موضوع اطلاعیه دفتر سیاسی حزب لیبرال دموکرات کردستان.

-

موضوع اطلاعیه دفتر سیاسی حزب لیبرال دموکرات کردستان.

بنابر خبرهای که توسط نیروهای دوست در داخل ایران بدست ما رسیده است محمد صدیق کبودوند که در مورخ 10 تیر دستگیر شد توسط افراد وزارت اطلاعات رژیم ایران هم اکنون در زیر شدیدترین شنکجه های فیزیکی و روحی و روانی قرار گرفته است وزارت اطلاعات رژیم ایران وی را به یک گروه وابسته به وزارت اطلاعات که اگثریت این افراد از شیعه های عراقی   لبنانی هستند و محمد صدیق کبودوند در دست این افراد قرار دارد و در زیر شکنجه های شدید و مرگبار و حشیانه  قرار گرفته است.

و سر پرست این افراد عماد مغنیه میباشد به اضافه یک فرد عراقی بنام خالد حسین از شیعه های عراقی میباشد که قبلأ عضو سپاه قدس بوده است حالا در وزارت اطلاعات رژیم درجه سرهنگی دارد.

به قول نیروهای دوست آنها 3 مرکز شنکجه گاه در تهران دارند یکی در نزدیکی کرج و دو تای دیگرش یکی در شمال تهران و یکی دیگر در مرکز تهران قرار دارد و این مراکز بدون تابلو و خانه های ساده به نظر میرسند.

به نظر میرسد در این مراکز شنکجه 370 نفر در زندان این افراد ضد ایرانی هستند که افراد زندانی را حتی مورد تجاوز جنسی قرار میدهند این جانیان انسان کش و یکی از این افراد شنکجه گر برادر حسن نصر الله رهبر حزبالله لبنان میباشد که در ایران دست به شنکجه ایرانیان میزند و با پول این ملت زندگی میکنند و به نمک این ملت لگد میزنند.

این افراد شنکجه گر دستور تام دارند به هر کاری که بخواهند دست بزنند  و وزارت اطلاعات رژیم از افراد خارجی برای شنکجه ایرانیان استفاده میکند.

ما از تمامی انسان دوستان و مدافعان حقوق بشر در سرتاسر جهان میخواهیم برای نجات جان محمد صدیق کبودوند دست به اقدام لازم بزنند چرا چون جان او در خطری جدی قرار دارد.

خیلی از زنان ایرانی که در ماه گذشته در زمانی که به خاطر بد حجابی دستگیر شده اند در دست این افراد شنکجه گر قرار دارند و در زیر شنکجه های وحشیانه و ضد انسانی قرار گرفته اند و قرار دارند..

رهبر ولی فقیه در هفته گذشته 300 میلیون دلار دیگر از دارائیهای ملت بد بخت ایران را به سر گرده حزب الله لبنان بخشیده است که در حالی مردم ایران در زیر خط فقر بر سر میبرند و به نان شب محتاج هستند.

ما دوباره تکرار میکنم از تمامی انسان دوستان و ملت برادر ملت عزیز فارس برادران جدای ناپذیر ملت کرد میخواهم به این رژیم اجازه ندهید بیشتر از این به کرامت و حیثیت ملت شریف و عزیز ایرانی توهین کنند به پا خیزید دمار ظالمان و ستمگران را در بیاورید.

و باز از تمامی مدافعان حقوق بشر و بشردوستان در سر تاسر جهان میخواهیم برای نجات جان محمد صدیق کبودوند دست به اقدام بزنید و بنابر خبرهای که از نیروهای دوست به دست ما رسیده است جان محمد صدیق کبودوند در خطر جدی قرار دارد.

نفرت بر انسان کشی نفرت بر شنکجه گران و آدم ربائی

نفرت بر خود فروشی و مزدوری

نفرت بر تنگ نظری و کوته فکری

نفرت بر شنکجه گران و آدم کشان.

سلام بر آزادی و دموکراسی

سلام بر انسان و انسانیت

سلام بر دانشجویان زندانی

سلام بر ملت شریف برادر ملت فارس برادران جدائی ناپذیر ملت کرد

اسماعیل قادری سخن گوی حزب لیبرال دموکرات کردستان

9/7/2007

دوشنبه 18 تیر 1386

----------------------------------------------------------


موضوع اطلاعیه حزب لیبرال دموکرات کردستان به مناسبت 18 تیر روز قیام دانشجو.

دانشجویان عزیز و هموطنان عزیزم سلام من میخواهم به این مناسبت با شماهای عزیز سخن بگویم

ما خوب میدانیم که شماها در چه شرایط دشوار و سختی بر سر میبرید و درس تان را میخوانید در یک فضای قفغان و ترسزا که همیشه عقیدتی سیاسی و اطلاعاتیها روی سرتان هستند و دائم تحت کنترل هستید ما خوب با خبر هستیم از وضعیت دانشجویان عزیز و قشر دانشپرور و آگاه ایران.

دانشجویان غیر فارس هم مورد تبعیض قرار میگیرند بخصوص دانشجویان کرد زبان و ترک زبان و آذری زبان و بلوچ زبان و عرب زبانی که با فکار ولایت فقیه همخوانی ندارد مورد تبعیض سیستماتیکی قرار میگیرند من مطمئنم که فارسهای عزیز خودشان را برادران کرد زبان میدانند چرا چون کردها و فارسها برادر هستند و یک ملت هستند باید همیار و پشیتوان و از همدیگر دفاع کنند در برابر هر ظلم و ستمی که به آنها میشود.

سال روز 18 تیر روز قیام قشر آگاه و دانش پرور جامعه علیه ظلم و ستم ملاها.

بلی یک مشت غیر منتخب و مزدور که ایرانی نیستند به ایران آمده اند و قشر آگاه در جامعه سرکوب میکنند میکشند و زندانی میکنند.

اگر آخوندها اینطوری فکر میکنند چرا دانشگاه ها را نمی بندند تا از آگاهی و دانش در ایران آخوندی خبری نباشد مسلمأ اگر میتوانستند دست به چنین گاری میزدند و دانشگاه ها را میبستند و در حال حاضر ما در ایران دانشی چندان خوبی را نداریم همه از کتابهای اتیغه و کهنه بحث میشود تا علم و تکنولوژی امروزی.

مزدوران لبنانی و عراقی به ایران آورده اند تا دانشجویان عزیز را سرکوب کنند و داشنجویان را شنکجه کنند این افراد بی رحم و ظالم ایرانی نیستند اینها لبنانی و عراقی هستند که به انسان ایرانی توهین میکنند به دختران دانشجو تجاوز میکنند دانشجویان را مورد اذیت و آزار قرار میدهند و زندانی میکنند داشنجویان را این جنایتکاران بی شرم و مزدور خود فروش.

دانشجویان عزیز به پا خیزید و تسلیم خواست ملاهای فریبکار نشوید استوار و پایدار باشید اینها رفتنی هستند امروز یا فردا پرچم ظلم و ستم به پائین کشیده میشود و پرچم صلح صفا و آزادی و دموکراسی در ایران آینده برقرار میشود آنهم پرچم جمهوری فدارلدموکراتیک ایران آینده مباشد.

ملت شریف ایران ملت عزیز فارس اینها ایرانی نیستند دارئیهای ملت ایران را به دیگران میبخشند دانشجویان جای خوابگاه خوب ندارند اما ملا علی شاه 350 میلیون دلار به سرکرده حزبالله میبخشد با این پول میتوان 12 خوابگاه برای دانشجویان ساخت میتوان با این پول وضعیت دانشگاه ها را خوب نمود ای حیف چطور شد که ملت ایران گول اینها را خوردند..

در ایران کودکان خیابانی از گرسنگی میمیرند خیلی از خانواده های ایرانی توان پرداختن کرایه خانه اشان را ندارند باید شب در خیابانها بخوابند.

کارگران بدبخت که دستهایشان هزار و یک پینه خورده است که به نان شب محتاج هستند چرا اینها به فکر ملت ایران نیستند چرا پول این بیچاره ها را به دیگران میبخشند؟

ما در ایران بیشتر از جمعیت فلسطین و لبنان فقیر و تهیه دست داریم که به نان شب محتاج هستند چرا به فکر مردم خودشان نیستند مسئولین نظام باد آوردی اسلامی؟

دانشجویان از دست اینکه خوابگاه های خوب ندارند مینالند خوب تا کی این ظلم و ستم و بی عدالتی بس است دزدی و کلک بازی به فکر مردم باشید.

در چند ماه پیش ایران 170 میلیون دلار را به حماس بخشیده است 270 میلیون دلار را به مقتدا صدر آخوند تندرو عراقی خوب با این پولها میتوان چندین مدرسه ساخت و باز با این پول میتوان به شکم گرسنه های ایرانی کمکی به عمل آورد تا برای چند ماهی از دست گرسنگی رهای یابند.

تا کی این ملت بیچاره را اسیرنگهمیدارید و اسیر  نموده اید مردم ایران و بخصوص جوانان  بدبخت نموده اید از همه خوشیهای جوانی محروم نموده اید که مجبور میشوند به مواد مخدر که خودتان فروشنده آن هستید روی آورند  کافی نیست در طول 28 سال مردم و جوانان را در زندان قرار داده اید آنها را از همه چیز محروم کرده اید تحت نام اسلام ظاهری و در پشت پرده جنایت میکنید.

مردم را کور میکنید و درس کور اندیشی میدهید به مردم و ملت بد بخت و اسیر ایرانی.

ماهانه در عراق بین 260 تا 300 میلیون دلار خرج میکنید چرا این پولها را  برای بهبود زندگی مردم به کار نمی برید؟

چرا مسئولین به خیابانها نمیروید تا با کودکان خیابانی روبرو بشوند تا بدانند دنیای ایرانی چطور میگذرد.

امروز باز خبر رسید که مقتدا صدر دوباره به تهران سفر نموده است تا پولی بدست آورد و حقوق ماهانه خود را در تهران دریافت کند مقتدا صدر بعد از اینکه شنیده بود که سرکرده حزبالله ابنان از سوی رهبری مذهبی نظام آخوندها 350 میلیون دلار را دریافت نموده است او هم به سوی ایران سرا زیر شده است تا شاید از این پولها بهره به گیرد.

به گفته یک عراقی که نخواسته نامش فاش بشود مقدا صدر هر ماه 120 هزار دلار از سوی دولت ایران دریافت میکند و این حقوق بیمه ای میباشد که او هم تحت پوشش حق بیمه در ایران قرار گرفته است.

و قرار است سید علی شاه به مقتدا صدر 280 میلیون دلار را به بخشد.

یعنی قرار است 120 میلیون به اضافه 280 میلیون دلار را به مقتدا بدهند آخوندهای حاکم بر ایران

و زندگی مردم ایران هم جهنمی است.

نفرت بر تنگنظری و کوته فکری

نفرت بر انسان کشی 

سلام بر آزادی

سلام بر انسان و انسانیت

اسماعیل قادری سخن گوی حزب لیبرال دموکرات کردستان

9/7/2007

دوشنبه
///////////////////////////////////////
 

24تیر :گزارشى از رابطة اجبارى یک دختر دانشجو با یکى از مسئولان حراست دانشگاه کرمانشاه

مجله زنان/ زینب پیغمبرزاده، نسیم سرابندى

انتشار خبر اجبار یکى از دانشجویان دختر به برقرارى رابطه با معاون حراست دانشگاه رازى کرمانشاه در اردیبهشت، اعتراض دانشجویان این دانشگاه را در پى داشت. از آغاز سال 86 شایعاتى شنیده می‌شد مبنى بر اینکه معاون فرهنگی‌ـ‌سیاسى این دانشگاه یکى از دختران دانشجو را، که در کمیتة انضباطى به اتهام داشتن رابطة نامشروع با یکى از دانشجویان پسر دانشگاه پرونده داشته است، تهدید کرده که اگر با او رابطه برقرار نکند، خانواده‌اش را در جریان خواهد گذاشت. اواسط اردیبهشت خبر دستگیرى این معاون حراست دانشگاه و یک دانشجوى دختر به بیرون درز کرد و به دنبال آن تجمعاتى در دانشکده‌هاى ادبیات و فنى دانشگاه رازى کرمانشاه برگزار شد و خبر آن در وبلاگ‌ها و سایت‌هاى مختلف و در نهایت خبرگزاری‌هاى ایسنا، ایلنا و روزنامة اعتماد ملى انعکاس یافت، گرچه بیشتر این اخبار ضد و نقیض بودند. آنچه در این میان جلب توجه می‌کند نکته‌اى است که نویسندة وبلاگ حرفة خبرنگار به آن اشاره می‌کند: ,روز چهارشنبه این خبر از کرمانشاه می‌رسد (گزارشى در این رابطه در روزنامة اعتماد ملى چاپ می‌شود) و روز پنجشنبه استاد زرین‌کلک در تهران می‌شود پیراهن عثمان...., او به درگیرى لفظى یکى از استادان مسن دانشکدة هنرهاى زیباى دانشگاه تهران با یکى از دانشجویان بسیجى دختر اشاره دارد.

موضوعى که برخلاف داستان این رابطة اجباری، به تجمع بسیج این دانشگاه در مقابل دانشگاه تهران و واکنش شدید مسئولان دانشگاه و وزارت علوم انجامید. کمیسیون زنان تحکیم نیز در بیانیه‌ای، با یادآورى واقعه‌اى مشابه در دانشگاه علامه طباطبایی، هشدار داد: ,ریشة مشکل نه‌تنها در انحراف این افراد است بلکه بیش و پیش از آن در اعطاى قدرت مطلقى است که به آنان اجازة دخالت در مسائل شخصى و تسلط بر زندگى و تحصیل دانشجویان را می‌دهد.,

علت و نحوة بازداشت خبرگزارى ایلنا سه‌شنبه 18 اردیبهشت از تجاوز یکى از مسئولان حراست دانشگاه رازى کرمانشاه به همراه یکى از نگهبان‌هاى دانشکدة ادبیات این دانشگاه به یکى از دانشجویان دختر این دانشکده خبر داد و مدعى شد که با شکایت این دانشجو، خبر این اتفاق در سطح دانشگاه منتشر شده است. پیش از آن سرابی، رئیس حراست دانشگاه رازی، 16 اردیبهشت در گفت‌وگو با ایسنا، اتهام این دو نفر را ,انجام برخى تخلفات, ذکر کرد و گفت: ,افشاى علت بازداشت آنها تا زمانى که اثبات نشود جایز نیست., او در ادامه افزود: ,در خصوص این موضوع بزرگنمایی‌شده و در حد شایعات مطرح‌شده نبوده است، بلکه حمل سلاح غیرمجاز از سوى عضو حراست و ارتباط با نامحرم دلیل بازداشت این دو تن بوده است., رئیس حراست دانشگاه رازى در پاسخ به این سؤال ایسنا که آیا اگر سریع‌تر در این مورد اطلاع‌رسانى شده بود، جلو شایعات گرفته نمی‌شد، گفت: ,مجبور بودیم به خاطر بسیارى از مسائل امنیتی، موضوع را مطرح نکنیم که این زمینه‌ساز بسیارى از شایعات شده است.,

سرابى برخورد حراست را با آنچه ,تخلف, نامید ,بسیار جدى, توصیف و تأکید کرد: ,این نوع برخورد نشان از سلامت کار دارد و ثابت می‌کند حراست، حافظ حقوق دانشجویان، کارکنان و مدیریت دانشگاه است., وى تصریح کرد: ,برخورد قاطع و محکم با این پرونده و پیگیرى آن نشان داد که هیچ حاشیة امنیتى براى هیچ متخلفى وجود ندارد., او در ادامه، با رد شایعاتى در خصوص دستگیرى چند تن از دانشجویان در ارتباط با این موضوع، گفت: ,تنها یک دانشجو در این مورد بازداشت شده و از اظهارات تعدادى از دانشجویان به‌عنوان گواه استفاده شده است., بنا بر گفتة یکى از دانشجویان دانشگاه رازى در گفت‌وگو با زنان، سرابى در جمع تجمع‌کنندگان اظهار داشته است که حتى به وکیل این شخص هم اجازة مطالعة پرونده داده نشده چرا که اسم تعدادى از دانشجویان به عنوان شهود در آن موجود است. او همچنین گفته است: ,ما حتى از تعدادى از دانشجویان دختر خواستیم که از او شکایت کنند، اما حاضر به این کار نشدند., علی‌اصغر زارعی، مدیرکل حراست وزارت علوم، در گفت‌وگو با خبرنگار اعتماد ملی، ابتدا در این خصوص اظهار بی‌اطلاعى کرد، اما کمى بعد اضافه کرد: ,خبر به دستم رسیده، اما در مورد جزئیات آن اطلاعى ندارم.

در این چند روز درگیر مسائل دانشگاه امیرکبیر بودم. انشاء‌الله از فردا یا پس‌فردا آن را پیگیرى می‌کنم!, در خصوص پیگیری‌هاى بعدى زارعى نیز خبرى منتشر نشد. در همین حال عزت‌الله فرشادفر، رئیس دانشگاه رازی، در گفت‌وگو با اعتماد ملى گفت: ,حدود دو یا سه ماه پیش اطلاعاتى دربارة این کارمند حراست به‌دست آوردیم که پس از اطلاع دادن به نهادهاى امنیتی، مدیران این مراکز تأکید کردند که خود شرایط را پیگیرى می‌کنند و با در نظر گرفتن مسائل امنیتى با فرد متخلف برخورد می‌کنند. بنابراین، از ما خواستند تا تکمیل نشدن اطلاعات با او برخورد نشود. پس از مدتى اطلاعات را کامل کردند و دانشگاه هم به‌عنوان شکایت براى او تشکیل پرونده داد تا مقامات قضایى به تخلفات این کارمند رسیدگى کنند., او در مورد اتهام مأمور حراست گفت: ,استغفرالله! به‌هیچ‌عنوان رابطة نامشروع نبوده و به قول طلبه‌ها، در حد دست گرفتن و تقبیل بوده است. البته نه در محیط دانشگاه، بلکه در خارج از آن., یکى از دانشجویان دانشگاه رازی، با بیان این نکته که این دو در خانة معاون حراست بازداشت شده‌اند، گفت: ,این آقا معمولاً، به بهانة تذکر دادن، با دخترها صحبت می‌کرد و از آنها شماره تلفن می‌خواست. چند ماه قبل هم به یکى از دخترانى که به کمیتة انضباطى احضار شده بود، شماره تلفن داده بود. این دختر مسئله را در حراست مطرح کرد، اما کسى به حرف او توجهى نکرد.,

بازداشت‌شدگان چه کسانى بودند؟ رئیس حراست دانشگاه در گفت‌وگو با ایسنا از این فرد به‌عنوان یکى از پرسنل حراست دانشگاه نام برده و رئیس دانشگاه رازى نیز به خبرنگار اعتماد ملى گفته است: ,براساس قرارداد ما نمی‌توانیم معاون حراست داشته باشیم. ایشان کارمند قراردادى حراست بود., یک مقام آگاه، چهارشنبه 19 اردیبهشت، در گفت‌وگو با خبرگزارى مهر، او را ,یکى از پرسنل قراردادى انتظامات این دانشگاه, خوانده است. اما تعدادى از دانشجویان دانشگاه رازی، در گفت‌وگو با زنان، از او به‌عنوان ,معاون فرهنگی‌ـ‌سیاسى حراست دانشگاه, نام برده‌اند. یکى از دانشجویان او را مردى 40 ساله، متأهل و داراى فرزند معرفى کرده اما کسى دانشجوى دختر را نمی‌شناسد. برخى این دانشجوى دختر را دانشجوى رشتة زبان انگلیسى و ورودى سال 83 دانشکدة ادبیات دانشگاه رازى خوانده اما برخى دیگر از دانشجویان وى را دانشجوى رشتة ادبیات دانسته‌اند. دانشجویان دانشگاه رازی، پس از شنیدن خبر بازداشت این دو، تجمعى در دانشکدة ادبیات برگزار کردند که با حضور رئیس حراست دانشگاه به پایان رسید. از روز بعد نیز به مدت سه روز تجمعاتى در دانشکدة فنى برگزار شد. رئیس دانشگاه رازى در مصاحبة کوتاهى در این مورد گفت: ,روز دوشنبه تعدادى از دانشجویان در حیاط جمع شده بودند که همکاران من توضیحاتى به آنها دادند و مسئله حل شد. اصلاً مسئلة بزرگى نیست اما انگار مسائل سیاسى پشت سر آن شکل گرفته است.,

درحالی‌که سرابی، رئیس حراست دانشگاه، در گفت‌وگو با ایسنا، از تشکل‌هاى دانشجویى خواست فضاى دانشگاه را متشنج نکنند، یکى از دانشجویان دانشگاه رازى در گفت‌وگو با زنان این تجمع را خودجوش دانست و افزود: ,انجمن اسلامى با وجود اتمام تعلیق شش‌ماهه‌اش عملاً هنوز غیرفعال است., بنا به گفتة یکى از دانشجویان علوم پزشکى کرمانشاه، سرابى در جمع تجمع‌کنندگان اظهار داشته است: ,ما حتى از تعدادى از دانشجویان دختر خواستیم که از او شکایت کنند، اما حاضر به این کار نشدند. ما هم چون مدرکى نداشتیم و این آقا هم با نهادهاى بیرون از دانشگاه ارتباط داشت، نتوانستیم با او برخورد کنیم., یکى از دختران دانشجو، آزادى معاون حراست دانشگاه را یکى از محورهاى اعتراض دانشجویان دانست و گفت: ,پاسخ سرابى مبنى بر اینکه قانوناً نمی‌توان کسى را بیش از سه روز در بازداشت موقت نگه داشت مورد اعتراض دانشجویان قرار گرفت چرا که بعضى از دانشجویان همین دانشگاه که سال گذشته در اعتراضات دانشجویى بازداشت شده بودند، حتى تا بیست روز هم در بازداشت موقت باقى ماندند.,

اعتراض اعضاى تحکیم على نیکونسبتی، مسئول روابط عمومى دفتر تحکیم وحدت، در این زمینه به خبرنگار ایلنا گفت: ,با کمال تعجب، رئیس حراست دانشگاه در جمع تجمع‌کنندگان اعلام کرده است که مسئولان از یک سال پیش از مشکلات اخلاقى این فرد مطلع بوده‌‏اند اما به‌دلیل ارتباط وى با برخى نهادها نمی‌‏توانستند وى را اخراج کنند. به واقع بسیار شرم‌‏آور است که مسئولان دانشگاه امنیت دانشجویان را فداى حمایت نهادهاى خاص از یک فرد می‌‏کنند و در نهایت نیز شاهد چنین حادثة شرم‌‏آورى هستیم., او در خصوص بازداشت دانشجوى دختر گفت: ,این بازداشت این شائبه را تقویت می‌‏کند که مسئولان می‌‏کوشند با تحت فشار گذاشتن این دانشجو، از عواقب سنگین این عمل ننگین معاون حراست دانشگاه بکاهند., وى متذکر شد که این دو حادثه زنگ خطرى جدى براى امنیت دانشجویان دختر در دانشگاه‌‏ها و نشان‌دهندة افت اخلاقى برخى مدیران و مسئولان است.

بهاره هدایت، عضو شوراى مرکزى تحکیم وحدت، نیز در مورد خبر تعدى به دانشجوى دختر دانشگاه رازى کرمانشاه گفت: ,چرا عده‌اى که عقاید خود را عین مقدسات می‌پندارند، در این مورد کفن نپوشیدند و دانشگاه را سیاه‌پوش نکردند؟ آیا جا نداشت که مقامى از وزارت علوم مسئولیت این جریان را بپذیرد و از جامعة دانشگاهى اعادة حیثیت شود؟ آیا اصولاً کسى مسئول و پاسخگوى دانشگاه نیست؟ آیا این عمل توهین و هتک حیثیت محسوب نمی‌شود؟ چرا واقعة تعرض مسئولان حراست به دختران دانشجو در دانشگاه علامه هنوز پس از حدود یک سال در پردة ابهام است و هیچ مقام مسئولى در مقام توضیح و تنویر افکار عمومى برنیامده است؟, کمیسیون زنان تحکیم با انتشار بیانیه‌ای، ضمن محکوم کردن این فاجعه خاطرنشان کرد: ,کارمند عالی‌مقام حراست دانشگاه رازى کرمانشاه، با سوءاستفاده از قدرتى که تحت عنوان حراست به او اعطا شده، با ارعاب و تهدید به افشاى وضعیت پروندة یکى از دانشجویان دختر نزد خانواده‌اش، نه‌تنها اقدام به هتک‌حرمت وى کرده، بلکه به ساحت دانشگاه و دانشجویان کشور توهین نموده است., در ادامة این بیانیه آمده است: ,این فجایع البته بی‌سابقه نیست. بارها و بارها شاهد بوده‌ایم که کسانی، با تکیه بر قدرتى که در اختیارشان قرار گرفته است، دست تعدى به حریم شخصى و حوزة خصوصى دانشجویان دراز کرده‌اند., در این بیانیه همچنین با اشاره به تعرض سال گذشتة یکى از مسئولان حراست دانشگاه علامه به یک دختر دانشجو آمده است: ,اگر زنگ خطرى که چند ماه پیش در دانشگاه علامه به صدا درآمد به گوش اعتبار شنیده می‌شد، امروز شاهد تکرار چنین فجایعى در دانشگاه رازى نبودیم. تکرار این ماجرا نشانه‌اى است بر گستردگى این‌گونه سوء‌استفاده‌ها که البته در بسیارى موارد، به‌دلیل عواقبى که می‌تواند بر اشخاص مترتب باشد، در پردة کتمان باقى می‌ماند و عمرى سنگینى بار این تحقیر را بر آنان تحمیل می‌کند., اما تحکیم وحدت تنها نهادى نبود که به این مسئله اعتراض کرد.

سایت خبرنامة امیرکبیر از فرستاده شدن نامه‌اى خطاب به مسئولان وزارت علوم و شوراى عالى انقلاب فرهنگى از جانب دو تشکل دانشجویى دانشکدة ادبیات دانشگاه رازى خبر داد. در این نامه که به گفتة دانشجویان، بسیج و جامعة اسلامى دانشجویان آن را نوشته‌اند آمده است: ,احضار مسئولان تشکل‌هاى صنفى ـ دانشجویى دانشکده و تذکرهاى پی‌درپى به آنها دربارة انتشار بیانیه و موضع‌گیرى نسبت به مسئله باعث شکل‌گیرى فضاى سکوت در برابر چنین خیانتى شده است. آیا عملکرد این شخص در چنین جایگاه حساسى خیانت به اسلام و مسلمین و انقلاب و آرمان‌هاى شهدا نیست؟ فرداى پیش رو کدامین پدر و برادر و شوهر با چه تضمین و اعتماد و اطمینانى دختر و خواهر و همسر خود را به سوى مکانى که جایگاه فراگیرى علم و معرفت است روانه نمایند؟, در ادامة این نامه تصریح شده است: ,درحالی‌که در دولت اسلامى سخن از دانشگاه تمدن‌ساز و دانشگاه اسلامى که پایة حکومت دینى است می‌رود، آیا با مرتکب شدن چنین اعمالى می‌توان به این واژگان دل خوش کرد؟ آیا این سخن امام را که فرمودند اگر دانشگاه اصلاح شد مملکت اصلاح می‌شود فراموش کرده‌ایم؟ پس چرا با کوتاهى در زمینة‌ گزینش و جذب نیروهاى متعهد زمینة سوءاستفادة فرصت‌طلبان را از نوامیس مردم مهیا نموده‌ایم؟, در پایان این نامه این سؤال مطرح شده است که: ,چه ارگان و نهادى مسئول رسیدگى به این وضعیت خواهد بود؟ آیا زمان آن نرسیده که تحولات عظیمى در دانشگاه رازى صورت گیرد؟,

پایان ماجرا سرابی، رئیس حراست دانشگاه رازی، در گفت‌وگو با ایسنا تأکید کرد: ,اقدام و برخورد حراست دانشگاه با افراد متخلف، جدا از رأى دادگاه خواهد بود چرا که دانشگاه چارچوبى براى عملکرد خود قائل است و رأى دادگاه مکمل اقدامات حراست دانشگاه است., رئیس دانشگاه رازى نیز در پاسخ به این سؤال خبرنگار اعتماد ملى که آیا دانشگاه هم از دانشجو شکایت کرده و هم از کارمند حراست، گفت: ,خیر، دانشگاه از کارمند حراست شکایت کرده و پرونده هم به مرجع قضایى ارسال شده تا براساس حکم دادگاه، دانشگاه در مورد آنها تصمیم بگیرد. البته طبق جلسة هیئت‌رئیسه، قرارداد کارمند حراست با دانشگاه لغو شده., وى با تأکید بر اینکه این کارمند حراست اخراج شده است، اضافه کرد: ,در مورد دانشجو هنوز تصمیمى گرفته نشده، با توجه به اینکه تا امروز هم شکایتى از او نبوده است., وى در پاسخ به این سؤال که یعنى ممکن است دانشجو را اخراج کنید، گفت: ,نمی‌دانم. کمیتة انضباطى این موارد را بررسى می‌کند. اما قرار نیست به کسى ظلم کنیم، حتى اگر خلافى هم بوده باشد.,

با وجود آنکه سرابی، در جمع دانشجویان تحصن‌کننده، قول اطلاع‌رسانى مداوم در خصوص این پرونده را داده بود، یکى از دانشجویان پسر این دانشگاه گفت: ,دیگر اطلاع‌رسانى صورت نگرفته و قضیه مسکوت مانده است. با توجه به اینکه زمان تعطیلات قبل از امتحانات است، بعید می‌دانم دانشجویان کارى بکنند., دانشجوى دیگرى هم گفت: ,ظاهراً این دانشجو بومى نبوده و ساکن خوابگاه بوده است. او احتمالاً بعد از این ماجرا حذف ترم کرده و در کرمانشاه نمانده است چون کسى او را بعد از این واقعه در دانشگاه ندیده است., وبلاگ کلوزآپ پایان ماجرا را این‌گونه پیش‌بینى می‌کند: ,او محاکمه خواهد شد. راهى که به‌خوبى آزموده شده است، روان‌شناسانه کردن همه‌چیز. او به‌عنوان یک منحرف جنسى به نمایش گذاشته خواهد شد. چیزى هم تکان نخواهد خورد. بحث‌هاى حقوقى هم در این میان خواهیم داشت. بحث‌هایى... در باب حرمت شرعی، نظریات فقهی، زندان، دادگاه، پلیس و سیستم آموزش عالی، و همه و همه موضع‌گیرى

خواهند کرد و بعد پایان؛ کل قضیه همین است. اما آیا همین است؟
/////////////////////////////////////

سیر تکامل انسان.. تکامل انسان از میمون به انسان..

انسان از نسل میمون میباشد و آدم و حوا یک افسانه خیالی و پوشالی مذهبی میباشد هرگز قابل قبول نیست.

در این باره در آینده قبل از آنکه به آمریکا سفر کنم در باره سیر تکامل و تکامل انسان  بر روی همین سایت و سایتهای دیگرم منتشر میکنم.

///////////////////////////////////////////

انسان، سکس و تکامل طبیعی،


یکی از تفاوت های عمده ای که بین سکسوآلیته انسان با سایر جانوران مشاهده می شود، این است که در اکثر حیوانات، تمایلات جنسی ماده به زمان تخمک گذاری او محدود می شود. در حقیقت در حیوانات، غریزه ی جنسی تنها وسیله ای برای بقای نسل است. در اینجا سوال عمده ای که برای بیولوژیست ها مطرح می شود، این است که چرا تکامل طبیعی در جهت خلق موجودی بوده است که در او سکسوآلیته تنها جنبه بقای نسل ندارد؟


 

سکسوآلیته انسان به دلیل پیچیده گی اش، همیشه ذهن دانشمندان حوزه های مختلف را به خود اشغال کرده است. متاسفانه به علت تابوهایی که در این زمینه در فرهنگ ما وجود دارد، کمتر به این موضوع پرداخته شده و نوشته های اندکی به زبان فارسی دراین زمینه به چشم می خورد.

هدف ما در این مقاله، آشنا نمودن خواننده های فارسی زبان، با سکسوآلیته از دیدگاه "بیولوژی تکاملی" می باشد.

بیولوژیست ها با مقایسه و مشاهده ی سیر تکاملی سکسوآلیته در موجودات زنده، سعی نموده اند یک سری خصوصیات جنسی انسان را نیز بررسی کنند. یکی از تفاوت های عمده ای که بین سکسوآلیته انسان با سایر جانوران مشاهده می شود، این است که در اکثر حیوانات، تمایلات جنسی ماده به زمان تخمک گذاری او محدود می شود. در حقیقت در حیوانات، غریزه ی جنسی تنها وسیله ای برای بقای نسل است. حس غریزی که در حیوان ماده وجود دارد، تمایلات جنسی او را با زمان تخمک گذاری اش منطبق کرده است. دلیل این مسِئله، مهم ترین اصل قانون تکامل طبیعی، یعنی همان قانون بقای نسل موجودات است. این قانونی است که با آن می توان بیشتر تحولات و تغییرات "نوع"های مختلف را توجیه کرد.

در اغلب جانوران و خصوصا پستان داران، حیوان ماده به طور غریزی از زمان تخمک گذاری اش آگاهی دارد و با نشانه ها یی، این تخمک گذاری را به حیوان نر اطلاع می دهد. این نشانه ها می توانند" رفتاری" یا "غیر رفتاری" یا ترکیبی از هر دو باشند. به عنوان مثال در شامپانزه ی ماده، با شروع تخمک گذاری دهانه آلت تناسلی به رنگ قرمز در می آید و او این تغییر را با خم شدن در مقابل شامپانزه نر به معرض دید او قرار می دهد.

تکامل طبیعی، این آگاهی غریزی از زمان تخمک گذاری را در انسان پاک کرده است. بیو لوژیست ها این فقدان آگاهی که نتیجه اش عدم توانایی انتقال آن به مرد می باشد را "تخمک گذاری نهان " می نامند.

انسان بر خلاف اغلب موجودات، رابطه جنسی اش را در تمام سیکل ماهانه زن ادامه می دهد. زن جزو معدود موجودات مونثی است که در زمان های غیر تخمک گذاری اش مو جود مذکر را از خود نمی راند. زیرا که تمایلات جنسی اش از "تولید مثل" فراتر رقته اند. بطوری که حتی در زمان بارداری و نیز بعد از یائسگی نیز این نیازها به وجود خود ادامه می دهند. به این ترتیب بیشترین رابطه ی جنسی آدم ها در زمان هایی صورت می گیرد که امکان بارداری وجود ندارد.

در اینجا سوال عمده ای که برای بیولوژیست ها مطرح می شود، این است که چرا تکامل طبیعی در جهت خلق موجودی بوده است که در او سکسوآلیته تنها جنبه بقای نسل ندارد؟ باید گفت این ویژگی حتی پیش از رشد تمدن و فرهنگ در انسان وجود داشته است. چیزی که نشان گر این است که دلایل دیگری نیز در ایجاد این بعد در انسان دخیل بوده اند.

***

در اینجا ما به ذکر دو تئوری که توضیح این تخمک گذاری نهان را هدف قرار داده اند، می پردازیم:

تئوری نخست توسط "ریچارد الکساندر" و"کاترین نو نان"[1]، دو بیولوژیِست دانشگاه میشیگان مطرح شده است. اساس این تئوری بر " ناتوان بودن نوزاد انسان" می باشد. در حقیقت، بر خلاف اکثر پستان داران که خیلی زود به استقلال می رسند، نوزاد انسان تا سال ها نیاز به حمایت و تامین غذایی دارد. در انسان های بدوی، بخاطر شکل زندگی شان، این مسئله حادتر بوده است. نقش پدر در اغلب حیوانات به باروری تخمک خلاصه می شود و حیوان نر بعد از بارور کردن ماده، به جستجوی ماده ای دیگر برای باروری می رود. زیرا طبق برنامه ریزی غریزی اش، ژن های بیشتری باید از خود برجا بگذارد.

برای انسان های ابتدایی ماجرا پیچیده تر از این بوده است. برای زن بدوی، رفتن مرد بعد از باروری، به منزله ی به خطر افتادن جان فرزندش تلقی می شده است. زیرا که نگهداری از کودک و هم زمان جستجوی غذا برای ادامه ی حیات خود و نوزادش تقریبا غیر ممکن بوده است. در نتیجه انتخاب طبیعی در جریان تکامل، زنانی را بر گزیده است که دارای تمایلات جنسی فراتر از دوران تخمک گذاری بوده اند. بدین ترتیب اگر در اغلب حیوانات ماده، پذیرایی رابطه بر قرار کردن با جنس مخالف، تنها به زمانی که قابلیت بارآوری دارند خلاصه می شوند، در زن این قابلیت شکل مداوم به خود گرفته است. همانطور که گفتیم در زن هیچگونه رفتاری که در آن نشانی از تخمک گذاری بوده و برای مرد قابل تشخیص باشد، مشاهده نمی شود. در نتیجه مرد بدوی چون نمی دانسته چه زمانی قادر است زن را بارور کند، ناچار بوده است که با او بماند. زیرا تنها گذاشتن او و به سراغ زن های دیگر رفتن دو نتیجه منفی برای او به همراه داشته است:

- به جای او رقبایش در غیابش زن را بارور کنند و بدین ترتیب ژن هایش را نتواند به نسل بعد انتقال دهد.

- چون از زمان تخمک گذاری هیچ کدام از زنهای احتمالی که با آن ها ارتباط برقرار کرده اطلاعی ندارد، در نتیجه این امکان وجود دارد که هر چند با زن های متعددی رابطه بر قرار کرده است، ولی در نهایت هیچ یک از آنان را بارور نکرده باشد.

بدین ترتیب پذیرا بودن مداوم زن بدوی برای برقراری رابطه جنسی با مردش، حمایت و تامین غذایی خودش و کودکانش را برای او به همراه داشته است.

***

تئوری دیگری که در مقابل این تئوری قرار می گیرد، توسط "سارا هردی"[2] مردم شناس دانشگاه کالیفرنیا مطرح شده است. این تئوری بر پایه ی مشاهده ی پدیده ی "بچه کشی" در بین یک سری حیوانات و نیز بعضی جوامع ابتدایی می باشد. این پدیده در حیواناتی که از لحاظ ژنتیکی به انسان شبیه هستند مثل شامپانزه ها و گوریل ها و نیز در نزد شیرها و سگ های شکاری آفریقا، به چشم می خورد. "بچه کشی" به این مفهوم است که نر بالغ زمانی که می خواهد ماده ای را تصاحب کند، دست به از بین بردن بچه های آن ماده می زند و بدین ترتیب بازمانده های رقبایش را که حامل ژن های این رقبا هستند را نیز نابود می کند.

دلیلی که دانشمندان برای توضیح این اقدام نر بیان می کنند به شرح زیر است:

ماده ای که در پریود شیر دادن به فرزندش به سر می برد، در بیشتر موارد تخمک گذاری نمی کند. نر از راه رسیده برای اینکه بتواند ماده را بارور کند، با کشتن نوزاد به شیرسازی مادر خاتمه می دهد و باعث می شود او تخمک گذاری را از سر بگیرد. بدین گونه حیوان نر قادر خواهد بود که ماده را بارور کند و فرزندی که حامل ژن های اوست بوجود آورد. 3/1 بچه گوریل ها به این طریق جان خود را از دست می دهند.

در تئوری سارا هردی، "تخمک گذاری نهان" و "تمایل جنسی مدام ماده" راهی برای جلوگیری از این فرزند کشی می باشد. به عقیده سارا هردی، اگر طبیعت در سیر تکاملی اش به ماده هایی رسیده که دارای این خصوصیات هستند، به این دلیل است که به نوعی سدی در مقابل این بچه کشی قرار دهد. به این ترتیب که ماده هایی که تمایل جنسی مداوم داشته اند، به رابطه با یک نر اکتفا نمی کرده اند. بر قراری ارتباط جنسی با نرهای گوناگون، باعث می شده که این نرها دیگر اقدام به کشتن بچه های او نکنند. زیرا هر کدام خود را بطور پتانسیل، پدر او و در نتیجه او را حامل ژن های خود تلقی می کردند.

اگر بخواهیم این دو تئوری را در مقابل هم قرار دهیم باید بگوییم که در تئوری اول "تخمک گذاری نهان" عاملی برای تقویت تک همسری است در حالی که در تئوری دوم در جهت از بین بردن تک همسری و نامشخص کردن پدر است.

وجه اشتراک این دو تئوری در این است که در هر دو آن ها، دلیل این تغییر و تحول حفظ جان نوزادان است.

دو بیولوژیست سوئدی به نام های"سیلن تولبرگ" و" آندرس مولر"[3]، بر اساس مشاهداتشان عنوان می کنند که این دو تئوری می توانند مکمل باشند. یعنی آنها را به عنوان دو مرحله از تکامل تلقی می کنند. به این ترتیب که در ابتدا ماده ها با "تخمک گذاری نهان" و رابطه جنسی با نرهای مختلف، موفق شدند از مرگ احتمالی فرزندانشان به دست نرهای گروه جلوگیری کنند، در دومین مرحله "تخمک گذاری نهان" باعث شده است انسان بدوی به زندگی تک همسری رو بیاورد. زیرا زن بدوی با پنهان کردن زمان تخمک گذاری اش می توانست حمایت و حضور مرد بدوی را که برای زنده ماندن فرزندانش اجتناب ناپذیر بوده است را حفظ کند.

در حقیقت "انتخاب طبیعی" راهی از پیش معلوم نیست که همیشه هدفش از قبل معلوم باشد. بلکه یک "ویژه گی" که در برهه ای خاص عملکردی مشخص دارد، می تواند با گذشت زمان آن عملکرد را از دست بدهد و نقش دیگری در زندگی آن موجود بازی کند.

نکته ای که در اینجا ذکر آن مهم می باشد، این است که رشد و تکامل مغز انسان تحولات عظیمی را در زندگی اوایجاد کرده است. پیشرفت تمدن بشری، عوامل بیشماری را در زندگی و روان و روابط او با هم نوعانش بوجود آورده است. او با خلق فرهنگ، مذهب، هنر، رابطه ای نمادین نیز با دنیا بوجود آورده است. تمامی این عوامل بدون شک بر سکسوآلیته بشر اثر گذاشته اند. هدف ما در این مقاله، تنها بررسی سکسوآلیته از دیدگاه بیولوژی تکاملی بود. ولی ذکر این نکته لازم است که برای درکی صحیح از سکسوآلیته انسان، آن را باید در ابعاد دیگر فرهنگی-روانی-اجتماعی اش نیز بررسی کرد. که متاسفانه در کادر این مطلب نمی گنجید.

---------------------------------------

موضوع اطلاعیه دفتر سیاسی حزب لیبرال دموکرات کردستان.

ما دستگیریهای خود سرانه وزارت اطلاعات رژیم در کرمانشاه محکوم میکنیم و آنرا یک جنایت علیه بشریت میدانیم.

وزارت اطلاعات رژیم دیوانه شده است و به جان هموطنان افتاده است و خوب میداند که رژیمشان در حال سرنگونی میباشد.

ما دستگیری اجلال اقوامی را محکوم میکنیم او یک انسان غیر سیاسی بوده است و عضو هیچ حزب و پیرو هیچ برنامه سیاسی ای نبوده است.

رژیم اسلامی به جان مردم کردستان افتاده است ما از سازمان ملل میخواهیم که یک منطقه امن برای مردم کردستان درست کنند که تا دست نیروهای رژیم اسلامی در منطقه کردستان برای همیشه کوتاه بشود.

ما ربوده شدن منصور آسانلو را محکوم میکنیم و خواستار آزادی ایشان هستیم

دفتر سیاسی حزب لیبرال دموکرات کردستان

۱۰/۷/۲۰۰۷

----------------------------------

آخوند چیست؟

آخوند موجودیست کاملأ خطرناک که تشنه به خون و کیسه ی گنده و تشنه سکس و موجودیست  که تمام جامعه بشری را به مخاطره انداخته است.

آخوند موجودیست خطرناک که تولید کنند انواع هروئین و تریاک مباشد.

آخوند موجودی است فساد و دائم به فکر سکس هستند

یعنی همیشه گمانه زنی میکنند خیال میکنند همه زنان دنیا فاسد هستند و باید مسائل جنسی با آنها داشت.

آخوند میکروبی است که سرتاسر جامعه بشری را به مخاطره میاندازد.

آخوند تولید کنند ترور و وحشت است در جامعه.

آخوند میمون نیست اما از میمون کمی پیش قدمتر است.

آخوند موجدی گرسنه و تشنه بخون انسانها است از شادی و خوشی انسانها به وحشت می افتند.

آخوند موجودی است که در محیط های آلوده به فساد و ناآگاهی رشد مینماید و شکل ظاهری آن شباهتی نزدیک به انسان دارد .ولی روی کله شان مقدار زیادی پارچه سفید یا سیاه قرار گرفته؛ آنها هم مانند انسانها روی دو پا راه میروند .اما صورتشان با انسانها فرق دارد بدین ترتیب که صورت آنها پوشیده ازموهای زبر و دراز است! همچنین طرز پوشش آنها هم با آدمها کاملا متفاوت است ! چنانکه دارای جیبی بسیار بزرگ هستند که گنجایش مقادیر بسیار بسیار زیاد پول وثروت را دارد ! همچنین طرز صحبت کردن آنها نیز با آدمها فرق فراوان دارد ، آنها با زبانی صحبت مینمایند که گویا متعلق به دوران ماقبل تاریخ است . دارای اشتهایی سیری ناپذیری هستند .چنانکه هرگز و به هیچ وسیله ای سیر نمی شوند! و از دیدن خون به وجد می آیند ! تفاوت دیگری که با انسانها دارند این است که : انسان برای انجام کاری از دست و مغز استفاده مینماید ولی آخوند برای این کار تنها از دهانش بهره میجوید !
از گریه وناراحتی دیگران به غایت لذت میبرد ، و برعکس شادی و خوشبختی انسان آنها را ناراحت مینماید !
آخوند به هرآنچه مثل خودش نیست حمله مینماید .و در صدد نابودی آن برمی آید ! ومیخواهد همیشه هم خود را حق به جانب نشان دهد

انواع آخوند :
آخوندها انواع مختلف دارند که همگی در صدد کسب قدرت هستند ! و چون به آن دست یابند به خطرناکترین موجود کره زمین تبدیل میشوند . نمونه بارز آن آخوندهای ایران میباشند .

امام :نوعی از آخوند است که خود را از تمامی کاینات برترمیپندارد تقریبا همطراز خدا ! ونیز بری ازهر گونه خطا میداند .

آیت الله : آخوندی است که حسرت امامت دارد ! و یک پنجم دارایی مردم را تصاحب مینماید !

حجت السلام : آخوندی است که دلالت بر حقانیت اسلام مینماید ! نوع کوسه ای آن از کوسه هم خطرناکتراست!

مرجع تقلید : نوعی از آخوند است که با میمونها سر و کار دارد !

آخوندک : نوعی از آخوند است که دوران دگردیسی آن هنوز کامل نشده است !

 شرح آخوند

 ------------------------------

یکشنبه 10 تیر ماه سال 1386
 
شنبه 2 تیر ماه سال 1386
 
 

موضوع در باره مذاهب گوناگون و بدانیم مذهب یعنی چه و مذهب چیست؟ آیا مذهب خیالی است و یا حقیقت؟. مذهب خیالی بیش نیست. بهشتی پس از مرگ به هیچ عنوان وجود ندارد انسان از خاک بوجود آمده است و دوباره خاک میشود و انسان از نسل میمون میباشد.

میمون هم از خاک بوجود آمده است و دوباره به آغوش خاک بازمیگردد.

نگاهی به مذاهب گوناگون. مذهب ترز تفکر و افکار آن کسی بوده است که آن را بنیان نهاده است و هیچ مدرکی دال بر اینکه از سویی اللههی آمده باشد و آیا اینکه الله هی وجود دارد یا نه؟ اما به نظر خیلی از متفکرین و روشنفکران و پژوهشگران  مذهب یک تفکر کاملا شخصی میباشد . هیچ ربطی به خدا و یا آنچه نامش میگذارند ندارد. یک تفکر است که بر اساس حسادت و گمانه زنی به زنها و خانواده بوجود آمده است و خدا به هیچ عنوان وجود ندارد و خیالی بیش نیست.

مذهب یک تفکر شخصی میباشد که افکار و روش تفکر آن کسی میباشد که آن مذهب را بنیانگذاری نموده است.

مذهب تفکر و اندیشه یک شخص میباشد و بوده است به هیچ عنوان کلمات خدا و یا الله هی نیست و خدا به هیچ عنوان وجود ندارد.

و مذهب باز نمیتواند با فلسفه و علم آمیخته بشود علم و پژوهش یک اندیشه دیگری میباشد.

در باره مذهب در چین

در قرن ششم پیش از میلاد مسیح در هند بودا مهاویرا داریم و در چین کنفوسیوس و لاوتسه پیدا شدند و در ایران زراتشرا و یا زردشت بود و در جزیره یونانی ساموس فیثاقورث زندگی میکرد که شاید هر یک از این اسامیها را قبلا و بمناسبتهای مختلف شنیده باشید شاگردان عبادی مدارس تصور میکنند که فیثاقورث یک آدم مزاحمی بوده است که مسائل هندسه را بوجود آورده است و حال این پسران و دختران بیچاره که به مدرسه میروند باید  آنها را بیاموزند و حفظ کنند این مسائل در باره مربعات چهار گوشه ها و مثلثهای قائم الزاویه راست گوشه ها است و در هندسه معمولی که بنام اقلیدس مشهور است و یا در کتاب هندسه دیگر دیده میشود.

اما فیثاقورث علاوه بر آنکه در هندسه کشفیاتی کرد ظاهرأ یک متفکر و فیلسوف بزرگ هم بوده است که توانست بود مسائل هندسه را کشف کند و روش زندگی مردما ن آن زمان را تغیر بدهد به نحوی احسنی و  ما در باره او چه فکر میکینم  امروز مذهب شده است میکروب برای اجتماع و برای جامعه خیلیها تپل انسانی از زاویه مذهب میزنند و علیه بشریت جرم مرتکب میشوند.

در باره زردشت.

گفته میشود زردشت که در ایران پیدا شده بنیانگذار زردشتی است و ملیت او از نسل مادها میباشد و کرد بوده است در ناحیه ی اورامان بدنیا آمده است و او بنیانگذار آئین زردشتی است بعضی شواهد نشان میدهد که او از نسل کردها بوده است و کتابهای ویی با زبان اورامی میباشد (هورامانی) معلوم است که او متولد اورامان است.

بنظر من بهتر است که بگویم که او در ترز تفکر و مذهب قدیم ایرانی و یا مادها یک نهضت جدید به وجود آورده و به آن شکل تازه ای بخشیده مدتهاست که این مذهب در ایران تقریبأ وجود دارد پارسیها که از چندین قرن پیش از ایران به هند مهاجرت کردند این مذهب را از آنجا همراه خود به هند بردند و در هند محفوظ داشتند و هنوز هم به آن عمل میکنند در چین در آن دوران دو مرد بزرگ زندگی میکردند یکی کنفوسیوس و دیگری لائوتسه در واقع اسم صحیح کنفوسیوس را باید کونگ فوتسه نوشت هیچ یک از این دو مرد بزرگ چینی به معنی عادی کلمه یک مذهب به وجود نیاوردند و بنیان نگذاشته اند آنها یک نوع روشهای اخلاقی و دستورات اجتماعی وضع کرده اند.

 زردشت

که زردشت ظاهرأ در قرن هشتم پیش از میلاد زندگی میکرده است یادداشت مولفه از کتاب جوهرنهرو)) اما تاریخ قدیم ژنتیک انسانی حاوی مجموعه شگفت انگیز از عقاید نادرست و امیخته به خرافات و مشاهدات فریبنده است که در خاورمیانه حاکم میباشد  خلاصه برتری طلبی در میان مذاهب گوناگون باعث شده که مردمانی که از آن مذاهب پیروی میکنند به صورت خود خواه و برتری طلبی به بار  آیند خود را در برابر مذهب هیچ و پوچ بدانند این هم به سبب شستشوی مغزی در نوجوانان کودکان صورت میگیرد از سوی ملاهای فریبنده و بصورت تنگ فکری و عدم تحمل دیگران و زود عصبانی شدن بصورت روانی و دگماتیکی به بار آیند که جامعه را در خطری جدی قرار میدهند و زندگی مردمان عادی را روز بروز به مخاطره میاندازند.

در باره کنفوسیوس و لائوتسه

مردم چه باید بکنند و چه نباید بکنند اما پس از مرگ ایشان معابد متعددی برای تجلیل خاطره ایشان در چین بناشد و کتابهای آنها به همان اندازه که وداها برای هندوها و اوستا برای زرتشتیان و قرآن برای مسلمانان و انجیل برای مسیحیان و تورات برای یهودیان عزیز و محترم شمرده  شده است یکی از نتایج تعلیمات کنفوسیوس آن بوده است که گفته است مردم چین متواضحترین و مئودب ترین و خوشرفتارترین و با فرهنگترین مردم جهان هستند و هند هم در آن زمان مهاویرا و بودا بودند که مهاویرا مذهب چین را آغاز کرد که هنوز هم هنوز وجود دارد اسم واقعی او اردامانا بود مهاویرا لقب احترام آمیز بوده است ( دین اعراب هم میگوید العرب هو احسن امه فی الارض یعنی عربها بهترین انسانهای هستند بر روی زمین اما خلق کنند جرم و جنایت هستند علیه بشریت) اما پیروان آنها و کسانی که بعدها پس از ایشان آمده اند اغلب از بزرگی و نیکی بدور بوده اند ما اغلب در تاریخ می بینیم که مذهب هر چند که برای تکامل ما از بهتر ساختن ما و نجیبانه ترین  یا بهتر شدن رفتار ما بوده است عملأ مردم را بصورت حیوانات پست در آورده است بجای آنکه در مردم روشن بینی بوجود آورند اغلب آنها را در تیرگی نگاه داشته است بجای آنکه وسعت ذهن و فکر در آنها ایجاد کند اغلب موجب تنگ فکری و کوته نظری و تحمل نکردن دیگران شده است با کمک مذهب کارهای بسیار عالی بزرگ انجام گرفته است اما بنام و از راه مذهب نیز هزاران هزار و میلیونها نفوس بشری کشته شده اند و جنیایت مهیب و تصور ناپذیر صورت گرفته است و دارد میگیرد و زنان را از حق و حقوق خود در میان مذهب محروم میباشند و تحت نام مذهب زنان را سنگسار میکنند میکشند و سرکوب میکنند زنان را در این دین ناب خیالی و پوشالی پس آیا تکلیف ما با مذهب چیست؟ برای بعضی اشخاص مذهب به معنی یک دنیای دیگر است  دنیای پس از مرگ بهشت و دوزخ چیزی که به هیچ عنوان وجود ندارد یا هر چه اسمش را بگذاریم میباشد اینها به امید اینکه پس از مرگ به بهشت بروند مذهب را دنبال میکنند و بعضی مراسم و اعمال را انجام میدهند این اشخاص مرا به یاد کودکانی می اندازند که به امید دریافت نقل و شیرینی سعی میکنند خود را مئودب و معقول جلو دهند اما اگر کودکی همیشه با امید دریافت پاداش و شیرینی خوشرفتار و مئودب باشد و همیشه فکرش به دنبال این پاداشها باشد به یقین تو او را مئودب نمیشماری آیا آنطور نیست مسلمأ تو روش دختران و پسرانی را هرکاری را به امید شیرینی و دریافت آن و یا دریافت شیرینی یا پاداش انجام میدهند تائید نمیکنید بدینقرار آیا در باره مردمان بالغ و بزرگی که به این امید که شکل کوکانه فکرو عمل میکنند چه باید گفت؟ زیرا بالاخره میان آن نقل و شیرینی که به کودکان وعده میشود و بهشتی که در آخرت وعده داده شده است تفاوت اساسی و عمده ای ندارد آنچه تفاوت دارد در میان وعده نقل و شیرینی به کودکان این است نقل و شیرینی یک چیز ماده است وجود دارد اما بهشت وجود ندارد و خیالی بیش نسیت هر کسی که خارج از خود فکر کند و به مذهب ایمان داشته باشد به این معنا میباشد او و یا آن کس کمبود دارد همه ما کما بیش خودخواه هستیم اما میکوشیم که کودکان خودرا به شکلی پرورش دهیم که حتی المقدور کمتر خودخواه باشند بهر حال آرزوها و ایدالهای ما باید بکلی از خودخواهیها پاک و مبری باشد و باید بکوشیم که زندگی خودرا با چنین آرمانهای عالی منطبق سازیم تا راحت زندگی کنیم بدون ترور و وحشت از قتل بدست مذهبیون توحش نجات یابیم.

سئوال این است آیا بهشتی وجود دارد؟  اما به نظر صاحب نظران مدرکی دال بر اینکه بعد از مرگ چیزی بنام بهشت وجود داشته باشد وجود ندارد چرا چون تابحال چندین سال است که مذهب به گوش مردم میخوانند که بعد از مرگ به بهشت میروید اگر این کار را بکنید و یا نکنید اما تا بحال به هیچ عنوان ماده نکرده اند آیا این خیالپردازی و دروغ پردازی تا کی بهشت  به هیچ عنوان وجود ندارد و خیالی بیش نیست.

این از راه شستشوی مغزی کودکان به خورد مردم میدهند مذهبیون و کودک هم مثل یک هارد دیسک کامپیوتر میباشد که خالی میباشد این بستگی دارد آدم چطوری برنامه ریزی این دستگاه کامپیوتری را بکند یا برنامه ریزی کند این کودکان را طوری شستشوی مغزی میدهند که حاضر هستند برای رفتن به بهشت خیالی خود را فدای فلان امام و یا فلان کسی کنند تا شاید او برای آنها دوعا کند تا به بهشت بروند.

راستی اگر فلان امام  امام است چرا برای خودش دوعا نمیکند چرا مثل بشر میشاشد بعضی اوقات هم شکم شور میگیرد خود را خراب میکند اما توان شفای خود را ندارد خوب چقدر مردمان ما بدبخت هستند واقعأ که مذهب خیالی را دنبال میکنند.

من نمیگویم مذهب خراب است اما زیاده روی کردن خرابش میکند مثل موادمخدر میباشد مذهب هر کسی به آن معتاد بشود بدبخت میشود امنیت و زندگی مردم در جامعه را برهم میزنند کسانی که به مذهب معتاد میشوند میکروب میشوند برای جامعه.

حال در باره خدا آیا خدا واقعأ وجود دارد و یا اینکه انسانها به خاطر ناتوانی و به خاطر اینکه دیگران دلشان به حالشان بسود خدا را بوجود آورده اند؟

تا بحال این خدای که مذهبیون ازش نام میبرند دیده شده است و یا اثبات شده است که خدا وجود دارد؟

آیا خدا یعنی چه و خدا چیست؟

شکلش چطوری میباشد این خدا؟

آیا خدا واقعأ وجود دارد؟ خوب چرا روزی در این سالهای درازی که اسم بردن از خرافات چیزی ثابت نشده است دال بر اینکه خدا وجود داشته باشد؟

آیا قرآن انجیل و تورات کلمات خدا هستند؟  نه اینطوری نیست اگر تکنولوژی و ماهواره وجود نداشت صدام حسین و خمینی برای خودشان هر یک کتابها و آیه های میساختند و پیامبر عصر میشدند مگر اینطور نیست و خدا به هیچ عنوان وجود ندارد منظورم آن خدای میباشد که مذهبیون ازش نام میبرند.  خدای انسان زمین و آب و هوا میباشد که آب زمین را خیس میکند و نان به وجود می آورد.

در باره حجاب آیا انسان در روزی که متولد میشود با لباس متولد میشود؟

آیا در باره میبارزه با بد حجابی کلمات خدا میباشد؟ مطمئنم نه اینها کلمات آدمهای روانی میباشند میبارزه با بدحجابی  کتابهای اتیغه درسهای شیطانی.

خلاصه با گول زدن مردم برای اینکه مردم را سر کار بگذارند میگویند مهدی میآید آیا این مهدی راست است یا دروغ؟ مسلمأ دروغ میباشد مهدی کجا است این همه برای گول زدن مردم میباشد مهدی خیالی و خیالهای پوشالی.

مذهب تولید کننده تبعیض خونریزی و قتلعام انسانها میباشد انسانها قربانی مذهب شده اند. زنان دیگر قربانی اصلی مذهب شده اند و مذهب از زمان بوجود آمدنش ضد زن بوده است.

مذهب به مرد اجازه میدهد تا دست به هر کاری بخواهد بزند اما زن این اجازه را ندارد که مردان دارند.

مذهب میکروب کشنده ای میباشد که جامعه را ملتهب نموده است نمونه آن کودکان عراقی میباشد که چه بر سرشان آمده است عربها از کودکان سواستفاده جنسی میکنند و در هنگام ظهر به مسجد میروند و نماز میخوانند بعداز ظهر دوباره به کودک آزاری میپردازند.

این است اصل و اصول مذهب جنایت علیه بشریت.

با قدیم احتراماتم اس قادری

23/6/2007

از این بابت که اگر اشتباهی در نوشتهای بنده پیدا بشود معذرت میخواهم از خوانندگان عزیز.

----------------------

 
////////////////////////////////////////
 

موضوع پیام حزب لیبرال دموکرات کردستان به ملت ستمدیده کردستان به مناسبت حکوم اعدام علیه علی حسن مجید جلادو قاتل مردم کردستان...

مردم شریف کردستان مردم ستمدید و ملت سرکوب شده و ملت اسیر کردستان من میخواهم به مناسبت این روز فرخنده که یک روز تاریخی برای ملتهای سرکوب شده میباشد  با شما ملت  عزیز و شریف کرد در سرتاسر کردستان صحبت کنم این روز روزی تاریخی میباشد برای  مردم و ملت  کردستان که توسط اشغالگران مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند خوشبختانه امروز عدالت دارد بر بی عدالتی سطیره میکند که حکوم اعدام علیه علی حسن مجید ملغب به علی شیمیائی پیامی درست و روشن به جنایتکاران و انفال چیان دیگر میباشد که باید آنها هم روزی منتظر چنین روزی و چنین حکمی باشند که امروز علیه این مجرم انسان کش صادر شده است..

خوشبختانه خون خورشان و جوشان شهدای خلق کرد در کردستان به خورش و جوش آمده است و دمار ظلمان را در می آورد و روزی میرسد که تمامی ظلمان و ستمگران که علیه این  ملت ستمدیده دست به جنایت زده اند در برابر عدالت قرار گیرند  و باید آن روز پاسخ گوی جنایتهایشان باشند که علیه این ملت ستمدید انجام داده اند.

و باید جنایتکاران دیگر که در بخشهای دیگر کردستان علیه ملت کرد دست به جنایت زده اند منتظر چنین سرنوشتی باشند که سران سرکوبگر بعث به آن گرفتار شده اند...

حکم اعدام علیه این مجرم یعنی علیه علی حسن مجید قاتل مردم کردستان پیامی روشن و واضح است به سیاستمداران ترک که قاتل 6 میلیون کرد هستند در شمال کردستان و باز پیامی واضح و روشن است به سیاستمداران رژیم اسلامی در ایران که آنها هم قاتل 350 تا  400 هزار کرد در شرق کردستان هستند.

این را به اطلاع میرسانم که جنایتکاران و ستمگران از دست عدالت گریزی نخواهند داشت و باید منتظر چنین روزی باشند که امروز همه در برنامه تلویزیونهای جهان شاهد آن بودند که چطور مجرمان و قاتلین این ملت ستمدید در برابر دادگاه حق و عدالت زانو زده بودند و منتظر خواندن حکم نهای علیه آنها بودند بلی این درسی روشن است به سیاستمداران ضد بشری و قاتلین ملت کرد در کردستان...

ملت شریف و عزیزم مردم شرق کردستان شماها شاهد چنین روزی خواهید بود که ظالمان و ستمگران تهران هم در چنین روزی قرار خواهند گرفت و در برابر عدالت باید پاسخ گوی جنایتهایشان باشند که علیه ملت کرد و ملیتهای دیگر در ایران انجام داده اند بخصوص جنایت علیه زنان ایران و زنان کردستان توسط این رژیم واپسگرا در ایران که هر روز تحت نام بد حجابی زنان بدبخت ایرانی را سرکوب میکنند زنان را در خیابانها کتک کاری میکنند و شخصیت زنان را خرد میکنند این جنایتکاران ضد بشر..

امروز 24/6/2007 روزی است تاریخی که درس عبرت را به جنایتکاران و قاتلان این ملت داده است و درسی روشن و واضح به جنایتکاران دیگر در هر چهار بخش دیگر کردستان میباشد در ترکیه 5 هزار دهکده تا بحال ویران شده است 6 میلیون کرد در ان کشور تا بحال قتلعام شده است و هر روز در آن کشور جنایتی تازه انجام میگیرد علیه ملت ستمدید کرد در آن بخش از کردستان..

در ایران از زمان به قدرت رسیدن رژیم جمهوری اسلامی تا بحال نزدیک به 350 تا 400 هزار کرد قتلعام شده است توسط رژیم اسلامی به اضافه ترورهای خارج از ایران مثل اتریش آلمان ترکیه عراق و  سوئد و ترور مخالفین دیگر ایرانی در سویس فرانسه ایتالیا ترکیه و سوئد. 

اینها جنایتهای هستند باید برای تاریخ به ثبت برسد تا روزی بر این آساس جنایتکاران را در برابر عدالت قرار گیرند و به سزای خودشان برسند..

سلام بر آزادی و عدالت

سلام بر شهدیان حلبچه شهید سلام بر شهدای کرد و کردستان

که مخلصانه برای دفاع از این خاک جان خود را فدا نموده اند و راهشان پرفتوح باد.

در نهایت اعلام میکنم که خون شهیدان کرد و کردستان مثل خون سیاوش به خورش و جوش در خواهند آمد و دمار ظالمان و ستمگران در می اورد و در خواهند آورد.

زند با عدالت و انسانیت

نفرت بر تنگ نظری و گوته فکری

نفرت بر انسان کشی

نفرت بر نژاد پرست کور

سلام بر شهیدان سر تاسر کردستان

24/6/2007

اسماعیل قادری سخنگوی حزب لیبرال دموکرات کردستان.

روز یکشنبه

 
//////////////////////////////////////////////////////////

سی آی ای: استقلال کردستان غیر ممکن نیست

Peyamner

سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا "سی آی ای" اخیراً برخی از اسناد محرمانه خود در سالهای 70، 80 و اوایل دهه نود قرن گذشته میلادی را منتشر کرد که بخشهایی از آن گزارش به خاورمیانه و رشد تمایلت استقلال طلبانه کردها اختصاص یافته است.
در گزارش منتشر شده سیا آمده است که ایالات متحده در شرایط و زمان مناسب در مجامع جهانی از تشکیل کشور مستقل کردستان حمایت خواهد کرد.
در بخشهایی از این گزارش که به مساله کردستان اختصاص دارد و زمان تنظیم آن به اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 برمی گردد، مبارزات سیاسی و مسلحانه احزاب کردستانی هر چهارپارچه کردستان مورد بررسی قرار گرفته است.
هفته نامه "میدیا" چاپ هولیر در آخرین شماره خود نکات مهم گزارش 32 صفحه ای سیا درباره کردستان را منتشر کرده است که به شرح ذیل است:

کرکوک، ترکیه، کردستان

در گزارش سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا درباره کرکوک آمده است که بغداد نگران آن است ترکیه برای دستیابی به منابع نفتی مبارزات مسلحانه کردها را بهانه قرار داده و این شهر را اشغال کند.
بغداد بر این باور است که از آنجا که ترکیه کرکوک را بخشی از میراث امپراطوری عثمانی خود می داند، در صورت بروز مجدد جنگ ایران و عراق بار دیگر آن شهر را تحت اشغال درآورد.

استقلال کردستان: مشکل اما محتمل

در پی تهیه گزارش فوق دستگاههای امنیتی و جاسوسی آمریکا در سال 1992 گزارش جدیدی تحت عنوان "کردها: گسترش آرمانها، نگرانیهای گذشته" در 17 صفحه تهیه کردند.
در گزارش جدید با اشاره به گسترش روز افزون مبارزات کردها آمده است که "مبارزه برای استقلال در میان کردها شدت گرفته و احساس همبستگی آنها گسترش یافته است، از اینرو استقلال کردستان اگرچه مشکل است اما دور از انتظار هم نیست.
گزارش جدید می افزاید اگر کردها موفق به تشکیل یک جبهه متحد سرتاسری در هرچهار پارچه کردستان شوند، غرب ناچار خواهد شد سیاست دیرینه خود در قبال آنان راتغییر داده و از تشکیل مسالمت جویانه کشور مستقل کردستان حمایت کند.

پ ک ک و مساله کردهای ترکیه

سه صفحه از گزارش منتشر شده سی آی ای که به حزب کارگران کردستان (پ ک ک ) اختصاص دارد به دلیل آنکه به گفته مسوؤلان سی آی ای با منافع کنونی ایالات متحده در تضاد است بیرون آورده شده است.
در گزارش منتشره درباره پ ک ک تنها به این نکته اشاره شده است که فعالیتهای این حزب در غرب اروپا در حال گسترش بوده و سازمانهای وابسته به آن تاثیرگذاری بیشتری پیدا می کنند.
گزارش مذکور همچنین اذعان می دارد که دامنه مبارزات کردهای ترکیه برای به دست آوردن حقوق خود روز به روز بیشتر می شود، به طوریکه این امر در آینده مشکلاتی در روابط آمریکا و ترکیه به وجود خواهد آورد.
از اینرو گزارش پیشنهاد می کند ترکیه باید وادار شود دست به اصلاحات وسیع بزند و از احزاب و گروههای سیاسی کرد که مخالف خشونت هستند حمایت کند.
شایان ذکر است در گزارش سی آی ای همچنین جنبش کردها و احزاب کردستانی در هر پارچه کردستان به طور مفصل و دقیق مورد بررسی قرار گرفته است و مطالبی درباره احزاب کردستانی از قبیل اتحادیه میهنی کردستان عراق، حزب دمکرات کردستان عراق، حزب دمکرات کردستان ایران، کومه له و احزاب اسلامی کردستان نوشته شده است.
در پایان نیز برآوردی از جمعیت کردها در مناطق مختلف کردستان در سالهای 1979، 1988 و 1992 آمده است که در آن جمعیت تقریبی کردها در این سالها به ترتیب 10.5 میلیون، 12.6 میلیون و 19 میلیون نفر برآورد شده است.

----------------------------

دختران شلاق خورده‌ ؛ خاطراتی از بند نسوان زندان سنندج که‌ با صدور حکم شلاق دلارام علی تداعی شد
Imageرویا طلوعی

"دنیا " را به‌ بند برگرداندند. آرام از کنار تختم که‌ بالای تخت " زهرا" بود رد شد. با چشمان نمناک نگاهی به‌ من کرد و گفت:
- خب خانوم طلوعی جان، اینبار هم گناهام پاک شد ، حالا تا دفعه‌ دیگه‌.
- دفعه‌ دیگه‌؟ مگه‌ قراره‌ بازم برگردی؟
حالا دیگه‌ کنار تختش رسیده‌ بود و نالان ودمر روی زمین افتاد. زندانیها دورش جمع شدیم. پیراهنشو که‌ بالا زدن ناگهان پشتش به‌ شکل یک تکه‌ کبود متورم و زخمی نمایان شد. خون روی زخمهای حاصله‌ از رد شلاق دلمه‌ بسته‌ بود. زهرا سعی کرد با وجود درد زیاد و آه و ناله‌هاش براش کمی پماد بماله‌ و چربش کنه‌. سرباز بیرحم بدجوری ضربه‌هارو زده‌ بود ،هر چی که‌ دنیا بیشتر از درد نالیده‌ بود ، اون بیشتر کیف کرده‌ بود و محکمتر زده‌ بود.
کنارش نشسته‌ بودم و غمگین نگاش میکردم. سرشو بلند کرد و با لبخندی تلخ در جواب سوالم با تأخیر گفت:
- معلومه‌ که‌ برمیگردم. کجا رو دارم که‌ برم؟بیرون از اینجا که‌ کسی منتظرم نیست. خونه‌ای ندارم ، باید برم تو همون سطل آشغاله‌.
- سطل آشغال؟ منظورت چیه‌؟
- ای بابا خانم دکتر جان، دلت خوشه‌. منکه‌ مثل شما خونه‌ زندگی و آزمایشگاه ندارم که‌. باید شبا برگردم تو همون سطل آشغال بزرگه‌ تو سعادت آباد تهران.
خیلی درد داشت . وقت مناسبی برای درددل نبود. باید سوالهام رو میذاشتم برای یه‌ وقت دیگه‌.
حکم زندانش تموم شده‌ بود که‌ بردنش دادگاه تا حکم شلاقشو اجرا کنن. خانم تقی پور بردش . مهربونتر از بقیه‌ زندانبانها بود. سمیرای ۱٨ ساله‌ زیرلب زمزمه‌ کرد کاش شلاق رو خانم تقی پور بزنه‌. اون خیلی محکم نمیزنه‌. خانم تقی پور شنید . برگشت گفت اما اگه‌ یواش بزنم قبول نمیکنن . میگن حد جاری نشده‌. حالا میبرمش . خدا کنه‌ سرباز نداشته‌ باشن بگن خودم بزنم. ولی ظاهرا" از شانس بد دنیا سرباز اونجا بوده‌ و حکم و رو اجرا کرده‌ بود. حالا دنیا حکمش تموم شده‌ بود اما باید برای پرونده‌ کتک کاری "آوات" زن جوان ۱٨ ساله‌ متهم به‌ قتل همسرش که‌ حکم قصاص هم داشت، حالا حالاها در زندان میماند تا وقتی که‌ دادگاه این هم برگزار بشه‌ یا آوات رضایت بده‌. گویا دنیا با دو نفر دیگه‌ از زندانیها بنا بر تحریک زندانبانی که‌ از آوات دل خوشی نداشته‌ ، زن بیچاره‌ محکوم به‌ اعدام رو تا سرحد مرگ زده‌ بودن.زندانبان قول داده‌ بوده‌ مسئله‌ رو گزارش نکنه‌ و قضیه‌ مخفی بمونه‌. اما کتک زدن آوات چنان وحشیانه‌ صورت گرفته‌ بود که‌ پزشک زندان با معاینه‌ زن نیمه‌جان موضوع رو فهمیده‌ و گزارش کرده‌ بود. بعدها هم آوات شکایت کرده‌ بود که‌ البته‌ در نهایت نتیجه‌ شکایت تغییر محل خدمت زندانبان ، و تبعید خود آوات افسرده‌ به‌ زندان قروه‌ بود که‌ بنا بر گفته‌ زندانیها بسیار بدتر از زندان سنندجه‌ و مسلما" آوات رو افسرده‌تر میکنه‌.
دنیا خیلی پشیمون بود . بهرحال برای خوشخدمتی به‌ زندانبان و کمی امتیاز گرفتن کار بدی کرده‌ بودن. آوات هم به‌ هیچ عنوان رضایت نمیداد.
من میدیدم کل خشونتی که‌ علیه این زنان دردمند روا میشد ، باز هم توسط خودشون بازتولید شده‌ و علیه هم بکار میبردن. اما مگر چی غیر از این دیده‌ بودن؟ در بندی که‌ اکثرا" جاسوسی همدیگر رو میکردن و هیچ کس به‌ اون یکی اعتماد نداشت ، هر از گاهی فریادی بلند میشد و شیشه‌ بود که‌ خرد میشد و دستهایی که‌ با خودزنی غرق خون میشد. دنیای بیرون از زندان و داخل زندان این زنها آکنده‌ از خشونت و فقر بود.

بلأخره‌ فرصتی گیر اومد که‌ با دنیا صحبت کنم. برام از زندگیش گفت. پدر معتادش تن اون رو میفروخته‌ و پولش رو هم میگرفته‌. گفت از برادر خودش حامله‌ شده‌ و پسری داره‌ . رضا کوچولوی بیگناهی که‌ به‌ یک قاچاقچی در سیستان و بلوچستان فروخته‌ شده‌ و تنها آرزوی دنیا پیدا کردن پسرشه‌ که‌ الان باید چهار سالش باشه‌. دنیا از خونه‌ پدری میزنه‌ بیرون و تصمیم میگره‌ لا اقل پول تنش رو خودش بگیره‌. اما نتیجه‌ اینکارهم در نهایت خوابیدن در یک سطل آشغال بزرگ در سعادت آباد تهران بوده‌. بخاطر میاورد که‌ شبی یکی از اهالی محل غافل از اینکه‌ زن بی پناهی در سطل زباله‌ خوابیده شیشه‌های شکسته‌ را درون سطل ریخته‌ و تمام سر و صورت دنیا زخمی و خونین شده‌ بود.
همینطور که‌ به‌ سرنوشت غم انگیز دنیا فکر میکردم برنامه‌ی تنها تلویزیون بند توجهم رو جلب کرد . یک روحانی داشت در باره‌ خمس و زکات و اقتصاد اسلامی حرف میزد...
***

چندی بعد نوبت " گلاله‌ " شد که‌ برای حکم شلاقش به‌ دادگاه بره‌. زن جوان نوزده‌ ساله‌ گریان هم با پشت کبود و دردناک برگشت . تنها یک مسئله‌ شادش میکرد و وسط اونهمه‌ درد ناگهان یه‌ لبخند به‌ لبش می آورد. چشماش از شادی برقی میزد و میگفت آخی، دیگه‌ تکلیفم معلوم شد . حالا از زندان میرم بیرون. بعد دوباره‌ جشماش پر اشک میشد و زیر لب میگفت آخ فرزین. و باز هم هق هق گریه‌ رو سر میداد.
فرزین کوچولوی سه‌ماهه‌ فرزند نامشروع گلاله‌ بود که‌ همین دو روز پیش به‌ بهزیستی منتقل شده‌ بود. گلاله‌ که‌ خود فرزند طلاق در یک خانواده‌ نابسامان بود در جریان تن فروشی از سر فقر، ناگهان حامله‌ میشود. دوران بارداری و زایمان را در زندان گذرانده‌ بود چرا که‌ مادرش او را به‌ نیروی انتظامی تحویل داده‌ بود.
هر از چند گاهی که‌ پو‌شک بچه‌ و یا شیر خشک فرزین کوچولو تمام میشد و فرزین گرسنه‌ با گریه‌هاش مادرش رو کلافه‌ میکرد ، گلاله‌ که‌ از انتظار شیر خشک و نرسیدنش دیوانه‌ شده‌ و به‌سرش میزد، ناگهان فریادش همه‌ بند رو برمیداشت و فرزین بینوا رو روی سیمان سرد جلوی دفتر زندانبان میگذاشت و فریاد میزد که‌ ببریدش بهزیستی. من نمیتونم بچه‌ گرسنه‌ اینجا بزرگ کنم. گلاله‌ حکم زندان نداشت و فقط حکمش شلاق بود. اما تا تعیین نتیجه‌ آزمایش پترنیتی اون رو در زندان نگه داشته‌ بودن! و البته‌ پدر اصلی بچه‌ هم متواری بود. بخا طر دارم روزی گلاله‌ در اعتراض به‌ زندان بدون حکمش، خودزنی کرد . مسئول بند نسوان شخصا" آمد و گلاله‌ زخمی و بی پانسمان را با دستبند و پابند به‌ چهارسوی تخت بست و کودک گرسنه‌اش را روی زمین کنار تخت گذاشت. دستور صادر شد که‌ هیچ زندانیی حق ندارد به‌ کمک کودک گرسنه‌ بشتابد. زندانی هایی که‌ بدین شیوه‌ تنبیه میشدند اغلب ادرارشان را بر همان تحت باید خالی میکردند چون برای توالت هم باز نمیشدند. برخی زندانیها برایم گفتند که‌ جلوی آفتاب سوزان تابستان یا در شب سرد زمستانی هنگام ریزش برف با لباس نازک کوردی در حیاط آگاهی( جهت فشار برای اعتراف به‌ قتل نکرده‌) و یا درزندان به‌ تخت یا دیوار بسته‌ شده‌ بودند. آنچه‌ در مورد گلاله‌ روا میشد نه‌ تنها شکنجه‌ او بلکه‌ شکنجه‌ نوزاد سه‌ ماهه‌ اش و شکنجه‌ ما زندانیانی بود که‌ باید این صحنه‌ زجر آور را تحمل میکردیم چراکه‌ گلاله‌ را به‌ تخت خودش در داخل بند بسته‌ بودند. خوشبختانه‌ پس از یکساعت من به‌ دادگاه فراخوانده‌ شدم و تا برگشتنم شکنجه‌ گلاله‌به‌ پایان رسیده‌ بود. یعنی حدودا" ۴ ساعت مادر جوان و کودکش این وضع را تحمل کرده‌ بودند.
***

بیاد دارم روزی با آه و ناله‌ و استغاثه‌ زن جوان زیبایی که‌ چندی پیش همراه دوستش در منزل دو پسر دانشجو دستگیر شده‌ بودند ( و البته‌ آقایان را آزاد و خانمها را راهی زندان کرده‌ بودند) از خواب پریدم. زن جوان بر جا نماز ناله‌ میکرد و میگفت ای خدا اگر براستی وجود داری کمکم کن تا از اینجا خلاص شم. خدایا به‌ همان کوچه‌ پس کوچه‌ها راضیم اما منو از این جهنم ببر بیرون. گریه‌هاش بدجوری به‌ دلم اثر کرد . پای درددلش که‌ نشستم فهمیدم از شوهر بسیار خشنی که‌ دست کتک داشته‌ والبته‌ به‌ زور نامادری به‌ عقد او درآمده‌ بوده‌ طلاق گرفته‌ و بعد از اینکه‌ نامادری هم بیوه‌ جوان رو راه نمیده‌ آواره‌ خیابانها میشه‌.طبعا" هیچ درآمد و تأمین اجتماعی و حمایت دولتی و خانه‌ امن زنان هم برای یک بیوه‌ در ایران نیست و عاقبت این زن جوان بسیار زیبا هم معلوم است که‌ به‌ کجا خواهد کشید. البته‌ آنطور که‌ میگفت اگر دعوت قاضی محترم کشیک قبل از فرستادنش به‌ زندان را که‌ تعارف کرده‌ و گفته‌ بود خانم بچه‌ها نیستن، پذیرفته‌ بود الان زندان نبود! شراره‌ برایم گفت که‌ چه‌ شبها که‌ تا صبح مشتری نداشته‌ و ناچار بوده‌ خیابانها و کوچه‌های سرد رو طی کنه‌ تا حمام عمومی باز بشه‌ و از ساعت هشت صبح تا دوازده‌ ظهر زیر دوش آبگرم نمره‌ حمام کمی بخوابه‌. او فقط از خدا میخواست که‌ به‌ بهزیستی نفرستنش چون وضع بهزیستی رو به‌مراتب بدتر از زندان میدونست. دعا میکرد زودتر شلاق رو بخوره‌ و بره‌ پی کاسبیش. یادمه‌ مینا بهش توصیه‌ کرد وقتی شلاقش میزنن آه و ناله‌ نکنه‌ چون سربازه‌ لذت میبره‌ و محکمتر میزنه‌!

روزی که‌ داشتم آزاد میشدم شراره‌ ازم پرسید وقتی که‌ آزاد شد کجا بره‌؟ گفتم برو بلوار، از دم اداره‌ منابع طبیعی بپیچ دست چپ تا آخر خیابون میرسی به‌ حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی. بگو میخوای سرهنگ دولتی رو ببینی. به‌ سرهنگ دولتی بگو طلوعی گفت بیام پیشت و به‌ حرمت بخیه‌هایی که‌ در جبهه‌ بر جمجمه‌ات نقش بسته‌ و بهش خیلی مینازی ،ازت بخوام حالا که‌ رویا و نگین رو بارها همینجا احضار و بازجویی کردی و بهشون هم مجوز ان جی او ندادی، و آخر سر هم دستگیرش کردین، پس حالا مسلمان خوب و معتقدی باش و اگه‌ راست میگی خانه‌ امن زنان و ان جی او زنان بد هست،‌ پس یه‌ سرپناه بده‌ که‌ زنهای بی پناهی مثل من آواره‌ خیابونا نشن و ناچار به‌ تن فروشی نباشن.

***

امروز حدود دوسال از آنروزهای تلخ گذشته‌. تازه‌ برای من کورد بند نسوان زندان سنندج در مقایسه‌ با انفرادی اطلاعات، بهشت بود. در اطلاعات یکی از موارد بازجوئیم این بود که‌ دختر جوان مریوانی را که‌ در خطر قتل توسط خانواده‌ش قرار داشت و چند ساعتی پیش من در دفتر ماهنامه‌ بود به‌ چه‌ حقی پناه دادم؟ من اونموقع توی دلم میگفتم خدا رو شکر که‌ خبر ندارین "کاله‌" بیچاره‌ که‌ از کوردستان عراق گریخته‌ و در معرض قتل ناموسی بود به‌ من پناه آورد . لابد اگر میدونستن ،‌ جرم جاسوسی به‌ جهت نجات جان یک زن کورد عراقی در معرض قتل ناموسی هم به‌ پرونده‌ام اضافه‌ میشد!

و در پایان یادی میکنم از زهرا زن میانسالی که‌ به‌ جرم حمل مقداری مواد مخدر پنج سال پیش دستگیر و حکمش از اعدام به‌ ابد تخفیف یافته‌ بود و البته‌ همیشه‌ تعریف میکرد که‌ از فرط فقر ناچار به‌ حمل آن مواد در مقابل هشتاد هزار تومان شده‌ که‌ خرج بچه‌های گرسنه‌اش را تأمین کند. فقر خانواده‌ زهرا را به‌ عینه‌ دیدم چرا که‌ دختران نوجوانش حتی پول کرایه‌ صندلی مینی بوس از قروه‌ با فاصله‌ یکساعت از سنندج را نداشتند که‌ به‌ ملاقات مادر بیایند ، مادری که‌ در زندان بافتنی میکرد و اندکی پول برایشان فراهم میکرد. زهرا پنج سال بود بیرون از زندان را ندیده‌ بود و دلش برای دیدن یک درخت سبز لک زده‌ بود چرا که‌ در حیاط پنجاه متری سیمانی بند زنان هیچ گیاه سبزی وجود نداشت، جز بوته‌ کوچک دو برگی که‌ از کاشتن دانه‌ هلو میان شکافهای سیمان سبز شده‌ بود و زهرا آن بوته‌ را از جانش بیشتر دوست داشت . بیاد دارم لحظه‌ آزادیم زهرا با چشمان پر از اشک به‌ من گفت به‌ فعالین حقوق زنان بگو مارا فراموش نکنند...

امروز که‌ خبر حکم شلاق برای خانم " دلارام علی" فعال حقوق زنان را دیدم آهی از ته‌ دل کشیده‌ و از دور به‌ زهرا گفتم دیگر فعالین حقوق زنان هم برای دفاع از حق انسانی خود به‌ زندان و شلاق محکوم میشوند...

-----------------------------

مرزهای خونین (چگونگی تصور خاورمیانه ای بهتر)
نوشته: رالف پیترز
ترجمه ار انگلیسی:مسعود حقیقت فر(مه ناف)
توضیح مترجم:مجله AFJ نشریه ایست که در وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا به چاپ می رسد.این مجله در آخرین شماره خود نوشته جالب توجهی را در مورد خاورمیانه در مطالبش گنجانده است.در این مقاله نویسنده که خود گویا از کارشناسان نظامی و از افسران بازنشسته ارتش آمریکاست .وی که ژنرال "رالف پیترز" نام دارد سعی کرده است که با نقد مرزها و مرزبندیهای مصنوعی خاورمیانه،آرایش جدیدی از ترسیم مجدد و احتمالی مرزهای این منطقه استراتژیک را درآینده ارائه دهد.از آنجا که این مقاله از کردستان به مانند اوج بیعدالتی در مرزبندیهای گذشته در این سرزمین سخن به میان آورده، توجه رسانه های ترک را نیز به خود جلب کرده و این امر نیز مرا بر آن داشت که سعی در ترجمه آن کرده و به خوانندگان کرد عرضه دارم.اگرچه نوشته ذیل از اصطلاحات و واژه های مبهم،تخصصی و ناشناخته فراوانی بهره گرفته و کلیت آنرا به شکلی خسته کننده و خشک درآورده بوداما سعی شده است با ترجمه ای نیمه آزاد،با زبانی ساده نوشته به خواننده رسانیده شود.در ضمن بنده به نوبه خود از احتمال وجود نارسایی در نوشته پوزش می طلبم.



مرزهای بین المللی هیچگاه همیشگی نبوده اند و این نهایت بی انصافی و ناعدالتی خواهد بود اگر با کشیدن مرزها و حصارهای مصنوعی جدائیهای عظیم میان آزادی و فشار،مدارا و بیرحمی، تروریسم و قانون و یا جنگ و صلح ایجاد کرد.بیشترین و مهمترین مرزبندیهای مستبدانه،مصنوعی و ناعادلانه را در جهان میتوان در آفریقا و خاورمیانه دید.مرزهای ترسیم شده بوسیله خودخواهان اروپایی(آنهای که خود بیشترین مزاحمتها را برای مرزهای همسایگان خود و حاکمیت ارضی هم درست کردند) بوجود آمدند. مرزبندیهای ناهمگن در آفریقا به مرگ میلیونها نفر منجر شده است و حال نیز ادامه دارد.اما جدا از آفریقا،غیرمنصفانه ترین مرزبندیها (با وام گرفتن ازتئوریهای چرچیل) در خاورمیانه رخ داد.با استدلال به اینکه هرچه مرزها و کشورها بیشتر،آشفتگی بیشتر و در نتیجه تحلیل بردن قدرت حاکمان و قدرتهای منطقه بیشتر و آسانتر خواهد بود. امروزه در خاورمیانه مشکلات آنچنان انبوهند که این مرزبندیها تنها می تواند یکی از معلول های این آشفتگی ها باشد.
رکود رسوائی آور فرهنگی،عدم تساوی،اختلافات مرگ آور مذهبی،بنیاد گرایی دینی،تابوی عظیم در نزاع با درک جامع به اینکه اسلام دلیل اصلی و عامل اساسی تمامی این واماندگی ها و عدم موفقیت هاست.بدتر از همه تقدیس و ستایش های مصنوعی مرزبندیهای بین المللی از جانب دیپلماتهای ما غربیان،باعث و بانی بیشتر این مشکلات بوده است.البته که بیرحمی و سختگیری دیکتاتورمآبانه و دراکونی(سردار مقنن و سختگیر آتن باستان) توانسته است اقلیتهای دینی و قومی خاورمیانه را آنچنان در هم ادغام کند که عدم تعدیل و ترمیم مرزها را در این منطقه استراتژیک به گمان خود ضمانت کرده اند. و این در حالی است که این اتحادهای اجباری یا بر پایه خون و خشونت استوار گردیده یا با اعتماد زیردستان به اینکه نیروی کافی برای غلبه بر گروه و اقلیت حاکم را ندارند.پس بناچار وضع موجود را پذیرفته وسکوت پیشه کرده اند.به همین دلیل حتی سرور و شادمانی ساختگی آنها نیز عدم نارضایتیشان را ابراز می دارد و بیانگر اظهارات باطنی ایشان نیست.
در این نوشته مرزها با ضمیمه سازیهای تصحیح یافته ای طرح ریزی شده اند و اذعان به این نکته اشتباهات تحمیل شده به کردها،بلوچها و اعراب شیعه در خاورمیانه و تداوم آن تا به امروز ضروری به نظر می رسد.اما قابل ذکر است که این مرزبندیهای جدید نیز باز هم مسیحیان بهائیان،نقشبندیها،اسماعیلی ها و بسیاری دیگر از اقلیتها را شامل نمی شود.
یکی دیگر از اشتباهات جبران نشدنی که تلافی آن هیچگاه امکان پذیر نبوده و نیست،دادن خاک و یا یک قلمرو سیاسی در برابر مکافاتی است که بر سر گروهی آمده است.همانند ژینوساید ارمنی ها که توسط ترکان امپراطوری عثمانی در اوایل صده گذشته و همچنین انفال وژینوساید کردها توسط صدام در اواخر قرن گذشته روی داد. حال در صورت عدم توجه به مرزبندیهای جدید در خاورمیانه و عدم بحث بر سر راهکارهای خروج از این بحرانها هیچگاه خاورمیانه ای توام با صلح و آرامش نخواهیم دید.برای کسانی که از طرح موضوعات اینچنینی مانند دگرگون کردن مرزها و ایجاد دولت ملتهای جدید تنفر و یا ترس دارند و آنرا در راستای خوش خدمتی به ملت و گروهی می دانند باید گفت که جستجوی مکانیسمی منطقی برای خوابانیدن بحرانهای موجود،تنها راه جلوگیری از تشدید آن است.
برطبق اصول سیاست جهانی ،ابزاری موثرتر،مشخص تر و کوتاهتر از جنگ وجود ندارد تا بتوان به وسیله آن مرزها را از هم شکافت و بلوکهای سیاسی جدیدی پدید آورد.تقلای فکری برای درک بلوکهای سیاسی و مذهبی موجود در خاورمیانه در چنین شرایطی وسعت مشکلاتی را که با آنها روبرو خواهیم شد را آشکار خواهد کرد. ما با مصنوعات بشری بسیار عظیم و بلوک بندیهای ناهمگنی مواجه هستیم که بسیار نیز از هم گسیخته اند در حالی که پیوند دادن آنها با اوج خشونت صورت گرفته است نه با تعامل و اختیار و انتخاب.(تجزیه کردستان به چهار بخش و الحاق آن به چهار کشور مجاور،کشتار ارمنی ها و اعراب شیعه در عراق،اختلافات ارضی اسرائیل و فلسطینیان، ناآرامی ها در مرزهای پاکستان وهند و ...).
مسئله بعدی در جواب به کسانی که مرزبندیهای جدید را غیر ضروری و حتی مسئله ای غیر قابل تفکر و تعقل میدانند باید یادآوری کرد که تغیرات در این مرزها هیچگاه متوقف نشده است و این شرایط هرگز ایستا و ثابت نبوده اند.بسیاری از مرزها از کنگو تا کوزوو تا کوههای کواکوسووس(جنوب روسیه و امتداد آن تا دریای خزر و سیاه) در حال تغیر بوده و هستند درست همانند تغیر سفرا،نمایندگان و مقامات دولتها و کشورها در چشم به هم زدنی.دیدن چنین تغییر و تحولاتی نه تنها محتاج به مطالعات فراوان نیست بلکه به روشنی روز است و نمونه هایش در مقابل چشمان ما.( آخرین تشکیل دولت و مرز جدید را تنها چند هفته قبل در مونته نگرو دیدیم و طبعا کوزوو و شاید هم کردستان در صف انتظار این آزمون تاریخی قابل تکرار باشند.م).
یکی از مکانیسمها بسیار کثیف و وحشیانه ای که 5000 سال است در تاریخ رخ داده است ژینوساید و تصفیه قومی و مذهبی است توسط حاکمان جلاد و دیکتاتور و دلیل اصلی آنهم مرزکشی های ناعادلانه بوده است.این مسئله حساسیت زیادی میان خوانندگان آمریکایی و اسرائیلی دارد.اسرائیلی که می خواهد روابط دوستانه و توام با صلح و آرامش و منطقی با همسایه عرب فلسطینی خود داشته باشد. به همین دلیل می خواهد به مرزهای قبل از سال 1967 باز گردد و خود را با شرایط جدید جهان سازگار سازد و نگرانی های مشروع امنیتی خویش را نیز مورد توجه قرار می دهد.اما بحث بر سر مالکیت اورشلیم و سرزمینهای اطراف آن همچنان لاینحل باقی مانده است زیرا این سرزمین به خون هزاران کس از دو طرف آغشته است و ممکن است کوچکترین خطایی موجب تحریک هردو طرف و بحرانی دوباره می شود.
تاریخ نشان داده است که هرکجا احزاب،گروهها و دستجات ملی و مذهبی، سرمایه ها،قلمرو،برتری جویی،حرص و طمع و ثروت نفت را در خاورمیانه ملاک کار خود قرار داده اند،بحران،کشتار و ناآرامی رخ داده است.پس به ما اجازه دهید که در بررسی ای کوتاه به بحث در مورد مجموعه ای از این واحدها بپردازیم.مواردی که چشم پوشی از آنها نمی تواند به آسانی صورت بگیرد.
در خاورمیانه بزرگ مهمترین ظلم و بی عدالتی ای که به چشم میخورد،عذاب و ظلم وستمهایی است که درسرزمینهای حدفاصل بالکان و هیمالیا در نبود یک دولت مستقل کرد رخ داده و تا به حال نیز ادامه دارد. در این منطقه به هم پیوسته در قلب خاورمیانه 27 تا 36 میلیون کرد زندگی می کنند.(بدون آنکه صحت این آمار و ارقام را بذانیم زیرا که کشورهای حاکم بر سرزمینهای کردها هیچگاه اجازه یک سرشماری آزاد و آشکار را به کسی نداده اند).آمارها نشان می دهند که کردها بزرگترین ملت بدون دولت در جهانند و بدتر از آن ظلم وستمهایی است که حکومتهای اشغالگر کردستان مدام بر ساکنان این سرزمین روا داشته اند.سرزمینی که تاریخ به یاد دارد که حداقل از زمان گزنفون قلمرو و محل سکنای کردها بوده و است.آمریکا و هم پیمانان او پس از سقوط بغداد شانس بسیار بزرگ و برحقی را بدست آوردند که تا ظلم و ستمهای را که بر کردها رواداشته شده بود جبران کنند و یا در راه جبران به خود آنها کمک می کردند .ما(آمریکائیها) باید هر چه سریعتر عراق را به سه کشور کرد،سنی و شیعه تقسیم می کردیم اما متاسفانه چنین چیزی به دلیل ترسویی در سیاست خارجی و فقدان تصور آینده ای روشن شکل نگرفت.تحکیم قدرت کردها در حکومت مرکزی که با حمایت مشتاقانه آمریکاییها روبرو شد تنها یک روی سکه است.جالبتر از آن اجرای همان همه پرسی آزادی است که برای اولین بار به دست کردها و برای کردستان در حدود دو سال قبل انجام شد.در این همه پرسی نتیجه جالبی بدست آمد و آن اینکه: نزدیک به 100% کردهای عراق به استقلال رای دادند. و این همان روی دیگر سکه بود.
در ترکیه نیز کردها دهه هاست فشار سخت و کشنده نظامیان ترک را تحمل می کنند.سالهاست از این ملت متمدن به عنوان" ترکهای کوهی" یاد می شود و حاکمیت ترک در صدد نابودی و ریشه کن کردن هویت ملی و از آن فراتر نابودی فیزیکی آنهاست.به سهولت می توان دید که در سه دهه اخیر خشونتها شدت گرفته است و در واقع می توان گفت که شرق ترکیه( کردستان) مانند منطقه جنگی اشغال شده است.چنین وضعی برای کردها در سوریه و ایران نیز قابل شرح است.همگی کردها علاقه مند بهم پیوستن در کشوری مستقل به نام کرستان هستند و میخواهند اگر بتوانند.
با این تفاسیر،خودداری قدرتها و دموکراسیهای قدرتمند جهان و عدم پشتیبانی آنها از استقلال کردها مغایر با رعایت دموکراسی و اصول حقوق بشر می باشد.علاوه بر آن غفلت از این مسئله می تواند که ترکیب وحشتناکی از حوادث ناخواسته را در آینده رقم بزند.جدا از خطا وسهل انگاری دولت در این زمینه،مشل بزرگتر عدم توجه رسانه های ما (آمریکا) در برخورد با قضیه کردهاست. به هر جهت در صورت شکل گیری،دولت مستقل کردستان منطقه ای را شامل خواهد شد از "دیاربکر" تا "تبریز" که از لحاظ استراتژیک تنها کشور خواهد بود که حامی غرب و در ائتلاف با آنهاست در پهنه وسیع جغرافیایی از بلغارستان تا ژاپن.
چنین مرزبندی ای سه ایالت سنی نشین را در عراق به همرا شیعیان باقی می گذارد که سرانجام به دلیل ضعق و کوچکی چاره ای جزء اتحاد با همتایان سوری خود نخواهندداشت.سوریه ای که سواحل غربی خود را به لبنان قدرتمند واگذار کرده و به عبارت دیگر فوننزیای باستان دوباره شکل گرفته است.(phonenecia ).
دولت بعدی دولت شیعیان عرب است که در جنوب عراق شکل میگیرد و کم کم مناطق شیعه نشین کناره های جنوبی خلیج فارس و جنوب غربی ایران را نیز در بر خواهد گرفت.اردن ممکن است که قلمرو خود را حفظ کند صرف نظر از پیشرویی ای که در شمال شرق عربستان خواهد کرد و البته در این راه هزینه های هنگفت مالی و انسانی نیز می پردازد.
در مجموع علیرغم ایستایی و رکود عظیم در جهان اسلام،مرجعیت پادشاهی خانواده آل سعود در عربستان و شیوه عملکرد " مکه" و "مدینه" در رهبری هم کیشان مسلمان خود تقدس آنها را ضمانت می کند.تا زمانی که این اماکن مقدس تحت کنترل شدید و پلیسی حاکمیتهای متعصب و سرسخت رژیمهای منطقه هستند و از طرف دیگر از ثروت عظیم نفت بهره میگیرند،سعودیها قادر خواهند بود که پروژه های وهابیت خود را با طرح و برنامه ریزی دقیق و توانمندانه ار به پیش برند.نظم دادن به اعتقادات دینی در آنسوی مرزها و افزایش بیش از پیش ثروت خاندان آل سعود برآیند و نفوذ و اعتبار آنها را درپی خواهد داشت و این همان بدترین چیزی است که ممکن است برای جهان اسلام اتفاق بیافتد از زمان شکست اعراب از امپراطوری عثمانی تا به امروز.در این میان غیر مسلمانان کوچکترین تاثیری در تغیر و شیوه حاکمیت در شهرهای مقدس اسلامی نخواهند داشت و بدین ترتیب آرامش و اداره جهان اسلام با مرکزیت "مکه و مدینه" قابل تصور است.
در صورت پیروزی چنین طرحی فرمانروایی جهان اسلام بوسیله شورایی متشکل از نمایندگان مهمترین مدارس دینی و مهمترین حرکتهای اسلامی در سراسر ممالک تحت سلطه مسلمانان به صورت چرخشی و دوره ای با مرکزیت سرزمینهای مقدس اداره میشود.همانند سیستمی شبیه به نسخه اسلامی واتیکان.مرکزیتی قدرتمند برای جهان اسلام که نشان از ایمان و اعتقاد داشته باشد نه صرفا حکمرانی و فرمانروایی.عدالت واقعی(همان چیزی که ما قدرت دوست داشتن واقعی آن را نداریم) ممکن است در چنین عربستانی یافت شود که همین سیستم احتمال دارد که سواحل نفت خیز خلیج فارس را به کشور شیعه تازه شکل گرفته واگذار کند و این درحالی است که گوشه جنوبی عربستان نیز به یمن تعلق می گیرد.محدود شدن سرزمینهای متعلق به خاندان آل سعود به اطراف ریاض و سرزمینهای خاندان سلطنتی ممکن است موذیگری این سلاطین را در جهان اسلام به دست فراموشی بسپارد.
ایران،کشوری وسیع با مرزهای پرتنش.کشوری که بیشتر قلمرو خود را به دلیل شکل گیری آذربایجان متحد،بلوچستان و کردستان آزاد و کشور شکل گرفته از شیعیان از دست داده است.اما ممکن است که ولایاتی را در قلب افغانستان امروزی به غیر تز کابل به دست آورد.سرزمینهایی که سابقه ای تاریخی و پیوند نژادی دیرینه ای دارند به سرزمین مادری پارس باستان.در عمل شکل گیری مجدد ایران با اتحادی از اقوام فارس زبان ساکن در آسیای میانه،افغانستان،تاجیکستان وجود دارد.در این میان تنها مشل عمده سرنوشت شهر استراتژیک بندر عباس و نواحی اطراف آن خواهد بود که دروازه تنگه حیاتی هرمز به شمار می رود. بسیار طبیعی است که این شهر نیز به اتحاد دولت شیعیان شکل گرفته در دوسوی خلیج بپیوندد.
افغانستان که بخشهای فارس نشین خود را به ایران واگذار کرده است اما در عوض ایالات شمال شرقی پاکستان را به دست خواهد آورد.ایالات قبیله ای که اشتیاق فراوان به اتحاد دوباره به همقطاران خود در آنسوی مرز دارند.ترسیم چنین نقشه ای و چنین اتحادهایی البته که دلبخواهی و به همین سادگی نخواهد بود بلکه بر اساس نظرسنجی ها و نتایج همه پرسیهایی خواهد بود که در فضایی آزاد و دموکراتیک و در برابر چشمان جهانیان و در میان توده های جمعیتی ملی،زبانی و مذهبی ساکنان آن مناطق صورت خواهد گرفت.


پاکستان،کشور مصنوعی و دستکرد دیگر،مناطق بلوچ نشین خود را به نفع کشور بلوچستان تازه شکل گرفته از دست خواهد داد.از آن پس پاکستانی خالص،طبیعی و یکدست در کناره های غربی هندوستان به حیات سیاسی خود ادامه میدهد به استثنای مناطق شرقی کراچی که ممکن است سهم همسایه قدرتمند و وسیع او شود.
دولت شهر امارات متحده عربی سرنوشت نامشخص و مبهمی خواهد داشت.همچنان که اصالت وحودی کنونی آن نیز به همین شیوه است.بعضی خواستار الحاق آن به کشور عربی شیعه شکل گرفته در امتداد دوسوی خلیج فارس خواهند شد و از طرف دیگر پاکدینان و ساکنان خوشگذران و عیاش آن سرزمین نیز باید که حق تعیین سرنوشت خود را داشته باشند و بتوانند که زنگی خود را در قالب همین دولت شهرهای کنونی ادامه دهند.علاوه بر آن دسترسیشان به آبهای آزاد حرص و طمع آنها را در حفظ استقلالشان افزایش می دهد.
در این میان تنها کویت خواهد بود که احتمالا با مرزهای کنونی اش پا برجا می ماند.همانند همسایه ی کوچکش عمان.
در همه موارد مرزبندیهای مجدد،فاکتورهای ملی و مذهبی مورد توجه قرار می گیرند و در برخی موارد هردو با هم.اگرچه ما توان به کارگیری عصای سحرآمیز را برای بحث بر سر ترمیم این مرزها نمیتوانیم به کار ببریم اما باید گزینشهای منطقی و ترجیحهایی حق خواهانه کرد.حال بررسی مرزبندیها و نقشه های کنونی نشان میدهد که اشتباهات بسیار فاحشی برجغرافیای سیاسی جهان و مخصوصا خاورمیانه تحمیل شده است.در این میان فرانسویان وانگلیسی ها در نتیجه احساس رقابت استعمارگرانه خود و نقشه های سیاسی پشت پرده و موذیانه خود از اواخر قرن نوزده و تا اواخر قرن بسیتبه نفع چند دولت و چند مذهب و در پی زدوبندهای نهانی دهها مرز سیاسی ناهمگن تعریف کرده اند و در نتیجه هر شکست و هر پیروزی با هم ویا در برابر هم مرزهای جدیدی ترسیم کرده اند و بدون آنکه توجهی به واقعیتهای منطقه و جهان مبذول کنند.
تغییر مرزها در دیدگاه عوام به خواسته ای غیر قابل دسترس و حتی بدون مناقشه تبدیل شده است.اما برای آینده زمان باقیست و احتمال وقوع حوادث غیرقابل پیش بینیو توام با خونریزی،کشتار،زدوبندها و.. هر زمان ممکن است.به بیان دیگر پدیدار شدن مرزهای جدید،به آسانی قابل تصور است .مردان وزنان غیور ما(آمریکا) در یونیفورم کارزار جهانی علیه تروریسم،همیشه در این مناطق حضور دارند ودر این پوشش هم برای برقراری دموکراسی و حقوق بشر و هم برای بدست آوردن آسانتر ذخایر نفت در منطقه در تلاشند.
تقسیم بندیهای ناعادلانه انسانی و اتحادیه های قدرت کنونی از آنکارا تا کراچی،موجی از پریشانی و فلاکت را بر مردمان این مناطق تحمیل کرده است.ساکنان این سرزمینها بستری مستعد برای پرورش مداوم بنیادگرایی دینی،تحقیر فرهنگی علیه زیردستان،استخدام تروریستهای بین المللی و هر آنکه در راستای اجرای نقشه های شیطانیشان بتوانند بیاندیشد و تصمیم گیری کند را دارند.تحت این شرایط است که ملتها و اقلیتهای مذهبی تحت ستم این سرزمینها اندوهگین،افسرده و منفعل گشته و برای نابودی دشمن داخلی و استبداد حاکم چشم به فراسوی مرزها می دوزند.
در جهانی که خود آفریننده تروریسم است و منابع انرژی محدودند،دگردیسی سیستم کنونی خاورمیانه ضروری است و اگر تدین شکل باقی بماند نوید تغییراتی بس عظیم و وحشتناک را می دهد.منطقه ای که نمود و ظهور ناسیونالیسم همیشه همراه با تحقیر،سرکوب،ژینوساید و کشتار مخالفان و زیردستان بوده است و همیشه عقاید مخالف مذهبی و ملی ضمن تهدید و سرکوب،وادار به پذیرش ناامیدانه استبداد گردیده اند.
آمریکا و هم پیمانان او اکنون در موقعیتی هستند که می توانند برای همیشه به این کشمکش و بحرانها خاتمه دهند.در حالی که در عراق امید در حال بازگشت به مردمان است و افغانستان نیز در کفه دیگر این آزمون قرار دارد،در سایر مناطق مانند ایران و ترکیه و حتی پاکستان و سوریه و ... در صورت حلی دموکراتیک و فوری،بحران،خوریزی و کشتار همیشه در صف اول خواهند بود.اگر مرزهای خاورمیانه بزرگ ترسیم مجدد نشوند،بحران و فلاکت غیر قابل اجتناب خواهد بود و ممکن است تاریخ ما را (آمریکا) را گناهکار بداند.به دلیل اینکه نخواسته ایم جلو این خونریزی ها را بگیریم. از طف دیگر احتمال دارد دود این مشکلات در آینده به چشمان خود ما هم برو.


چه کسی می برد؟چه کسی می بازد؟

  • برندگان:ایران،افغانستان،کشور عربی شیعه،ارمنستان،آذربایجان،بلوچستان،کردستان آزاد،سرزمین مقدس اسلامی(نسخه اسلامی واتیکان در عربستان)،اردن،لبنان،یمن
  • بازندگان:ایران،افغانستان،عراق،پاکستان،قطر،عربستان،سوریه،امارات متحده عربی،ترکیه و از همه مهمتر ذخایر بانکهای دول غربی
  • //////////

علی شیمیایی در کردستان اعدام می‌شود

یک منبع اعلام کرد در صورت تایید حکم اعدام علی شیمیایی، وی در کردستان اعدام خواهد شد.
یک مسئول عراقی در مصاحبه با شبکه خبری تلویزیونی سی.ان.ان، گفت: علی حسن المجید معروف به علی شیمیایی و دو تن از همدستانش در صورت تائید حکم اعدام آنها در دادگاه تجدیدنظر در کردستان اعدام می‌شوند.
یک مسئول که نخواست نامش فاش شود، گفت هنوز تصمیم نهایی در این باره گرفته نشده ولی به احتمال قوی علی شیمیایی در شهر هولیر پایتخت دولت فدرال کردستان یا در شهر حلبچه اعدام می‌شود.
از سوی دیگر پیشتر یک مقام قضایی عراق گفته بود که تعیین اینکه متهمان پرونده انفال در کجا اعدام خواهند شد از سوی دولت عراق صورت می گیرد.
دادگاه عالی جنایی عراق "علی حسن المجید" پسر عموی صدام معروف به علی شیمیایی، "سلطان هاشم احمد الطائی" وزیر دفاع سابق و حسین رشید التکریتی" معاون رئیس ستاد ارتش سابق را به اتهام نسل کشی و جنایت جنگی علیه ملت کرد در سالهای 1987و 1988به مرگ محکوم کرد.
بر اساس این حکم، دادگاه "طاهر توفیق العانی" استاندار سابق موصل در دوران رژیم صدام و یکی از متهمان این پرونده را به علت نبود مدرک کافی علیه وی تبرئه کرد.‌
بر اساس حکم این دادگاه، "فرحان مطلب الجبوری" رئیس اطلاعات نظامی مناطق شرق عراق و "صابر عبدالعزیز الدوری" رئیس دستگاه اطلاعات نظامی رژیم گذشته عراق نیز به حبس ابد محکوم شدند

//////////////////////////////


///////////////////////////////

موضوع در باره جاسوسان رژیم ایران در کشورهای اروپائی و خطر برهم زدن امنیت اجتماعی در این کشورها و جاسوسی علیه پناهندگان ایرانی  در این کشورها و تاکتیک اطلاعات رژیم در این کشورها و کشورهای خاورمیانه و کمی در باره افراد روانی در زیر.

در همین شهر من در هفته گذشته روز یکشنبه با چند فرد ایرانی پیاده روی میکردیم یک دفعه موضوع فردی بنام علی سپاهوند که در سپاه پاسداران در خوزستان در سپاه قدس درجه دار است و در چند سال پیش این سپاه حدودأ 160 نفر را به سوئد فرستاده است برای شناسائی مخالفین در این کشور که در همین شهر بر سر میبرد.

من با مجید خندان و اردشیر که یک اهل حق و یا یارسانی است در باره امنیت در این کشور و احساس مسئولیت در محیط زندگی حرف میزدیم یعنی در باره سوئد.اردشیر هنوز اقامت را دریافت نکرده است.

گفتگوی من با مجید خندان و اردشیر در مورخ روز یکشنبه 10/6/2007

مجید خندان>! علی به من گفته است در این باره مسئولیت دارد که اگر چنانچه کسی را در این شهر و در هرکجای سوئد پیدا کند که مخالف جمهوری اسلامی باشد در جا به ایران گزارش میکند و از ویی عکسبرداری میکند و آدرس خانه اش را به ایران میفرستد و خیلی هم زرنگ است برای کشیدن زبان دیگران و در این باره آموزش لازم دیده است خودش میگوید از سفارت هم کاغذ دارد هیچ کسی نمیتواند با چشم کج به ویی نگاه کند و هیچ کسی هم تخمش نمیگیرد دولت سوئد هم نمیتواند هیچ کارش را بکند.

من خودم>! نه دوست عزیز اینطوری نیست که شما فکرش میکنید اینجا امنیت دارد قانون هست و من خودم را در باره محیطی که زندگی میکنم مسئول میدانم اگر چنانچه بدانم که کسی دارد امنیت این کشور را بخواهد بر هم بزند به اداره پلیس اطلاع میدهم اینجا هرکسی برای خود نیست که همه چیز حساب و کتاب دارد خوب من هم در اینجا مسئولیت دارم و خود را مسئول میدانم برای امنیت محیط و سالم نگهداشتن محیط زندگیم خیلی احساس مسئولیت کنم خوب اگر اینطوری فکر میکنید چرا به سوئد آمده اید؟

مجید خندان>! بلی هر طوری که شما در اینجا مسئولیت دارید علی و من هم در ایران مسئولیت داریم باید مشخصات افراد مخالف را به ایران و یا به سفارت جمهوری اسلامی در استکهلم گزارش کنیم و دوستانی هستند هم که با ما همکار هستند در جا به ایران گزارش میکنند و تو سایت شما نگاه میکنند روزی جانت را میگیرند در حال حاضر در ایران جاسوس بگیر است تابحال چندین جاسوس بیگانه را در ایران دستگیر نموده اند خوب این خبر از کجا به دست مسئولین میرسد غییر از اینکه از ما کمک میگیرند تا دیگر کسی علیه وطنمان جاسوسی نکند.

من خودم>! خیلی خوب است خبر خوبی را به من دادی یعنی شما با علی سپاهوند جاسوس جمهوری اسلامی هستید و علیه پناهندگان جاسوسی میکنید؟ خیلی خوب است که دولت سوئد هم به شماها اقامت داده است برای برهم زدن امنیت کشورشان خیلی خنده دار است.

یعنی شما برای جاسوسی به سوئد آمده اید؟

مجید خندان>! بلی شاید همینطور باشد اما من خودم با کسی کاری ندارم ولی علی سپاهوند با اینکارها کار دارد و او بسیجیها و سپاه پاسداران و حتی افراد حزب الله لبنان را برادران خودش میداند و در همین ماه به ایران سفر میکند و در ماه 1/2007 به ایران سفر نموده است و باز هم  سفر میکند به این زودی به ایران و در هر سفری یک گزارش کامل همراه خودش به ایران میبرد این گزارشها در باره شماها مخالفین نظام جمهوری اسلامی میباشد که به دست مسئولین نظام میرسد از سوی علی سپاهوند.

من خودم>! خیلی خوب است من هم در این باره به پلیس هم خبر میدهم به اضافه تمامی مخالفین نظام جمهوری اسلامی که در سوئد بر سر میبرند.

مجید خندان>! برو بگو به من چه هیچ کاری نمیتوانند با علی بکنند به شما گفتم از سفارت کاغذ دارد هیچ کسی تخمش را نمیگیرد و کسی هم تخم ندارد به علی چپ نگاه کند پشتش گرم است علی سپاهوند و حتی چند نفری از کردهای که در این شهر زندگی میکنند برای جمع آوری اطلاعات در باره مخالفین به علی سپاهوند کمک میکنند و برای علی اخبار می آورند و به کنسرت و جشن مخالفین میروند.

من خودم>! خوب بعدأ میبینید که اگر این حرفها درست باشد از این کشور اخراجش میکنند

چرا چون این کشور یک کشور دموکراتیک است در این کشور آزادی بیان و آزادی مطبوعات آزاد هستند و اما کسی که بخواهند امنیت و آزادی جامعه را برهم بزند ازش قبول نمیکنند به آن کشوری که ازش آمده است دیپورتش میکنند و به هیچ کسی هم اجاز نمیدهند که امنیت کشورشان را بر هم بزند و من و امثال من هم خود را در این جامعه مسئول میدانیم که اگر چنانچه دیدیم که کسی دارد اجتماع را بر هم میزند به اداره پلیس خبر بدهیم برای امنیت جامعه در این محیطی که زندگی میکنیم.

مجید خندان>! من به شما گفتم که هر طوری که شما در اینجا مسئول هستی علی و من هم در ایران مسئول هستیم.

من خودم>! خیلی خوب است که شما هم احساس مسئولیت میکنید در قبال یک حاکمیت تروریست در ایران حاکمیتی که حتی به هموطنان خویش رحم نمیکند و هر روز جوانان ما در خیابانها کتک کاری میکنند و شخصیت انسانی آنها را خرد میکنند و زنان را هم سرکوب میکنند.

اردشیر>! در ایران وضع خیلی خراب است هر کسی که جاسوس بیگان گان باشد در ایران دستگیر میشود و دولت سوئد هم با ایران دوست است به حرف مسئولین ایرانی گوش فرا میدهد ایران هر چی که از دولت سوئد بخواهد دولت سوئد به آن عمل میکند خوب دولت ایران در سرتا سر جهان سفارتخانه دارد.

من خودم>! خوب سفارت را داشته باشد سفارت هیچ کاری را نمیتواند بکند بدون اجازه کشور میزبان و هر وقتیکه دست به کار خلاف قانون در این کشورها بزنند سفارتها اخراج میشوند و یا بسته میشود.

میخواهم در این باره یادآور کنم که در سال گذشته با علی در نزدیکی خانه مجید خندان بحثمان شد که علی به من گفت او سرباز مهدی است و اگر روزی کشور سوئد پشت آمریکا را بگیرد و آمریکا هم بخواهد به ایران حمله کند علی سپاهوند خود را فدا میکند و دست به جهاد علیه سوئد میزند.

من از او سئوال نمودم معنای حرفش در باره جهاد چیست او گفت یعنی دست به انفجار خود میزند و خود را فدای امام امتش میکند.

من در سال گذشته که این چنین افرادی که دیدم سریحأ مشکوک شدم که اینها جاسوس جمهوری اسلامی هستند و چند بار با گوش خودم شنیده ام که مجید گفته است ایران از اسلام دفاع میکند و به اسلام کمک میکند.

در مورخ 10/6/2007 یکی که نمیخواهم اسمش را ذکر کنم گفت علی با اردشیر با سفارت جمهوری اسلامی همیشه در تماس هستند و به من گفته اند که با آنها با سفارت در تماس باشم اما من قبول نکرده ام درخواست آنها را و نمیخواهم برای خودم دردسر درست کنم میخواهم توی زندگی خودم باشم.

فرستادن 170 نفر از موهرهای سپاه قدس به اروپا در سالهای 2005 و 2006 تا 2007 در سال 2005 رژیم ایران نزدیک به 160 نفر از افراد آموزش دیده در سپاه قدس به سوئد و کشورهای اروپائی فرستاده است و در سال 2006 155 نفر دیگر را روانه نموده است و در سال  2007و 170 نفر به کشورهای اروپائی فرستاده شده است

علی سپاهوند یکی از اعضای این باند میباشد  و یکی دیگر که قد کوتاهی دارد و همیشه می آید  به پیش مجید خندان و علی سپاهوند که فکر میکنم در شهر گوتنبورگ زندگی میکند عضو این تیمها هستند.

به این افراد آموزش داده شده است تا از گوشت خوک برای حسن نیت مردم این کشورها استفاده کنند و برای این افراد تا زمانیکه اینجا هستند گوشت خوک برای آنها حلال است از سوی رهبری در ایران.

و این افراد ماموریت دارند تا در بین سومالیها و افراد بوسنیای و آلبانیای و افراد ساده لوح ایرانی که زود گول میخورند  نفوز پیدا کنند  و آنها را برای خدمت به جمهوری اسلامی تشویق کنند.

و چند نفری تا بحال گول زده اند و برای جاسوسی به داخل اجتماع ایرانیانی مخالف فرستاده اند و  فیلم و عکس برداری از این جشنها توسط این مزدوران جدید گرفته شده است و به ایران فرستاده شده است  و هزینه این سفرها توسط سفارت جمهوری اسلامی پرداخت میشود در استکهلم.

و چند نفری از این تیمها در شهر کارلستاد بر سر میبرند و توسط پلیس آن شهر کشف شده اند  این افراد در شهر کارلستاد همیشه دور هم جمع میشوند و برای توطئه علیه پناهندگان طرح ریزی میکنند 

 یکی از این افراد صاحب یک شیوسک است در شهر کارلستاد و متأسفانه چند نفری از این مزدوران در شهر کارلستاد کرد هستند و یعنی جاشهای خود فروش هستند در  آن شهر که برای رژیم جمهوری اسلامی اطلاعات جمع آوری میکنند در باره مخالفین رژیم ایران و به یکی که همیشه روابط بین سفارت و آنها است داده میشود و سپس به ایران توسط دیپلماتهای ایران به ایران منتقل میشود این اطلاعاتها.

اینها برای ایران اطلاعات اشخاص مخالف را ارسال توسط ایمیل هم ارسال میکنند و این اطلاعاتها عبارتند از نوع زندکی نوع شغل با چه کسانی در ارتباط هستند و چه میگویند و  در باره حاکمان ایران چه فکر میکنند دارائی چند فرزند هستند متهل هستند یا مجرد چه نوع لباسهای میپوشند تا چه حد ستطح سوادشان بالا است در اینجا چه خوانده اند اینها را به ایران توسط مزدوران رژیم ارسال میشود.

آموزش تروریستها در ایران برای برهم زدن امنیت کشورهای منطقه و کردستان

درنزدیکی شهر جوانرود یک پایگاه برای آموزش تروریستهای القاعده احداث شده است که در دهکده شیخ سیلوه و چند دهکده دیگر در نزدیکی شهر جوانرود چند پایگاه آموزشی برای این تروریستهای القاعده زیر نظارت سپاه پاسدران به آنها آموزش داده میشود.

 تروریستان

القاعده در ایران در نزدیکی شهر جوانرود آموزش تروریستی

میبنند و سپاه پاسداران این تروریستها را آموزش میدهد

در آنجا. این افراد تعدادشان بین 400 تا 500 نفر ذکر شده است که تشکیل شده است از افراد خارجی و افراد کور مذهبی که از کردستان عراق فرار نموده اند به آنجا به گفته افرادی که جای اعتماد هستند در منطقه گفته اند که این افراد از سوی سپاه پاسداران به شیوه سیستماتیک آموزش میبنند و از انواع سلاحها در دست دارند اسلحه سنگین و نیمسنگین در اختیار دارند.

این افراد مسئولین کردستان را کافر میدانند و خود را مسلمان حقیقی و در انجا افراد عرب زبان هم دیده شده است به قول شاهدان عینی.

سپاه پاسداران به این افراد آموزش میدهند برای فشار بر حکومت کردستان و فشار بر گروه های مخالف رژیم در کردستان مثل حزب دموکرات کردستان ایران و کومه له و احزاب دیگر که در کردستان بر سر میبرند.

حال در باره گفتگوی من با یکی که دوست قدیمی خودم بود که در شهر کارلستاد بر سر میبرد و کمی در باره شکل گیری شخصیت ترس و وحشت.

من به او زنگ زدم و از او احوال پرسی نمودم یک دفعه گفت شما در کامنت من چیزهای بد را مینویسید و من هم به او گفتم آخر دوست عزیز اگر من قصد دشمنی را با شما داشته باشم نمی آمدم تا به شما کمک کنم چرا اینطوری فکر میکنید؟.

او گفت من مطمئنم که شما هستی من هم جواب دادم اگر بخواهم به شما نمی گویم سایت شما را خراب میکنم و شما هم هیچ چیزی را علیه من تا بحال نه نوشته اید و یا برای من ضرری را نداشته اید چرا دست به چنین کاری را بزنم او باز گفت کسانی به من گفته اند این کار شما میباشد و من مکتبی فکر میکنم شخصی فکر نمیکنم البته هنوز معنای مکتبی و شخصی را نمیداند  این فرد سطح سوادش خیلی پائین است و فشار روانی و روحی که بر او گذشته است کاری بر سرش آورده است تا به هر کسی مشکوک بشود خودش ترس وبه هیچ احدی اعتماد نداشته باشد هر کسی بخواهد با او سلام علیک کند او در این فکر است که دیگران میخواهند بر ویی ضربه ای بزنند و همیشه از سایه ی  خودش وحشت داشته باشد و یا اینکه گول مزدوران رژیم در آن شهر خورده باشد.

خوب من بعدأ برایم روشن شد که چه کسانی به او گفته اند و باز او گفت او گوشه گیر نشده است و منزوی نشده است مثل دیگران همان حرفهای مزدوران رژیم را تکرار نمود که همیشه تکرارش میکنند علیه مخالفین خود در این کشورها.

در اینجا لازم دانستم در باره روانشناسی کمی بنویسم تا شاید دیگران از این نوشتها بهره گیرند.

ترس حالت هیجانی در حضور یا پیش بینی دور از حقیقت محرک مضر و خطر ناک.

تجربه ذهنی از دلواپسی خفیف و احساس ناراحتی تا هول شدید فرق میکند. همراهان جسمی و فیزیولوژیک ترس بطور عمده از راه سلسله اعصاب اتونومیک و غده درونریز پدید می آیند.

افزایش فوری آدرنالین و افزایش بعدی کورتیزول پیدا میشود.

اتساع مردمیکها انقباض عروق سطحی همراه با افزایش جریان خون و افزایش ضربان و برونده قلبی تعریق و لرزش ارگانیسم را برای واکنش گریز یا ستیز آماده میسازد.

طبق فرمول بندی روان پویائی تفکیک ترس و اضطراب از نظر روانشناسی قابل توجیه است چارلز داروین در سال 1893 توصیف روانی فیزیولوژیک زیر را در مورد ترس که به وحشت مبدل میگردد به عمل آورده است.

قبل از ترس معمولا حالت حیرت و شگفتی پیدا میشود و رابطه آنها به حدی است که هر دو موجب تحریک آنی حس بینائی و یادگیری میگردند.

در هردو مورد چشمها و دهان بازمانده و ابروها به بالا کشیده میشود.

مرد وحشت زده ابتدا مثل مجسمه ای بیحرکت مانده و نفس خود را در سینه حبس میکند یا قامت خود را خم میکند انگار که بطور غریزی میخواهد از نظر دیگران پنهان بماند و به هر کسی مشکوک میشود این خیال در سر دارد که کسانی پشت دیوار در کمین ویی نشته اند تا به ویی ضربه ای بزنند.

قلب سریعا شروع به طپش کرده و خود را به دیوار قفسه سینه میکوبد اما در این که طپش قلب موجب کار موثر تر از معمول آن در ارسال خون به تمام نقاط بدن میگردد جای تردید بسیار است چون رنگ پوست فورا مثل حالت ضعف زرد و پریده میگردد در بعضی موارد میل ناگهانی و غیر قابل کنترل برای فراری شتابزده و همراه با دستپاچگی پیدا میشود و این میل چنان قوی است که جسور ترین سربازان را ممکن است در وحشت ناگهانی فرو برد.

این افراد از همه چیز شک دارند از خود خیلی سئوالهای بی اساس و بی پایه میکنند چرا او به پیش من آمد حتمأ در پیش من یک اطلاعات مهم هست و یا اینکه او امده است تا به من ضربه ای بزند یا اینکه دولتها و یا سازمانهای مخفی یکی از کشورها ویی را برای اطلاع یافتن از تفکر من به پیش من فرستاده باشند.

این تخیل اوهامگرائی در پیش این نوع افراد خیلی قوی است اما در اصل چنین نیست..

بلی این افراد با روان پریشی رشد نموده اند و شخصیت این افراد با ترس و وحشت شکل گرفته است و تغییر ناپذیر است.

خوب این افراد خیلی آسان گول مزدوران رژیم جمهوری اسلامی میخورند و برای خدمت به جمهوری اسلامی دست به نوشتن مقالات منفی و دور از حقیقت میزنند و خیلی زود هم میترسند یعنی زود تسلیم میشوند.

خوش باور هستند و از دوست و دشمن هیچی نمیدانند.

این افراد خیلی به آسانی در خدمت سیستم خرافاتی قرار میگیرند روزی چپی هستند و روز بعد وطن پرست از هویت انسانی خودشان به هیچ عنوان هیچی نمیفهمند و حتی خود را فارس معرفی نموده اند تا اینکه بگویند کرد هستند.

چون مریض هستند به هرکسی اعتماد ندارند و علیه همه دست به لجنپراکنی میزنند و خود را مهم و فهمیده میدانند و تفکر خود را بزرگ و شخصیت خود را مهم میدانند در این فکر هستند که کسی اطلاعات محرمانه آنها را کشف نکند و یا روزی خود را رهبر جهان میدانند و در این تفکر هستند که او میتواند جهان را تغییر بدهد و بر اساس تفکر خودش جهانی دیگر بنا بنهد.

تفکرشان وارونه است قرار و یا هدفی درست ندارند هر ساعت تغیر میکنند.

بلی این بود کمی در باره جاسوسان رژیم و هم کمی در باره تفکر وارونه و روانشناسی اجتماعی.

سلام بر آزادی

سلام بر شهیدان راه کرد و کردستان

زند باد آزادی و برابری .

17/6/2007

اسماعیل قادری سخنگوی حزب لیبرال دموکرات کردستان

یکشنبه

  

,

Kommentarer

Kommentera inlägget här:

Namn:
Kom ihåg mig?

E-postadress: (publiceras ej)

URL/Bloggadress:

Kommentar:

Trackback
RSS 2.0