که زندگی من در خطر افتاده است و میخواهند من را به طوری روحی و روانی بکشند  و یا اینکه من را به قتل برسانند.

و من هم چندین بار به اداره پلیس خبر داده ام اما پلیس به هیچ عنوان هیچ اقدامی نکرده است چرا چون من یک خارجی هستم پلیس هم من را برای یک سوئدی نمیفروشدچرا چون آنها ملت خود را دوست دارند مثل ما نیستند که بیگانه پرست باشیم و دشمن خودی.

دوست عزیز من این 3 نامه ای که برای شما نوشته ام برای این است که خوب میدانم که روزی من را به قتل خواهند رساند و شما هم باید وجدان خود را به کار به برید من یک کرد هستم هموطن شما هستم باید از من حمایت کنید اگر هم نمیتوانید حد اقل نامه ها را افشا کنید شما دست خوبی دارید در انترنت و آشنای خوبی هم دارید بر کامپیوتر بر این اساس است که من این نامه ها را به وجدان شما میسپارم اسماعیل جان هموطن عزیزم میدانم شاید آنها بدانند و شما را اذیت کنند اما مطمئنم که شما تسلیم نمیشوید و نامه ها را افشا خواهید کرد من حالا گریه میکنم چشمانم پر از اشک است در حال نوشتن این نامه خیلی من را آزار و اذیت کرده اند خدا کند آن چیزی که در سوئد بر سر من آمده است بر سر هیچ کسی نیاید.

من تنها هستم  بیکسم کسی را ندارم به دادم برسد به شما پناه آورده ام شما هم وجدانت را بیدار کن و این نامه ها را نزد خودت نگهدارید شما مثل من نیستی توسط یوان به اینجا آمده اید هیچ کاری نمیتوانند با شما به کنند که با من کرده اند من خودم به اینجا آمده ام هیچ پرونده ای نزد یوان ندارم هر چی که دارم نزد خودشان است هر کاری که بخواهند با من میکنند و شاید به این زودی از بینم به برند.

من حسابی منزوی نموده اند من دیگر زندگیم برمن حرام کرده اند بدون هیچ مسببی من را از کار اخراج نمودند و حالا بیکارم خانواده فقیری دارم خواهرم بعضی وقتها به من زنگ میزند و یا من به او زنگ میزنم او هم گریه میکند من از احوال خودم برای ایشان تعریف میکنم.

باور کنید اینها از جمهوری اسلامی بد ترند و از صدام حسین بدترند آنها مردانه می آیند و میگویند شما ره به این جرم میکشیم اما اینها با پمبه انسان را سر میبرند و میکشند خیلی آرام و به طور تدریجی انسا را از بین میبرند و نابود میکنند شاید خیلی ها هم باشند که حالشان از حال من بدتر باشد در اینجا افسوس من نمیشناسمشان.

اینجا یک ایرانی که اهل تهران بود بنام حمید برندن و کشتنش و سر به نیستش کردند کسی نمیداند چه بر سرش آوردند.

من از اینکه به حال من توچه میکنید از شما پساس گذارم.

با درودهای انقلابی

احمد کهنه پوشی

23/7/2002

بلی این بخشی از نامه احمد کهنه پوشی میباشد که من افشا نموده ام و برای افکار عمومی منتشر نموده ام نامه 2 و 3 هم در روزهای آینده پخش خواهم کرد و در دید عموم قرار خواهم داد. سوئد از راه دیگر میخواهد صدای کردها را بسته بشود مثل اینکه به دهن بچه شکلاد بزارند و از راه دیگر او را آزار بدهند سوئد در انفال کردها دست بالای داشته است.

به اطلاع میرسانم در منطقه ای بنام بیلینگه هاوس که عکس در زیر می آید احمد را در مورخ 31/1/2007 به قتل رساندند و من هم خود را مسئول دانستم که این واقعه را افشا کنم.

b

در همین جا که مکهای خون دیده میشود جای قتل ایشان است.

اینجا جای میباشد که احمد را به قتل رساندند b

در همین جا که مکهای خون دیده میشود جای قتل ایشان است.

billinge hus

/////////////////////////////////////////

سایت اسماعیل قادری عید فطر را به تمامی عموم کردستان و به تمامی عموم مردم ایران تبریک میگوید عیدتان پیروز باد هر روزتان عید باد

 جه‌ژه‌نی ره‌مه‌زان له‌ همۆ کۆردیک پیرۆز بیت به‌تایبت مۆسلمانانی کۆرستان ئه‌ۆانه‌ ۆا داکۆکی له‌ ماڤی گه‌له‌که‌مان ده‌که‌ن..


/////////////////////////////////////////////////////////

موضوع اطلاعیه برای افکار عمومی.

سوئدیها هم پناهندگان را تهدید میکنند که نکند به چیزی اعتراض کنند و یا اگر مورد تبعیض واقع شدند حق ندارند اعتراض کنند و یا یادداشتش کنند که چنین کاری بر سرشان آمده است.

و در این کار 100% رژیم ایران دست دارد و بر سوئدیها فشار می آورد تا بر پناهندگان ساسی فشار بیشتری بیاورند.

دیروز در تاریخ 24/9/2007 در ساعت 11 بعد از ظهر ماری لارسون همراه با رولاند برای گتفگو به پیش من آمدند به خاطر اینکه من یک نامه اعتراض آمیز برای ماری لارسون که مسئول کاری ما میباشد فرستاده بودم و او هم از این نامه که من برای ایشان فرستاده بودم عضبانی شده بود که درجا گفت تو حق ندارید دیگر نامه را برای من ارسال کنید اگر هم مورد تبعیض هم واقع شدی و من هم جواب دادم که نامه برای افکار عمومی منتشر خواهم کرد بخاطر اعتراضات شما.

باز ماری برگشت و گفت اگر دیگر برای من و یا هرکدام از ریئس کار نامه ارسال کنید یک چیزی بر سرت خواهند امد و من هم سئوال نمودم منظور شما چیست که چیزی بر سرم می آید؟ جواب داد خودت ترجمه اش کن بهتر است نه خودم برای شما توضیح بدهم.

من این را یک تهدید میدانم که از سوی رژیم تهران توجیه شده است که این خانم همراه با همکارش به سوی چنین تهدیدی سوق داده است با پولهای مردم ایران و با همکاری آسوریهای بعثی که آنها هم برای ضدیت با ملت کرد دست را در دست دشمنان خلق کرد گذاشته اند انجام میگیرد.

دوباره این خانم همراه با رولاند که به این زودی عکسش را منتشر خواهم کرد یعنی عکس هر دوی  آنها به من گفتند که اگر به خواست آنها تندر ندهم لای بر سرم خواهند آورد آنها و دوباره از آنها سئوال نمودم مظورشان چی است و خیال نمیکردند که من ظبط صوت را در جیب دارم تا اینکه در هنگام رفتن به خانه ظبط صوت را به آنها نشان دادم تا بدانند که من هم چیز را در اختیار دارم.

در همین سال یعنی اول سال فردی بنام احمد کهنه پوشی اهل مریوان توسط شهردار این شهر به طور فجیعی کشته شد و خودشان ویی را کشتند بی سر و صدا و حتی اجازه ندادند در یک روزنامه منتشر بشود.

و من به این زودی عکس مکان حادثه را بر روی سایتهایم منتشر خوام کرد یعنی عکس جایکه احمد کهنه پوشی را بقتل رساندند منتشر خواهم کرد و یک نامه که خود احمد کهنه پوشی به من داده بود باز منتشر خواهم کرد.

باز برگردیم به مسئله تهدید من توسط ماری لارسون و رولاند کنوتسون

ماری به من میگفت شما حق ندارید نقطه نظرات خودت را برای ما ارسال کنید حق ندارید به هیچ عنوان اعتراض کنید فقط و فقط مسئول کار خودت باشید و شما اجازه ندارید به هیچ عنوان اگر کسی دیگر از سوئدیها زودتراز شما کارش تمام کرد اعتراض کنید و شما این حق را ندارید که زودتر در سر کار تمام کنید.

من هم گفتم خوب میدانم شما چطوری فکر میکنید و خوب شما را درک میکنم ماری و رولاند این طبیعی است که من یک خارجی هستم و از هیچ حق و حقوقی برخوردار نیستم و این دستور از تهران صادر شده است و شما دارید اجراش میکنید خانم خوب حرفهای شما را درک میکنم و میدانم چه میگوید..

و بعد از این حرف دوباره زبان تهدید را گشود و گفت از آن بالا چیزی بر سرت خواهد آمد و من هم جواب دادم یعنی چیزی بر سرم خواهد آمد؟ او گفت بر خودت ترجمه ش کن..

خوب این نوشته گوشه ای از گفتگوی من با رولاند کنوتسون و ماری لارسون بود ادامه این مطلب موکول میکنم به هفته آینده برای تکمیل شدن..

با تقدیم احترامات اسماعیل قادری

برای تماس با من با این شماره تماس بگیرید.

26/9/2007

شماره تلفن 0046763098005

///////////////////////////////////////////////////////////////////////////
 
 


avatar افسردگى چیست ؟ 2007 09 08 - 14:50

افسردگى یکى از رایجترین بیماریهاى روانى است که باعث مراجعه به روانپزشکان، روانشناسان و سایر متخصصان بهداشت روان می‌گردد.

در هر لحظه از زمان حداقل ١٥ تا ٢٠ درصد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه‌هاى افسردگى شدید را از خود نشان بدهند و میلیونها نفر در هر لحظه در جهان تحت درمان افسردگى قرار می‌گیرند.

در زبان روزمره براى توصیف افسردگى از احساسات غمگینى، ناکامى، ناامیدى و شاید هم رخوت و بی‌حالى استفاده می‌شود. معمولاً مردم تصور می‌کنند که افراد افسرده تن‌پرور ، خودخواه و یا اهل تمارضند و سعى می‌کنند آنها را با عباراتى همچون «سعى کن خودت را جمع‌وجور کنی» نصیحت نمایند.

در طول زندگى همه ما دوره‌هاى کوتاه و بلند احساس داشتن غم، عدم خوشحالى و یا نظایر آن خصوصاً در هنگام از دست دادن همسر و یا نزدیکان، هنگام کار و یا از دست دادن کار را تجربه می‌کنیم و همه ما قادر به مقابله با این حوادث هستیم.

احساس افسردگى معمولاً به عنوان «اندوه» و «سوگ یا داغدیدگی» شناخته می‌شوند. یعنى در موقعیتهایى که انتظار می‌رود شادی‌بخش باشد به احساس اندوه ختم می‌شود مثلاً در هواى بارانى، پس از تولد فرزند، پس از نقل‌مکان به یک منزل جدید، منازعه اى که در مصاحبت با دوست و یا همسر به‌وجود می‌آید. اما این احساس اندوه به‌سرعت با از بین رفتن موقعیت برطرف می‌گردد.

همچنین پس از از دست دادن یکى از نزدیکان، پایان یافتن یک رابطه مهم، معمولاً افراد چیزى را تجربه می‌کنند که سوگ نامیده می‌شود.

ویژگیها و نشانه‌هاى سوگ با افسردگى مشابه می‌باشد. این دو پدیده کاملاً طبیعى بوده و حتى فقدان آنها در هر فردى ممکن است در درازمدت براى فرد مضر باشد. در هر دو مورد پس از طى فرآیند مربوطه فرد به زندگى عادى خود بر می‌گردد. ولى در عده‌اى از ما این احساس داشتن غم براى زمان بیشترى ادامه پیدا کرده و احتیاج به مراقبتهاى ویژه بهداشتى ضرورت می‌یابد.

افسردگى کلینیکى در صورت ادامه داشتن می‌تواند منجر به بروز فعالیتهاى خطرناک اجتماعى مثل دست زدن به خودکشى و یا نظایر آن شود و این در واقع اقدامات فورى پزشکى و بهداشتى را طلب می‌کند.

اختلالات مربوط به افسردگى میلیون‌ها نفر را در سال مبتلا می‌کند. این عده هزینه بسیار سنگینى را بر خود، خانواده، جامعه و سیستم بهداشتى کشورشان تحمیل می‌کنند.

شواهد به‌دست آمده از علم عصب‌شناسى و ژنتیک و تحقیقات کلینیکى نشان می‌دهد که افسردگى در واقع یک اختلال در مغز می‌باشد. تکنیکهاى تصویربردارى مدرن از مغز روشن ساخته است که در افسردگى مدارهاى عصبى که مسؤول تنظیم افکار، خُلق، فکر کردن، خوابیدن، اشتها و رفتار هستند از حالت طبیعى خارج شده و ارتباطات صحیحى بین این مناطق وجود ندارد. از همین شواهد بدست آمده در به‌دست آوردن داروهاى مناسب استفاده شایانى می‌شود.

علائم و نشانه هاى افسردگى

دو ویژگى اختصاصى افسردگى که براى تشخیص افسردگى حتماً یکى از آنها باید وجود داشته باشد، یکى خلق ناشاد (غم، اندوه، ناراحتى یا نگرانی) و دیگرى فقدان علاقه و لذت تقریباً در همه فعالیتهاى عادى و سرگرمیهاى فرد می‌باشد. هر دو این علائم باید در اکثر مواقع روز وجود داشته باشند.

سایر نشانه‌هاى افسردگى شامل از دست دادن توجه و سرخوشى در فعالیتهاى روزانه، اختلال و تغییر عمده در اشتها و وزن بدن، اختلال در خواب به‌صورت کم‌خوابى یا پرخوابى، اختلال در تفکر و تمرکز فکر، وجود اضطراب و کندى حرکات، احساس بى ارزشى و یا احساس گناه، فقدان نیرو یا فقدان انرژى و خستگى، افکار تکرارشونده، مرگ و یا خودکشى می‌باشند.

دانشمندان ارتباط نزدیکى بین خودکشى و افسردگى ذکر می‌کنند به‌طوریکه دوسوم بیماران افسرده به خودکشى فکر می‌کنند و ١٠ تا ١٥ درصد آنها به زندگى خود خاتمه می‌دهند.

اگر یک بیمار ۵ مورد از علائم بالا را به‌مدت ۲ هفته مداوم داشته باشد به اختلال افسردگى شدید (عمده) مبتلا می‌باشد. مطالعات اخیر در ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد که افسردگى سردسته علتهاى ناتوانى در انسان به‌شمار می‌رود. چنین مطالعات آمارى در بقیه کشورها نیز موجود می‌باشد.

افسردگى در گروههاى مختلف

افسردگى در دانشجویان
دانشجویان از هوشمندترین و مستعدترین اقشار هر جامعه بوده و آینده سازان هر کشور هستند. از این رو توجه به سلامت روانى آنان از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است، زیرا دانشجو هنگامى می‌تواند آفرینشگر، فعال و سازنده باشد که شاداب، امیدوار و متعهد باشد.

افسردگى یکى از شایعترین اختلالات روانى است که با علائم کاهش انرژى و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بى اشتهایى و افکار مرگ و خودکشى در شخص همراه است. از علائم شاخص افسردگى کاهش انرژى، بى حوصلگى و عدم تمرکز مى باشد، که در افرادى که داراى فعالیتهاى فکرى هستند بخصوص دانشجویان منجر به بروز اختلال در امور تحصیلى و شغلى، اشکال در تکمیل تکالیف، و کاهش انگیزه براى انجام طرحهاى تازه مى گردد.

میزان افسردگى دانشجویان می‌تواند به عنوان شاخص اساسى سلامت روانى آنان به شمار آید، بنابراین دانشجوى مبتلا به اختلال افسردگى ممکن است علاقه به امور درسى و آموزشى را از دست بدهد و احساس پوچى و بى ارزشى و بى اهمیتى به وى دست دهد. لذا در چنین شرایطى نمى توان تلاش ذهنى هدفمند و جهت‌دار و در عین حال خلاق را از آنها انتظار داشت. همچنین به معیارهاى این گروه سنى یعنى توانمندى، سلامتى، هوش، جذابیت و ... بى علاقه شده و احساس ناتوانى مى کنند.

از طرف دیگر در توانایى تحلیل که لازمه فعالیتهاى آموزشى است دچار ضعف عمده مى گردند، که منجر به نارضایتى از خود در جوان دانشجو گشته و باعث شدت بیمارى مى گردد.

مطالعات زیادى در مورد شیوع افسردگى در دانشجویان صورت گرفته است. در اینجا به نتایج بعضى از مطالعات انجام شده در ایران اشاره می‌شود که بر اساس یافته هاى یکى از این مطالعات، حدود ٣/٢١ دانشجویان مورد مطالعه مبتلا به افسردگى خفیف تا متوسط بوده اند.

این میزان در بین دانشجویان دختر ٢/٢٢ درصد و دانشجویان پسر ٤/١٧ درصد گزارش شده است (کوشان و واحدیان، ١٣٧٣). این مطالعه هم چنین نشان داده است که در بین دانشجویان مجرد (١/٢٢ درصد) افسردگى بیشترى نسبت به دانشجویان متاهل (٢/١٩ درصد) وجود داشته است.

همچنین احمدى (١٣٧١)، در مطالعه خود بر روى دانشجویان علوم پزشکى اهواز نتیجه گرفت که ٥٢ درصد دانشجویان زن و ٣٨ درصد دانشجویان مرد دچار افسردگى خفیف تا شدید هستند. در این مطالعه میانگین افسردگى دانشجویان مجرد ٤٢/١٠ درصد و دانشجویان متاهل ٩٧/٧ درصد گزارش شده است. یافته‌هاى این مطالعه همچنین نشان می‌دهد که ١١ درصد دانشجویان مرد و ٢٠ درصد دانشجویان زن نسبت به آینده ناامید بودند. علاوه بر آن ٨ درصد دانشجویان ‌مرد و ٧ درصد دانشجویان زن داراى افکار خودکشى بودند.

شایعترین مشکلاتى که در این مطالعه توسط خود دانشجویان نیز مطرح شده است شامل:

حجم زیاد دروس پزشکى، فعالیتهاى زیاد در بخشهاى بالینى، وجود دروس غیر ضرورى، طولانى بودن دوره تحصیل پزشکى، کافى نبودن امکانات رفاهى، کم بودن مدت زمان استراحت، کشیکهاى زیاد و انتظارات بیش از حد برخى از کادر پزشکى از دانشجویان می‌باشد.

نتایج مطالعه کوشان و واحدیان نشان داده است که در دانشجویانى که از رشته تحصیلى خود رضایت نداشته و بى علاقه بودند (٥/٤٥ درصد)، و کسانیکه حداقل از یک واحد درسى نمره قبولى نیاورده اند، افرادى که بحرانهاى عمده اى در زندگى داشتند، دانشجویانى که مایلند اوقات فراغت خود را به تنهائى بگذرانند، و مشکل خانوادگى، جسمانى و یا روانى دارند و یا سابقه بیمارى اعصاب در خانواده آنها وجود دارد، میزان افسردگى بیشترى نسبت به سایر دانشجویان وجود دارد. اما دانشجویانى که علاقمند به فعالیتهاى ورزشى و گروهى بودند میزان افسردگى در آنها کمتر گزارش شده است.

مطالعات دیگر نیز به نتایج مشابهى اشاره نمودند از جمله: یزدى و همکاران (١٣٧٤) در مطالعه خود بر روى دانشجویان تازه وارد دانشگاه تهران، میزان افسردگى را ٣٠ درصد گزارش نمودند. در مطالعه مشابه ناصری (١٣٧٤)، بر روى دانشجویان دانشگاه آزاد واحد رودهن، این میزان ٥٨ درصد ذکر گردید. در سال ١٣٧٤ باز هم ترکان در مطالعه خود بر روى دانشجویان رشته پزشکى دانشگاه زاهدان، افـــسردگـــی بیشترى را در دانشجویان زن (٦٥ درصد) نسبت به دانـــشــــجـــویان مرد (٤١ درصد) گزارش نموده است.

شایعترین علائمى که خود دانشجویان در مطالعات مختلف گزارش نمودند شامل موارد زیر مى شود: بى حوصلگى، کاهش قدرت تمرکز و یادآورى، احساس از دست دادن علاقه، احساس غمگینى، کاهش توانائیهاى جسمانى، نا امیدى نسبت به آینده، سخت بیدار شدن در صبح، احساس خستگى دائم، خسته کننده بودن کارهاى روزمره.

در نتیجه با توجه به اثرات ناخوشایند و مخرب بیمار افسردگى در روند زندگى و عملکرد قشر جوان و دانشجو توصیه مى شود که با مشاهده علائم اولیه که در این سایت ارائه شده است براى فعالیتهاى درمانى و جلوگیرى از شدت علائم اقدام نمایند.

افسردگى در کودکان و نوجوانان
مطالعات و بررسیهاى انجام شده نشان داده است که افسردگى در کودکان و نوجوانان نیز وجود دارد که با افسردگى در بزرگسالان شباهت دارد.

تفاوت عمده افسردگى در کودکان و نوجوانان با بزرگسالان در دو مورد است: به جاى خلق افسرده ممکن است در کودکان و نوجوانان خلق تحریک‌پذیر باشد، و نرسیدن به وزن مورد انتظار (کاهش و یا افزایش وزن) در آنها دیده شود.

کاهش اعتماد به نفس، بی‌تفاوتى، سطح پایین انرژى، گوشه‌گیرى اجتماعى، آشفتگیهاى خوردن و خوابیدن، دیدگاه بدبینانه آشکار در مورد آینده و اعتقاد و اقدام به خودکشى از دیگر علائم و نشانه‌هاى افسردگى در این گروه سنى می‌باشد. در نوجوانان رفتارهاى ضداجتماعى و منفی‌کارانه، مصرف الکل و دارو و مواد مخدر ممکن است مشاهده گردد.

افسردگى در کودکان و نوجوانان بیشتر از بقیه سنین با خودکشى همراه می‌باشد. فقط در سال ١٩٩٦ خودکشى به‌عنوان سومین عامل مرگ و میر در افراد ٢٤-١٥ ساله و چهارمین علت مرگ و میر در افراد ١٤-١٠ سال بوده است. علاوه بر عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک چندین عامل استرس‌زاى اجتماعى می‌تواند بر خلق کودک تاثیر بگذارد، از قبیل ناهماهنگ بودن و آشفتگى در خانواده، طلاق، مورد آزار و بی‌توجهى واقع شدن، شکست تحصیلى، وضعیت اجتماعی و اقتصادى ضعیف و داغدیدگى.

اختلال افسردگى در کودکانى که قبل از سن مدرسه هستند بسیار نادر می‌باشد. اما در ۲ درصد بچه‌هاى دبستانى اختلال افسردگى شدید (عمده) شیوع دارد و این میزان براى نوجوانان حدود ۵ درصد در جامعه می‌باشد.

مطالعات معدودى وجود دارد که دلالت بر مفید بودن داروهاى ضدافسردگى در کودکان و نوجوانان داشته باشد. مصرف داروهاى ضدافسردگى در این گروه سنى بر پایه استانداردهاى درمانى بالینى استوار است.

یک تحقیق به‌طرز روشنى گفته است که فلوکستین (Fluxetin) داروى بسیار مؤثرى در درمان افسردگى در کودکان و نوجوانان مى باشد.

به‌نظر می‌رسد که درمان دارویى همراه با روشهاى مخصوص روان درمانى در کودکان و نوجوانان ارزش بسیارى داشته و پیشگیرى مؤثرترى در خودکشى آنان در سنین بعدى مى باشد، بخصوص روان‌درمانى خانواده براى آموزش به خانواده در مورد اختلالات افسردگى مهم و ضرورى است.


افسردگى در افراد مسن
در سالهاى اخیر حدود ۲ درصد افراد بالاى ٦٥ سال، به غیر از افرادى که در آسایشگاه نگهدارى می‌شوند، از افسردگى رنج می‌برند. تحقیقات ثابت کرده است که درمان و تشخیص این افراد از اهمیت زیادى برخوردار است.

خودکشى در میان افراد مسن‌تر بیشتر از بقیه سنین شایع بوده و از این نظر قابل توجه می‌باشد. مطالعات نشان می‌دهد که سطح اقتصادى ـ اجتماعى پایین، از دست دادن همسر، بیمارى جسمى همزمان، کناره‌گیرى اجتماعى و بازنشستگى با افسردگى سالمندان رابطه دارد.

علائم عمده افسردگى در سالمندان شامل کاهش نیرو و تمرکز، اختلال خواب، کاهش اشتها و وزن، شکایات جسمى، احساس بی‌ارزشى، بدبینى، اختلال حافظه و خودکشى می‌باشد.

خانمها و افسردگى
افسردگى نزد بانوان چیزى حدود 2 برابر بیشتر از آقایان دیده می‌شود. در طول زندگى حداقل ٢٠ درصد بانوان حداقل یک بار تجربه افسردگى کوتاه مدت را داشته‌اند. اگرچه به نظر می‌رسد که افسردگى ارتباط تنگاتنگى با سن یائسگى دارد.

ولى در حقیقت این سنین بارورى و سنین قبل از یائسگى هستند که بیشترین میزان آمار افسردگى در بانوان را تشکیل می‌دهند. از طرفى آنالیزهاى آمارى افسردگى در بانوان نشان می‌دهد که استرسهاى متفاوت، زایمان، تفاوتهاى هورمونى، نقشهاى اجتماعى و رفتارهاى مورد انتظار از زنان بیشتر از مردان روان آنها را به سمت بیمارى افسردگى سوق می‌دهد.

افسردگى پس از زایمان همچنین بیمارى شایعى در میان بانوان بوده و جستجوها و مطالعات در پى علت دقیق آن می‌باشند.

انواع افسردگى

از افسردگى تقسیم‌بندى متعددى شده است که چند نوع مهم آن عبارتند از:

افسردگى شدید (عمده) (Major Depression)
نوعى از افسردگى که بیش از هفته‌ها و یا ماهها طول می‌کشد و شامل نشانه‌ها و رفتارهاى عمیقى است که عملکرد شغلى، روابط بین فردى و رفتارهاى اجتماعى را تحت تأثیر قرار داده و شخص را به‌طور کلى از محیط خود دور می‌سازد.

اختلال افسرده خویى (Dysthymia)
این اختلال خفیف‌تر از افسردگى شدید (عمده) می‌باشد و با خلق افسرده (تحریک‌پذیر در کودکان و نوجوانان) همراه است که در بخش عمده روز دوام دارد و اکثر روزها وجود دارد.

معمولاً مردم این افراد را به‌عنوان افرادى بداخلاق، ترشرو و ملال‌آور تلقى می‌کنند. این گروه قادر به برقرارى ارتباط بین فردى مناسب با دیگران نیستند و افرادى جدى، کج‌خلق و درونگرا هستند.

اختلال افسردگى جزئى (Minor Depression)
در این اختلال علائم افسردگى با شدتى کمتر از دو مورد فوق و با دوره‌هاى محدودتر همراه است. این نوع افسردگى در همه گروههاى سنى دیده می‌شود و تأثیر کمترى درزندگى فرد می‌گذارد.

اختلال افسردگی پیش از قاعدگی
این نوع افسردگی در زنان و پیش از دوره قاعدگی رخ می‌دهد و با بی‌ثباتی خلق، اضطراب، افزایش خستگی‌پذیری، عدم تمرکز، تغییرات اشتها و خواب، سردرد و موارد دیگر همراه است. همه این علائم در دوره قاعدگی از بین می‌روند.

افسردگى فصلى

به نوعی از افسردگى گفته می‌شود که در طول یک دوره خاص از سال (عموماً زمستان) اتفاق می‌افتد و قابل پیشگیرى است ولى می‌تواند بسیار خطرناک و جدى باشد.

سستى مفرط، روحیه پایین و خواب‌آلودگى زیاد از علائم عمده آن می‌باشد. کمبود نور علت عمده این اختلال محسوب شده و براى درمان آن از نوردرمانى استفاده می‌کنند.

علل افسردگى

علل افسردگى ترکیبى از عوامل ژنتیکى، بیولوژیکى و محیطى (روانى ـ اجتماعی) می‌باشد.

در بسیارى از مردم نیز، علت افسردگى ناشناخته باقى می‌ماند. به‌طور کلى مشخص شده است که افسردگى در نتیجه یکسرى از فعل و انفعالات شیمیایى در مغز اتفاق می‌افتد.

این فعل و انفعالات که نورو ترانسمیتر نامیده می‌شود در تمامى اعمال و رفتارهاى بدن به‌طور بیولوژیکى وجود دارد.

عوامل ژنتیکى
ثابت شده است که در بعضى از اقوام و خانواده‌ها افسردگى شایعتر بوده ولى وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر وقوع این امر در بقیه اعضاء خانواده نمی‌باشد.اما هرچه درجه خویشاوندى نزدیکتر باشد، به همان نسبتآسیب‌پذیرى براى افسردگى بیشتر می‌شود.

عوامل بیولوژیکى
تغییرات زیستى متعددى در مغز افراد روى می‌دهد. این تغییرات شامل تغییر در ارتباطات عصبى سیستم غدد درون‌ریز و هورمونها، تغییر در سیستم انتقال‌دهنده‌هاى شیمیایى و تغییر در فعالیتهاى الکتریکى مغز است.

عوامل محیطى (روانى - اجتماعی)
فاکتورهاى استرس‌زاى اجتماعى و روانى به‌عنوان ریسک فاکتورهاى بروز افسردگى شناخته می‌شوند.

استرس در فرم فقدان یکى از اقوام نزدیک مثل پدر و مادر و دوستان به‌عنوان ماشه‌اى براى بروز افسردگى در افراد آسیب‌پذیر، به‌شمار می‌رود. به‌طور کلى تحقیقات ژنتیک ثابت کرده است که عوامل استرس‌زاى محیطى فرصت بروز آسیب‌پذیرى یک ژن بخصوص را افزایش داده و آنها را به سوى یک بیمارى پیشرفته افسردگى هدایت می‌کند.

با این حال در برخى از افراد این افسردگى بدون عوامل استرس‌زاى محیطى به‌وجود می‌آید. تحقیقات دیگرى در این زمینه مشخص کرده است که عوامل استرس‌زا در قالب ایزوله بودن در اجتماع و یا محرومیت دوران کودکى منجر به تغییرات پایدار در فعالیت مغز شده و باعث افزایش حساسیت نسبت به بروز علائم افسردگى می‌شود.

٭ رویدادهاى زندگى و استرسهاى محیطى
استرسها و موقعیتهاى زندگى می‌توانند نقش اولیه را در ایجاد افسردگى داشته باشند، هر چند که در این مورد اختلاف‌نظر بین دانشمندان وجود دارد.

عده‌اى معتقدند که سوگ و از دست دادن عزیزى می‌تواند منجر به افسردگى گردد. مطالعات نشان داده است که مرگ همسر بیشترین نقش را به عهده دارد. همچنین به دنیا آوردن فرزند، بازنشستگى، یائسگى و استرسهاى عمده دیگر می‌توانند در ایجاد افسردگى نقش عمده داشته باشند.

٭ عوامل شخصیتى
همه افراد با تیپها و خصوصیتهاى شخصیتى مختلف ممکن است دچار افسردگى گردند، اما افرادى با انواع شخصیتى وسواس، و شخصیت نمایشى بیشتر ممکن است دچار افسردگى گردند.

٭ عوامل یاد گرفته شده
بر اساس این عامل ارتباطات اجتماعى ناخوشایند که منجر به ارزیابى منفى فرد از خود می‌شود باعث ایجاد افسردگى است. زیرا این افراد با توجه به خصوصیات خاص خود نمی‌توانند محبت، همدردى و ارتباط عاطفى لازم را از دیگران به دست آورند.

بنابراین این افراد هم در مورد خودشان ارزیابى منفى داشته و هم دیگران را صادق نمی‌دانند و به‌تدریج آزرده و ناکام شده و افسردگى در آنان پدید می‌آید.

٭ تفکر منفى
افرادى که داراى افکار منفى در مورد خود، زندگى و آینده هستند، دچار افسردگى می‌گردند. این افراد به جنبه منفى هر چیزى فکر می‌کنند و به نقایص خود خیلى توجه نموده و بطور مداوم خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند. نکته مهم اینکه این افراد هر نوع اطلاعات را سوء تعبیر می‌کنند.

مصرف داروها
٭ بعضى از داروها مثل داروهایى که در تنظیم فشار خون بالا مصرف می‌شوند و داروهاى خواب آور باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شوند.

٭ کمبود مواد غذایى مثل کمبود اسید فولیک و بعضى ویتامینها مثل ب١٢ باعث کاهش اثرات داروهاى ضداضطراب شده و درمان را با مشکل روبرو می‌کند. برای کسب اطلاعات بیشتر، می‌توانید مقاله « آیا مصرف ویتامین به در مان افسردگی کمک می‌کند؟» در بخش مقالات تخصصی سایت را بخوانید.

٭ اعتیاد به بعضى از داروها، مواد مخدر و یا الکل باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شود.

ارتباط افسردگى با بیماریهاى دیگر

افسردگى اغلب به‌طور همزمان با بسیارى از بیماریها مثل بیمارى قلبى، سکته مغزى، سرطان و دیابت می‌تواند بروز پیدا کند.

افسردگى موجود همراه این بیماریها اغلب فراموش شده و درمان نمی‌شود. مطالعات اخیر تأکید بر این نکته دارد که براى حصول نتیجه خوب از بیماریهاى ناتوان‌کننده بالا باید افسردگى و زمینه آن را به‌درستى تشخیص و درمان کرد.

افسردگى و بیماریهاى قلبى
شواهد قوى وجود دارد که وجود افسردگى ریسک بیمارى قلبى را در افراد افزایش می‌دهد. آنالیزهاى آمارى ثابت کردند که وجود افسردگى شدید (عمده) در افراد ۴ برابر آنها را در مقابل انفارکتوس قلبى در یک دوره ١٣-١٢ ساله آسیب‌پذیرتر می‌کند.

حتى در افرادى که افسردگى خفیف دارند، احتمال ابتلا به بیمارى قلبى دو برابر بیشتر است. اکنون سؤال اینجاست که آیا درمان افسردگى احتمال ابتلا به بیمارى قلبى را کاهش مى دهد یا خیر؟ سؤالى که تحقیقات آینده جواب آنراخواهد یافت.

افسردگى و دیابت
افسردگى در طول زندگى هر شخص را می‌تواند هدف قرار دهد. ولى وقتى شخص دچار دیابت است مشکل بسیار حادتر است.

این اتفاق در میان ١٦ میلیون آمریکایى روى داده است. درمان بیمارى افسردگى در بیماران دیابتیک به‌طور قابل توجهى به بهبود کیفیت زندگى و همچنین کنترل دیابت کمک می‌کند. از طرفى مطالعات زیادى در کالیفرنیا و واشنگتن نشان داده است که وجود دیابت احتمال افسردگى در شخص را دو برابر می‌کند.

علت زمینه‌اى که بین دیابت و افسردگى وجود دارد هنوز ناشناخته است. افرادى که دچار دیابت هستند و همزمان اختلالات افسردگى را از خود بروز می‌دهند، به‌طور قابل توجهى عوارض دیابت در آنها بیشتر است.

افسردگى و اضطراب
تحقیقات دانشمندان نشان می‌دهد که افسردگى اغلب با اختلالات اضطرابى مثل (ترس، وسواس، ترس از اجتماع یا ...) همراه است.

اما هنوز مشخص نیست که آیا افرادى که علائم این دو اختلال را دارند به دو بیمارى مجزا مبتلا هستند و یا اینکه یک بیمارى واحد است که علائم هر دو اختلال را با هم دارا می‌باشد. مطالعات نشان داده است که ٢٠ تا ٩٠ درصد مبتلایان به هراس، دوره‌هاى اختلال افسردگى عمده دارند.

از علائم این اختلال توأم می‌توان موارد زیر را نام برد:

لرزش، طپش قلب، خشکى دهان، ناراحتى معده ـ روده و موارد دیگر. براى درمان آنها از
داروهاى ضداضطراب و افسردگى استفاده می‌شود و روان‌درمانى بسیار مؤثر می‌باشد.

افسردگى و چاقى
به‌طور کلى تحقیقات نشان داده است که در بعضى از افراد افسرده افزایش وزن مشاهده می‌شود.

در این افراد کاهش وزن به‌طور قابل ملاحظه‌اى به اعتماد به نفس آنان و همچنین کیفیت بهتر زندگى و بهبودى آنان از افسردگى کمک می‌کند.

افسردگى و تیرویید
افسردگى در طیف وسیعى از بیماریها می‌تواند اولین نشان بیمارى باشد مثل کم‌کارى غده تیرویید. بنابراین پزشک باید در ابتداى درمان علاوه بر معاینه کامل جسمى و عصبى و آزمایشات معمول عملیات تشخیص مربوط به کارکرد تیرویید و همچنین غده فوق کلیوى را انجام دهد.

درمان افسردگى

درمان دارویی
اکثر مطالعات پزشکان حاکى از آن است که ترکیب روان درمانى و دارو درمانى موثرترین درمان براى اختلالات افسردگى است. آنچه که انقلابى در درمان بیماریهاى افسردگى بیان کرده و تأثیرى نمایان بر سیر آنان نهاده و هزینه اجتماعى این بیماریها را کاسته، رهیافتهاى دارو درمانى بوده است.

از چهل سال بیش درمانهایى موثر و مشخص مثل داروهاى سه حلقه‌اى براى اختلالات افسردگى فراهم شده است مثل:

ایمى پیرامین (Imipiramine)

آمی‌تریپ تیلین (Amitriptyline)

نورتریپ تیلین (Nortriptyline)

نخستین علائمى که پس از مصرف این داروها بهبود می‌یابد خواب و اشتها است که پس از حدود ۲ هفته شروع می‌شود. پس از حدود ۳ تا ۶ هفته علائم عمده بهبودى افسردگى بروز می‌نماید.

دسته دیگر داروها که انقلابى جدید و عمده براى درمان بر پا کرده است مهارکننده اختصاصى باز جذب سروتونینها (SSRT) از قبیل فلوکستین ( Fluxetine) و سیتا لوپرام (Citalopram) است.

به جرأت می‌توان گفت که هنوز در غرب، فلوکستین یکى از پر مصرفترین داروهاى رایج است. از عوارض جانبى این داروها سرآسیمگى، ناراحتى گوارش و تهوع می‌باشد.

در عین حال داروهاى اخیرSSRTمثل فلوکستین و سیتالوپرام از کمترین میزان عوارض جانبى در میان داروهاى فوق برخوردار است.

درمان غیردارویی
١ـ نور درمانى
این نوع درمان براى معالجه افسردگى فصلى به‌کار برده می‌شود. اما اگر افسردگى فصلى شدید باشد نور درمانى باید با دارو درمانى همراه گردد.

۲ـ شوک درمانى (ECT)
این شیوه در موارد زیر براى درمان بیماران افسرده به‌کار می‌رود:

٭ افسردگى بیمار با درمان دارویى از بین نرفته باشد.
٭ بیمار قادر به تحمل داروهاى ضدافسردگى نباشد.
٭ بیمارى چنان شدید باشد که به بهبود سریع نیاز باشد مثلاً بیمار افکار خودکشى خیلى شدید داشته باشد.

در این روش جریان الکتریکى را به سر شخص وارد می‌کنند و یک حمله تشنجى ایجاد می‌شود.ECTبی‌خطر و بدون درد بوده و میزان عارضه آن کم و در حافظه کوتاه‌مدت می‌باشد.

۳ـ روان درمانى
این نوع درمان شامل درمانهایى است که از دارو استفاده نمی‌شود. موارد زیر از جمله موفقترین شیوه‌هاى روان درمانى در درمان افسردگى است:
شناخت درمانى، روان درمانى بین فردى، رفتار درمانى، روانکاوى و روان درمانى خانواده.

درمانهاى گیاهى و غذایى
بسیارى از فرآورده‌هاى گیاهى که در ایالات متحده آمریکا در دسترس عموم است جهت درمان بیمارى افسردگى به‌کار می‌رود.

نوع خاصى از مخمر آبجو بنام's Wort St. Johnبا عوارض جانبى پایین در این زمینه شناخته شده و در درمان فرم خفیف تا متوسط افسردگى کاربرد دارد. در کشورهاى دیگر مثل هند و سریلانکا، برگ گیاه برگاموت را بصورت اسانس در چاى وارد کرده و در درمان افسردگى به‌کار برده‌اند.

به‌نظر می‌رسد که آمار افسردگى در ایالات متحده آمریکا رو به افزایش است. دلیل قطعى آن ناشناخته است ولى می‌تواند به علت تغییراتى در استرس روزانه، ساختار اجتماعى افراد، تغییرات ژنتیکى، تشخیص پیشرفته و اصلاح شده و یا تغییراتى در رژیم غذایى افراد باشد.

تغییرات در رژیم غذایى افراد میدان وسیعى براى تحقیقات دانشمندان می‌باشد. از آنجائیکه بعضى از مواد غذایى به‌طور مستقیم در ساختمان سروتونینها (یک واسطه شیمیایى که در ایجاد افسردگى نقش بسیار قابل ملاحظه‌اى دارد) به‌کار می‌رود، می‌توان این گونه نتیجه گرفت که مصرف این مواد غذایى از جمله ماهى و روغن ماهى نقش بازدارنده‌اى در ایجاد افسردگى دارند. بعضى از دانشمندان با مصرف زیاد روغن ماهى (روغن امگا۳) در افراد داوطلب و مقایسه آن با افرادى که آن را مصرف نکرده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که هر چقدر مصرف امگا۳ (روغن ماهی) در جوامع بیشتر باشد افسردگى به حداقل آن خواهد رسید.

همچنین نشان داده شده است که مصرف روغن ماهى در ایجاد بقیه بیماریهاى روانى نقش بازدارنده‌اى نیز دارد. قبلاً نیز نقش بازدارنده روغن ماهى درایجاد بیماریهاى قلبى و عروق ثابت شده بود.

تحقیقات بر روى درمان افسردگى

تحقیقات و آینده آن در افسردگى
بسیارى از کشورها در قالب سیستمهاى مختلف دانشگاهى در پى آنند که راههاى مختلف درمان و تشخیص بیمارى را به روشهاى کم هزینه‌تر و ساده‌تر بیابند.

تحقیقات در سالهاى آینده روى تأثیر درمان در کودکان و نوجوانان و روشهاى پیشگیرانه‌تر تمرکز خواهد یافت.

تحقیقات ژنتیکى بر روى افسردگى
تحقیقات مفصل و دامنه‌دارى روى دخالت ژنها انجام شده و یافته‌ها نقش مهم ژنها را در بروز افسردگى نشان می‌دهد.

تصویر بردارى از مغز در افسردگى
پیشرفتهاى اخیر در تکنولوژى تصویربردارى از مغز این اجازه را به دانشمندان داده است که به روشنى در مورد بیمارى افسردگى و تأثیرپذیرى از داروها به مطالعه برخیزند.

این کار توسط روشهاى جدیدى که ایمن و غیر تهاجمى است صورت می‌گیرد.

اختلالات هورمونى در افسردگى
محور هورمونى مطرح در افسردگى، محور هیپوتالاموس در مغز می‌باشد. افزایش بیش از حدکارکرد در این محور می‌تواند زمینه ساز افسردگى باشد.

مدیریت افسردگی

5 دستورالعمل ساده برای مدیریت افسردگی
بررسیها نشان می‌دهد که ظرف سالهای گذشته، افسردگی در میان افراد جوامع مختلف با ضریب رشد بالایی روبرو بوده است. زمانی بود که افسردگی به عنوان یک «بیماری روانی» در نظر گرفته می‌شد و همراه با ناامیدی، شرمندگی و سرافکندگی بود.
در این که افسردگی، یک نوع بیماری است شکی وجود ندارد، درست همانند مرض قند یا بیماری قلبی. ولی اینها نشانه نقص یا عیب شخصی نیستند و نباید موجب شرمساری فرد قرار بگیرند. افسردگی قابل درمان است و هر چه زودتر تشخیص داده شود، راه درمان آن آسانتر است.

حالت افسردگی، کاملاً طبیعی است و اغلب مردم آن را تجربه کرده‌اند. امّا آنچه اهمیت دارد این است که بتوان حمله‌های آن را کنترل کرد وگرنه می‌تواند برای جسم و روان فرد بسیار آسیب رساننده باشد.

حمله افسردگی، پدیده شایعی است. حتی افراد بسیار شاد و سرحال نیز گاهی دچار افسردگی می‌شوند. اصولاً حالت ایستا و بدون تغییر هر چیز، حتی بهترین چیزها، نیز زندگی را بسیار ملال‌آور می‌کند. اگر شبی در کار نباشد شما چگونه از روشنایی روز لذت می‌برید؟ اگر غمی نباشد چگونه می‌توان از شادی‌ها لذت برد؟ بنابراین، امید و افسردگی نیز مثل این چیزها به هم ارتباط دارند. افسردگی هنگامی به عنوان یک مشکل بروز می‌کند که دوره آن طولانی شود به نحوی که به جسم و روان ما آسیب رساند. بدین جهت، فراگیری نحوه مدیریت موفقیت‌آمیز افسردگی اهمیت بسیار دارد.

اگر فرد بیگناهی را برای مدتی طولانی در زندان نگاه دارند ممکن است از نظر روحی خرد شود. ولی اگر همین فرد یاد بگیرد که با شرایط زندان چگونه کنار آید، ممکن است حتی بعد از 10 یا 20 سال، باز هم سالم و سرحال از زندان بیرون آید. نمونه‌های زیادی در این مورد وجود دارد که از آن میان ما فقط به نلسون‌ماندلا اشاره می‌کنیم. به طریق مشابه، افسردگی نیز هرگز نمی‌تواند شما را خرد کند، اگر یاد بگیرید چگونه آن را مدیریت کنید.

در زیر 5 دستورالعمل ساده برای مدیریت افسردگی ارائه می‌گردد:

1- فعالیت بدنی شدید
هرگاه احساس افسردگی کردید باید از نظر جسمی خود را فعّال نگه دارید تا انرژی‌های زیادی ذهن‌تان را مصرف کنید. احساس افسردگی، انرژی منفی در ذهن شما آزاد می‌کند که باعث تضعیف اشتیاق و امید شما نسبت به زندگی و کار می‌گردد. همچنین، سیستم ایمنی بدن شما را ضعیف می‌کند و زمینه را برای ابتلاء به بسیاری از بیماری‌ها فراهم می‌سازد. این انرژی منفی با فعالیت بدنی شدید به بهترین نحو مصرف می‌شود. هر فعالیتی که دوست دارید را انجام دهید، فرقی نمی‌کند.

2- گشت زدن بی‌هدف
یکی دیگر از راههای مصرف انرژی منفی و منحرف کردن ذهن‌تان، گشت زدن یا رفتن بی‌هدف به هر کجاست. سوار اتوبوس یا مترو شوید و به یک طرف حرکت کنید. در بازارها و مراکز خرید بگردید. در یک رستوران بنشینید و هر چه دوست دارید بخورید یا بیاشامید. تا وقتی کاملاً خسته نشده‌اید به خانه برنگردید.

3- صحبت کردن با یک دوست نزدیک
مشکل خود را با یک دوست نزدیک در میان بگذارید. سعی کنید هر چه در دل دارید را بیرون بریزید. به اشتراک گذاشتن مشکل با یک دوست نزدیک، از شدّت نیروی‌های منفی می‌کاهد. دوستان خوب، قادرند شما را از افسردگی درآورند. آنها خصوصیات شما را خوب می‌شناسند و می‌توانند ایده‌های خوبی برای مواجه شدن با افسردگی به روشی مثبت در اختیار شما قرار دهند.

4- بنویسید، حتی چرندیات!
یک تکه کاغذ بردارید، یا کامپیوترتان را روشن کنید و یک فایل ایجاد کنید، و شروع به نوشتن احساساتتان کنید. هیچ چیز را مخفی نگه ندارید. هر چه واقعاً حس می‌کنید را بنویسید. زیاد در قید و بند معنی‌دار بودن نوشته‌هایتان نباشید.

آدم ممکن است حتی با نزدیک‌ترین دوستانش نیز نتواند بعضی حرف‌ها را مطرح کند ولی با خودش که می‌تواند. بنابراین هر آنچه در دل دارید را روی کاغذ یا توی کامپیوتر بریزید و هیچوقت خسته یا عصبانی نشوید. پس از آن که توانستید احساسات سرکوب شده خود را بیرون بریزید، به مقدار قابل ملاحظه‌ای احساس راحتی خواهید کرد.

5- شروع کردن یک ایده جدید
هیچگاه تصوّر نکنید که تمام امواج افسردگی، ناراحت کننده هستند. بعضی مواقع آغاز یک ایده یا نوآوری بزرگ و جالب هستند. ذهن شما سرگرم یافتن یا ابداع یک چیز جدید است. هنگامی که این دوره طی شد، افسردگی آغاز می‌گردد. در این هنگام ذهن شما دوباره شروع به تولید چیزهای جدیدی می‌کند که امید و شوق تازه‌ای به دنبال می‌آورد. بنابراین، مطمئن باشید که پس از گذشتن موج افسردگی، چیزهای خیلی بهتری برایتان پیش خواهد آمد.

هشدارهاى افسردگى

٭ افسردگى یک بیمارى پزشکى است که در ارتباط با تغییرات بیوشیمیایى مغز اتفاق مى افتد

٭ افسردگى فکر را تحت تأثیر قرار مى دهد گرچه به این معنى نیست که همه آن در «سرِ ما» وجود دارد.

٭ افسردگى ضعف شخصیت نیست.

٭ درمان افسردگى مثل درمان بقیه بیماریها مثل درمان سرماخوردگى و زخم معده براحتى امکان‌پذیر است.

٭ در بعضى مواقع درمان افسردگى با جلسات سایکوتراپى براحتى درمان‌پذیر است.

٭ تحقیقات بسیارى با موفقیت در درمان دارویى افسردگى به تازگى انجام شده است.

نتیجه تحقیقات در افسردگى

افسردگى در آینه تاریخ
در زمانهاى گذشته افسردگى به عنوان یک بیمارى شناخته شده بود.« Eberes Papyrus»، یکى از قدیمیترین مستندات و مدارک پزشکى دنیا در مصر قدیم، حالتى را توضیح مى دهد که یک نوع دلسردى و غم و غصه زیاد و یا به اصطلاح امروزى افسردگى است.نوشته‌هاى بقراط نشان مى دهد یک نوع حالت «ملانکولی» (Melancholy) و افسردگى ناشى از عدم تعادل در روان و بدن وجود دارد.

بسیارى از فلاسفه، نویسندگان، دانشمندان، سیاستمداران و بازیگران در دوره‌هایى از زندگى دچار افسردگى بوده‌اند.


افسردگى و دستگاه ایمنى
افسردگى یکى از اختلالهاى روانپزشکى می‌باشد که ارتباط آن با دستگاه ایمنى فرد مورد توجه روزافزون قرار گرفته است. بخش عمده‌اى از بررسیهاى ایمنی‌شناسى، عصبى ـ روانى و فیزیولوژیک حاکى از تأثیر افسردگى بر ایمنى و عملکرد فیزیولوژیک می‌باشد.

در بررسى اخیرى که در دانشگاه شیراز توسط خانم دکتر طوبایى و همکاران صورت گرفت، چنین نتیجه گرفته شد که نقش اختلالهاى روانپزشکى به‌ویژه افسردگى بر دستگاه ایمنى چشمگیر بوده و توجه به بهداشت روانى در بیماریهایى که ارتباط نزدیکى با نارسایى دستگاه ایمنى دارند می‌تواند راهگشاى بهبودى هر چه بیشتر افراد باشد.

افسردگى در دانشجویان ایرانى
در پژوهشى که آقاى دکتر احمد على نور بالا و آقاى دکتر سید على فخرایى در سال ١٣٨٠ در دانشگاه تهران انجام دادند مشخص شد که مشکلات روانشناختى دانشجویان خصوصاً افسردگى و اضطراب به‌طور کاملاً معنى دارى در میان دانشجویان پزشکى بیشتر از دانشجویان غیر پزشکى دیده می‌شود.

افسردگى در کودکان
در تحقیقى که به‌منظور بررسى میزان شیوع افسردگى در کودکان دبستانى در سال ١٣٨٠ در شهر مشهد توسط دکتر ابراهیم عبدالهیان و همکاران صورت گرفت معلوم شد که میزان افسردگى در دختران دبستانى حدود ١/١٣ درصد و پسران ٦/٧ درصد می‌باشد و مشکلاتى مثل طلاق والدین، تغییر محل سکونت، تغییر مدرسه، سطح اجتماعى‌ـ‌اقتصادى خانواده و سابقه بیماریهاى عصبى در خانواده در بروز آن موثر می‌باشد، به‌طوریکه اختلال افسردگى کودکان به علت تأثیر چشمگیر بر موفقیت تحصیلى و کارکرد اجتماعى از اهمیت بالایى برخوردار است و درمان فورى جهت پیشگیرى از بروز مراحل بعدى را می‌طلبد.

افسردگى و سوء استفاده جنسى در کودکان خیابانى
در تحقیقى که در سال ١٣٨١ توسط آقاى دکتر حمیدرضا احمدخانیها و همکاران روى ٨٧ کودک خیابانى در جنوب تهران به‌عمل آمد مشخص شد که ٧/٦٨ درصد از دختران و ٢/٨٤ درصد از پسران دچار افسردگى هستند.

این یافته همچنین نشان داد که نزدیک به ۱۲ درصد آنان مورد سوء استفاده جنسى قرار گرفته بودند.

با توجه به فراوانى افسردگى و سوء استفاده جنسى در کودکان خیابانى، توجه جدى سازمانهاى دولتى و غیر دولتى در زمینه حمایت و آموزش این افراد نیاز می‌باشد و به‌نظر مى رسد توجه ویژه به این قشر در ریشه‌کنى بیماریهاى آمیزشى و پیشگیرى از شیوع بیماری ایدز بسیار ضرورى است.

افسردگى در افراد مشهور
در طول زمان نویسندگان و دانشمندان زیادى به افسردگى مبتلا بوده اند از جمله: آبراهام لینکلن، ارنست همینگوى، پیتر چایکوفسکی و چارلز دیکنز.

افسردگی و اینترنت
مزایا و معایب ارتباطات اینترنتی
در مطالعات تازه ای که توسط دکتر رابرت کرات (Dr. Robert Kraut) در دانشگاه اوهایو صورت گرفته، نشان داده شده است که استفاده از اینترنت باعث افسردگی می شود. به تدریج که اجتماع ما بیشتر و بیشتر به ارتباطات اینترنتی وابستگی پیدا می کند، مطالعه این که چگونه این امر در شکل دهی روشهای تعامل ما تاثیرگذار است، اهمیت بیشتری می یابد. آیا با محروم بودن از جنبه های فیزیکی و احساسی گفتگوی مستقیم با یک فرد و یا دریافت نامه ای به خط دوستمان، خود را بیشتر منزوی حس نمی کنیم؟

کارتون بالا، نشانگر فناوری امروز است و این که چگونه بعضیها آن را جایگزین ارتباطات رودررو ساخته اند. این کارتون نشان می دهد که دو نفر که تنها ساکنان یک جزیره کوچک در وسط دریا هستند از طریق پست الکترونیکی (e-mail) با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. بسیاری جنبه های روانشناسی اجتماعی در این زمینه نقش دارند.

بعضی عقیده دارند صحبت کردن از طریق کامپیوتر آسانتر است زیرا آدم احساس راحتی بیشتر می کند و می تواند چیزهایی را که در حضور دیگران به دلایل مختلف نمی تواند بر زبان آورد، بازگو کند.

این امر به سطوح پایین خودآگاهی مربوط می شود. البته این جنبه مثبت این امر است و باید به جنبه منفی آن نیز توجه کرد. افراد معمولاً با درجه پائین تری از خودآگاهی، راحتتر دروغ می گویند. در دنیای امروز، موارد بسیار زیادی وجود داشته است که افراد از طریق اینترنت دروغ گفته اند تا دیگران کار خاصی را برایشان انجام دهند. اتاقهای گپ زنی در اینترنت، نمونه ای از مکانهایی هستند که این دروغگوئیها به وفور در آنجا اتفاق می افتد.

اینترنت، پیشداوریهای ما را نیز کاهش می دهد. هنگامی که ما کسی را بر روی شبکه ملاقات می کنیم نمی دانیم که او چه شکلی است، تنها چیزی که می دانیم این است که به ما چه می گوید. بنابراین ارتباطات اینترنتی، بدون هیچگونه پیشداوری حاصل از ملاقات حضوری، بسیار متفاوت از ارتباطات به شیوه سنتی گشته است.

هر چند ارتباطات از طریق اینترنت برای افراد خجالتی بسیار راهگشا است و دریچه های جدیدی را می گشاید اما از سوی دیگر، می تواند افراد را به زودباوری و قبول آنچه که به آنها ارائه می شود تشویق کند. افراد و گروههای مختلف می توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و پیامهای خود را چه خوب و چه بد، در سطح گسترده ای منتشر نماینـد. بـرای مثال، Hatewatch.org گروهی است که رشد «گروههـای نفرت» را در وب پیـگیری و دیـده بانی می کند. این به ما نشان می دهد که تمام اشکال مختلف ارتباطات در اینترنت ما را به یک جهت مثبت رهنمون نمی سازد.

به نظر می رسد که اینترنت روشهای ارتباطی ما را در هر دو جنبه مثبت و منفی، دگرگون نموده است. پست الکترونیکی، سرویس سریع و راحتی را برای بسیاری به وجود آورده است ولی از سوی دیگر، هر چند حجم ارتباطات ما زیادتر شده ولی از جنبه های شخصی تر آن دور افتاده ایم
.

Kommentarer

Kommentera inlägget här:

Namn:
Kom ihåg mig?

E-postadress: (publiceras ej)

URL/Bloggadress:

Kommentar:

Trackback
RSS 2.0