ترور شخصیت انسان توسط انسانهای روانی و مبتلا به پارانوئیدی.


ترور شخصیت انسان توسط انسانهای روانی و مبتلا به پارانوئیدی.

حال کمی درباره ترور شخصیت . حال بدانیم ترور شخصیت یعنی چه؟ و ترور شخصیت یعنی تبلیغات برای کمرنگ کردن شخصیت دیگران و یا برای درهم شکستن شخصیت دیگران. برای مثال آن کسانی که تبلیغات مخفیانه غیرمستقیم علیه کسی دیگر به نیات اینکه شخصیت آن کس را ناچیز جلو بدهند و برای درهم شکستن شخصیت وی دست به تبلیغات میزنند و یا اینکه دیگران را علیه وی تحریک کنند تا شخص را درهم شکنند. هنگامیکه ما در باره دیکتاتوری سحبت میکنیم بیشتر درباره دیکتاتورهای خاورمیانه که دیکتاتورهای فیزیکی هستند اما ما در اینجا به هردو اشاره نمیکنیم که در هیچ جای دنیا دموکراسی برقرار نیست در بعضی از کشورهای دیکتاتوری روحی و روانی جایگزین دیکتاتوری فیزیکی شده است و بر این اساس پیش میروند برخلاف نظامهای دیکتاتوری فیزیکی نظام دیکتاتوری روحی بیرحمتر است از دیکتاتوری فیزیکی هنگامی که کسی از سوی دولتهای دیکتاتوری فیزیکی مورد تعقیب قرار گیرد اگر از سوی دولت متهم باشد و سر یک حرف که به رهبران آن کشور چیزی گفته باشد با یک معذرت بخشوده میشود اما در نظامهای دیکتاتوری روحی و روانی عکس آن است اگر صد بار معذرت خواهی کند  ازش خوش نمیشوند آن هم به خاطر یک حرف به یک مسئول و یا افراد اداره ی که حتمأ چیزی به وی گفته شده است که جواب داده است. این هم به سبب وجود امراضهای پارانوئیدی در دستگاه سیستم دیکتاتوری روحی و روانی بعضی از کشورهای به قول خودشان دموکراتیک. برای درهم شکستن شخصیت انسانهای که باب دلشان نیستند و حتئ برای این بودجه میزارند و یک حقوق برای این کار اختصاص داده میشود. این کار با نیات این انجام میدهند تا فرد را منزوی کنند و روحی وی را درهم بشکنند تا از این طریق فرد را مجبور کنند که به روانشناس احتیاج پیدا کند برای شستشو کردن مغز آن انجام میگیرد این هم با قوانین شناخته شده سازمان ملل در مورد حقوق بشر مغایرد دارد. و در ترور شخصیت انسانی دیگران دست بالای دارند در این کار. برای مثال جلوگیری از اینکه نکند فرد تشکیل خانواده بدهد تحریک کردن همسایه ها علیه فرد این هم با حقوق بشر و اعلامیه های آن مغایرد دارد. اما حالا از این بگذریم بیایم برگردیم به موضوع اصلی آن هم ترور شخصیت است و باید در این باره یک تعریف درست و حسابی بشود تا دیگران با واژه ترور شخصیت آشنائی پیدا کنند و بدانند که این کار آسانی نیست و هرچه بیشتر در این کار خود را وارد کنند بیشتر احساس نا امنی میکنندا فرادی که در سدد ترور شخصیت دیگران هستند. برای مثال کسانی هستند بر علیه دیگران دست به لجنپراکنی میزنند و به دیگران زنگ میزنند و میگویند فلان کسی این کار کرده و بد است آدم خرابی است از این حرفها این هم با این نیات که شخصیت آن فرد را درهم شکسته بشود و یا در دید دیگران کم رنگ بشود شخصیت ایشان. این هم یک نوع مرض است و در این باره و نحوی این امراض اشاره خواهیم کرد در آینده. اذیت و آزار دیگران کار آسانی نیست و این کار کار یک فرد نیست بلکه کار یک گروه سازمان یافته است که سالها در این زمینه تجربه کسب کرده اند. این هم یک کار ضد بشری است. نمونه آن یک فرد کرد ایران بود بنام اک  که کرد بود در این شهر مورد اذیت و آزار قرار گرفته بود و بطور کلی منزوی شده بود وناچارشده بود که یک سگ بخرد تا از تنهای رهای یابد.و در این باره منزوی کردن فرد بخاطر تفکر سیاسی یک کار خلاف قوانین حقوق بشریست. بلی در این دینا جای به نام امنیت وجود ندارد برای انسانها.  ترور شخصیت تنها کار این افراد مریض حال نیست بلکه میروند با کشوری که آن فرد ازش فرار کرده است علیه شخص همکاری میکنند تا شاید  هم پولی بدست بیاورند و هم از سوی ضدبشریهای اینجا مورد ستایش قرار گیرند. برای مثال طرف میاید علیه کسی بدگوی میکند پشت سرش و به دیگران میگوید به وی نگوید که ما داریم علیه او حرف میزنیم تا او از برخورد ما بی خبر باشد اما نمی داند که در این دهن لامذهب 32 دندان است اگر یک حرف از این دهن جاری شد به 32000 گوش میرسد و همه از این باخبر میشوند. و کم کم همه گیر میشود. اما این افراد در این فکر نیستند که روزی مورد انتقام قرار گیرند و این هم بستگی به فرد دارد اگر طرف آدم آگاه و دانای باشد هرگز گوشش برای این حرفها بدیکار نیست دریا با دهن سگ کثیف نمیشود و البته سگ کثیف نیست اما این ضرب المثل ایرانی است که من به کار برده ام. و در این باره کارهای هست هنوز درحال تحقیق است که در آینده بطور علنی وبطور خصوصی از فرد و نام و نام خانوادگی ایشان برای افشای نیاتش و با کجا در ارتباط است افشا میشود بدون هیچ مانعی  آدرس شماره تلفن و عکس و نام را در یک اطلاعیه افشا خواهیم شد اهداف کثیفش. و بعد از این تصمیم نهای را گرفته میشود در این باره. خود شیرینی کردن برای دولت ایران از سوی این افراد و مذدوری وی در زمانهای که در جاهای دیگر بود به گوش صاحب حق باید برسد این خبر تا فرد را در اعمالش شاید کمی بداند منظور من کی است اگر وارد این سایت بشود. ترور در این دنیای بیشرم. یک فرد که زمانی در این شهر دانشجو بود  از راه یک خانواده عراقی توانست با وزارت اطلاعات ایران آشنا بشود و در حدود 5 ماه به ایران سفر کرده بود تا آموزش لازم را در این راه به بیند نام این فرد هوج نام دارد و در شمال سوئد ساکن است. و در یک مدت اینجا در همین شهر بود. او با چند نفر دیگر دست در دست یکدیگر گذاشتند تا دست به لجنپراکنی بزنندو به یک آفریقای گفته بودند که فلان کس هیچکس اینجا ندارد و ما کاری میکنیم که قوم و خویشان او از او بد بین بشوند. نام این افراد که به آفریقای تبار حرف زده اند ت ک همراه با ج ان ی است و خیلی از حرفهای مزخرفی هم زده بودند. و هم در این باره گفته بودند که فلان کسی بخاطر فلان کاری فلان چیزی بر سرش آمده است بدون اینکه چیزی بدانند از شناخت بر دیگران حرف میزنندو خیلی احمقانه است این حرفها که این افراد در فکرش هستند. و در سدد ترور شخصیت انسانی دیگران هستند این افراد بدون شناخت بر عدالتخواهی دم از عدالتخواهی میزنند.  و در سدد تفتیش عقائید دیگران هستند حتئ به چند نفری زنگ زده بودند تا در مورد من سئوال کنند که من چه مذهبی دارم و یا با کدام سازمان هستم این هم یک تفکر احمقانه بیش نیست که این افراد در سر دارند. البته میدانم این برخورد غییرمستقیم از کجا سرچشمه گرفته است و چه کسی پشتش است و من کاملأ میدان کی پشت این کار است و ما یک مثال داریم آن کسی که دشمن خویش را نشاسد یا احمق است و یا کله پوک. هر کسی میداند چه کسانی در این کار شرکت دارند. بخصوص من که یک مطالعه کامل و تکمیل از همه زاویه ها بر روانشناسی بالینی و خود شناسی همرا با چهره شناسی. که وارد علم چهره شناسی نمیشوم حالا چون من حرفم امروز در باره ترور شخصیت انسانی است نه در باره چهره شناسی. هر انسانی که بخواهد علیه کسی بدگوی کند هنگامی که به فرد نزدیک شد حرکاتی غیر طبیعی از خود نشان میدهد بدون اینکه خودش بداند. چرا چون از نظر وجدانی خود را درونن مقسر میداند و بر این باور است که هر لحظه مورد حمله قرار میگیرد از سوی کسی که پشت سرش بدگوی میکند.  این هم در وجود این اشخاص یک نوع امراض پارانوئیدی همرا با اوتیستی تولید میکند. و در سدد این است شاید با بدگوی پشت سر دیگران درون آزاری خود را تسکین کند. البته این اشخاص در اصل مریض هستند و به اوتیسم و پارانوئید مبتلا هستند همین امراض است که این افراد را وادار میکند تا پشت سر دیگران دست به بد گوی کنند. و در ترور شخصیت دیگران پا فرا تر بگذارند.  این امراض به زبان فارسی نامش هزیان گوی است که این افراد با امراض هزیان گوی مبتلا هستند.  من به این افراد کور و نادان پیشنهاد میکنم که کمی به وجدان و ضمیر خود نگاهی به افکنند و کمی فکر کنند چه دارند میگویند و چه دارند میکنند. و در سدد ترور شخصیت دیگران نباشند و ترور شخصیت دیگری آسان نیست فکر نکند که دو و یا سه برادر و پسر عمو دارد اینجا از این حرفها خبری نیست که این کور دلان و احمقها در فکرش هستند. البته انسان و انسانیت هرگز فراموش نمیشود و ما یک مثال داریم که کوه به کوه نمیرسد اما انسان به انسان میرسد. التبه این برنامه ریزیها از سوی چند نفری است که دو تاشان در همین شهر هستند و دو تای دیگر در شهر ماریستاد هستند من در این فکر هستم که در این باره اقدام لازم را مورد اجرا بگذارم شاید کمی این افراد عقب نشینی کنند نه که علیه من بلکه علیه هر کسی کوتاه بشوند..  من خودم یک انسان هستم با هیچ کسی خصومت و دشمنی ندارم دوست دارم با همه دوست باشم و روابط دوستانه ای با دیگران داشته باشم و بر اساس انسانیت با دیگران رفتار کنم اما متأسفانه دیگران چنین نیستند و در این باره اگر با کسی یک کار خوب و یا خوبی کنید بعدش در آخر بد میشود و بجای خوب دریافت کردن بدی دریافت میکنیم. در این باره انسان را هرچه بیشتر موظفتر میکند که به هیچ کسی خوبی نکند. یکی که قبلأ اینجا زندگی کرده بود با چند نفری در استکهلم زنگ زده بود تا علیه کسی دیگر لجنپراکنی کند این هم از سوی چند مذدوری در شهر ماریستاد پول دریافت کرده بود.  در این باره ادامه دارد  و روزی نام و مشخصات این فرد را با افراد دیگری که به او پول داده بودند افشا خواهیم کرد.. در این باره ادامه دارد

با تقدیم احترامات اسماعیل قادری

27/11/2005

بخش دوم(2) در باره ترور شخصیت و ترور روحی وروانی در بعضی از کشورهای که ادعای دموکراسی میکنند. اگر کسانی در این فکر باشند که در اروپا تفتیش عقاید وجود ندارد سخت در اشتباه هستند و در مورد تفتیش عقاید چیزی نفهمیده اند. در هنگام قذا خوردن و درست شدن پرشونامبر یا همان چهارشماره شخصی و ثبت شدن در کامپیوتر و کنترل بر زندگی شخصی و هنگامی که شخص و یا خانواده در خانه نباشند به درون خانه ها وارد شدن برای اینکه بدانند طرف چی دارد در خانه و عکسبرداری از وسایل خانه. اما بر خلاف کشورهای دیکتاتوری فیزیکی اینجا خیلی آسان و ملایم تر صورت میگیرد تفتیش عقاید و کنترل شخص بدون اینکه خودش بداند صورت میگیرد. سختگیری علیه پناهنده برای مثال اگر یک اروپای به اداره پلیس زنگ بزند شاید بعد از 5 دیقیقه پلیس آنجا باشد اما اگر یک خارجی تبار به اداره پلیس زنگ بزند شاید 2 الی 3 ساعت طول بکشد تا پلیس به محل برود اگر جرمی صورت گرفت و این خودش نشاندهنده این است که بنیان تبعیض از کشورهای پیشرفته سرازیر میشود و به کشورهای دیکتاتوری فیزیکی میرود. این شاید هم کل سیستم به یک نوع پارانوئید مبتلا شده باشند چرا چون هنگامیکه میبینند که علیه کسی بد گوی نموده اند و یا خود را مقصر میدانند که کاری کرده اند بر ضد آن شخص دائم در این سدد هستند که به یک شیوه ای شخصیت آن انسان را درهم بکوبند و دست به تبلیغاتهای ضد انسانی و غیر انسانی مخفیانه علیه شخص میزنند برای نابود کردن شخصیت انسان. این هم با قوانین شناخته شده سازمان ملل متحد در باره حقوق بشر مغایرد دارد. 1- اگر فهمیدند که آن شخص بوی از سیستم برده است و همه چیز در باره سیستم میداند در اولین کاری که میکنند جلو گیری ارتباط وی بادیگران و تحریک کردن دیگران علیه شخص تا دیگران از آن چیزی که او در باره اش میداند با خبر نشوند. 2- منزوی کردن فرد تا حدی که دیگر قادر به هیچ کاری نباشد و جلو گیری از اینکه نکند شخص خوش بخت بشود و تشکیل خانواده بدهد و در این باره یک بودجه کلانی هم اختصاص میدهند برای درهم کوبیدن شخصیت انسان. 3- فرستادن افراد به دنبال فرد که بدانند با چه کسانی در ارتباط است و در این باره به کار های اخلاقی متوسل میشوند مثل اینکه شخص آدم خرابی است و ارتباط با او احتمال دارد کسانی که با فرد ارتباط دارند تحت تعقیب قانونی قرار گیرند این همه برخوردهای غیر انسانی مخفیانه و غیر مسقیم انجام میگیرد و باز در این باره از دیگران میخواهند که زیاد با شخصی که از وی بد بین هستند بی محل باشند و به هیچ عنوان به او احترام نگذارند و حتی اگر شده به او برخورد توهین آمیز بکنند. 4- منزوی کردن شخص و قطع ارتباط وی با دیگران فرستادن اطلاعات در مورد شخص برای کشوری که در آن آمده است و تمامی اطلاعاتی که مربوط به نحوی زندگی نوع شغل ایده انگیزه سیاسی شخص همه را میفرستند برای مثال اگر شخص ایرانی باشند برای ایران. 5- مسائل ناموسی. به دیگران میگویند که فرد آدم بدی است همیشه بدنبال دختر بازی است شماها هم زن و بجه دارین با او ارتباط تان قطع کنید که شخص آدم بد اخلاقی است همیشه چشمش به زنان دوخته است و از این حرفهای مزه خرفی که همه کشف شده است برای ما. 6- دست در دست جاسوانی که برای دولتهای دیکتاتوری فیزیکی که در این کشورها قرار دارند و تا به هر شیوه ای شده است شخصیت شخصی که مورد هدف است در هم کوبیده بشود یعنی با روش فرهنگی کشوری که فرد در آنجا آمده است. و در این باره با وزارت اطلاعات دولت ایران همکاری میکنند علیه پناهندگان نمونه این برخورد ضد انسانی برخورد با یکی از پناهندگان ایرانی که زمانی پیشمرگه بوده و به سوئد آمده بود چند سالی در شهر ماریستاد زندگی نموده بود بعدش به شهر دیگری بانام خفده منتقل شد که من تا سال 2004 از وی خبر داشتم بعد از سال 2004 او یا سر به نیست کردند یا اینکه به جای دیگر منتقل شده است که ناچار در زیر چادر زندگی میکرد در منطقه ای بانام بیلینگه هاوس.. نام این شخص برای ارگانهای سازمان ملل متحد ارسال شده است. 7- هنگامی که فرد خانه نیست به داخل خانه وی وارد میشوند و از آنچه در خانه دارد از آنهاعکس برداری میکنند و حتی در این باره به درون یخچالش نگاه میکنند که بدانند چه نوع غذاهای میخورد و چه نوع مشروباتی مینوشد این مسائل را من تحقیقات نموده ام با کامیرای جاسوسی در این باره عکس و فیلم هم در اختیار دارم به این زودی بروی انترنت قرار میگیرد این فیلمها تا همه بدانند که دموکراسی فقط بر روی کاغذ است نه عملی یک تئوری است برای اهداف شوم خودشان استفاده میکنند. من به دموکراسی ایمان دارم اما نیمتوان یک کشور را یافت که در آن دموکراسی حقیقی برقرار شده باشد. 8- در سر راه میایستند تا بدانند که چه کسانی با شخص در ارتباط هستند و از آنها کارت شناسای میخواهند در این باره فیلم و عکس در اختیار دارم. یک توضیح. در این باره اگر یک سیستم در هنگام بنا شدن مریض بناه شده باشد همراه با امراض پارانوئیدی کل سیستم را مریض میکند. این افرادی که عادت دارند علیه دیگران بدگوی کنند در اصل مریض هستند اگر روزی دست به چنین کاری نزنند احتمال دارد دچار سکته قلبی بشوند چرا چون آنقدر غرائیز و یا غریزه کینه توزیشان بالا است فقط با بدگوی پشت سر دیگران تسکین میشود و یا باید گفت قرص مسکن و کپسول مسکن این اشخاص بدگوی پشت سر دیگران است. و هنگامی که علیه کسی دست به بدگوی میکنند احساس راحتی میکنند ولی این احساس کوتاه مدت است این مرض مزمن متاسفانه در میان مرد ایران خیلی شیوع دارد و مثل زندگی روزانه شده است.. در این باره نیمتوان اعتماد را از دست نداد و بر همین سبب بود که فردی در چند سال پیش با وی ملاقات نمودم که به من اعتماد نداشت و چنان وی را سرکوب روحی و روانی نموده بودند که بیحد و حساب بود در این شهر خفده که از ناچاری یک سگ خریده بود تا شاید از تنهای به بیرون آید و کاری بر سرش آورده بودند که دائم از دیگران مشکوک بود. و باز در این باره هنگامی که در سال 2002 با وی ملاقات نمودم در اولین روزی که دیدمش به گریه افتاد و گفت دوست عزیز من چند سال پیشمرگه کومه له بودم و من جواب دادم این مایه ی افختار است که شما به کردستان خدمت نموده اید یک دفعه به گریه افتاد تمام قلبم را تکان داد و از وی سئوال نمودم چرا گریه میکنید؟ نمیتوانست جواب بدهد و من هم از ناراحتی تاب نیاوردم و گذاشتم به حال خودش شاید روزی دیگر بتوانم با وی ملاقات کنم و رفتم و در همین لحظه که راه میرفتم صدا زد و گفت نرو من خیلی دارم برای گفتن وایسه و من ایستادم دوباره او به گریه افتاد باز قلبم را آتش زد. و از او خواهش نمودم که گریه نکند این باعث ناراحتی من میشود و بازه به گریه افتاد و گفت من در حدود 13 سال است که در سوئد بر سر میبرم و در طول این 13 سال من را تحت عنوانع شکنجه های روحی و روانی قرار داده اند. و من گفتم اگر وقت دارید من به پیش شما میایم و با هم در این باره حرف میزنیم اگر مایل هستین؟ جواب داد و گفت خیلی خوشحال میشوم. و من هم یک روز بعد به پیشش رفتم و او هم همه چیز را برای من تعریف نمود و من هم در اولین کاری که کردم با یک سازمان( آمر ا)تماس گرفتم و یک کامیرا را بدست آوردم و در خانه وی کار گذاشتیم مخفیانه که بدانم این راست است که همیشه بداخل خانه او وارد میشوند بعد دو روز همه چیز روشن شد و همه آنکه او گفت حقیقت داشت و من هم کامیرا را برداشتم و برای آن سازمان ارسال نمودم با چند تا فیلمی که بدست آورده بودم متأسفانه کاری بر سر این انسان آورده بودند که بیچاره حتی توان حرف زدن هم را نداشت اما اطلاعات موثری به من داد در این باره در این دو شهر چند نفری را مامور نموده بودند تا وی را سر کوب کنند 1 موسوی فر دوم خانمش را نام برد و چند نفر دیگر با نامهای عبدالکاظم و چند نفر از اعضای حزب للاه لبنان نابرد که همراه با چند تنی از مسئولین سوئدی وی را تحت سرکوب روحی و روانی قرار داده بودند. او یک حرف هم زد و گفت حتی اطلاعات راجع به وی به ایران فرستاده بودند تا خانواده اش را اذیت وآزار بدهند در ایران. و حتی در این باره به خانوادش زنگ زده بود خواهرش به گریه افتاده بود و به وی گفته بود که آنها را بازجوی نموده اند و تهدید شده اند توسط کمیته. و این خودش برای من توضیح داد. او را زندانی نموده بودند چند ماهی و در زندان تحت شکنجه روحی و روانی قرار گرفته بود به قول خودش. حال تعریف کرونوفوبیا. Chronophobia ترس نوروتیک از زمان این ترس شایعترین اختلال روانپزشکی در زندانی ها است و تمام زندانیها دیر یا زود به درجاتی از کرونوفوبیا مبتلا میشوند. این حالت در تمام نوروتیکهای بالقوه که زندانی میگردند پدید می آید زمان و وسعت آن برای بیمار وحشت انگیز استو کندی گذشت زمان شخص را دچار هراس می سازد شیوع کرنوفوبیا در زندانیها سبب شده است که آن را نوروز زندان بنامند. کرنوفوبیا نا گهانی بدون هشدار و زمانی که زندانی دوره محکومیت خود را میگذراند را میابد ظاهر میشود. در روزهای اول زندانی شدن شخص معمولأ امیدوار محاکمه ای مجدد است و با عدم اطمینان و بی تفاوتی با آن برخورد میکند. وقتی تازگی زندانی از بین رفت و طول واقعی مدت محکومیت درک شد سر و کله کرنوفوبیا ظاهر میشود. زندانی معمولأ دوران سلول خود دچار هراس میگردد و از به بند کشیده شدن و محبوس ماندن وحشتزده میشود اما این کلاستروفوبیا (ترس از فضای بسته) در واقع ناشی از ترس از زمان است که زندان نماینده وسعت آن است. پس از نخستین حمله اضطراب کم و بیش دائم بیقراری بیخوابی عدم رضایت از زندگی شکایت هیپوکندریائی بی شمار و ناتوانی فزاینده برای سازگاری با محیط ظاهر میشود. شدت اختلال در چند هفته یا ماه از بین میرود اما عودهای نسبتأ خفیف روی میدهد. به تدریج زندانی تبدیل به یک آدم ماشینی بیتفاوت میگردد که دوران محکومیت خود را با ساعت و در زمان حال سر میکند. ترجمه اسماعیل قادری و کار با زندانیان.. تعریف پریسون پسکیسس.Prison psychosis. روان پریشی زندان قرائن در مورد تاثیر زندانی شدن حقیقت دارد. مطالعه بیرنیام 1908 حاکی است که جدا سازی در زندان بخصوص زندان انفرادی ممکن است موجب بروز اختلالات پارانوئید گردد که با فراهم شدن امکان آمیزش با زندانیان دیگر از بین میرود. ایتینگر 1960 گزارش میکند که حالات پارانوئید در زندانیان زمان جنگ حقیقت است. معهذا فارگمن 1963 چنین نتیجه گرفت که چنین حالاتی حتی در بین ساکنین اردوگاه های اسرا نیز وجود دارد . حریم پوشیدگی مفهوم پوشیدگی یا حریم به محدود ساختن دسترسی با دیگران به جسم و روان شخص از جمله رویاها تخیلات افکار و عقاید او اطلاق میگردد پوشیدگی در زمینه قانون گاهی به ایمنی از مزاحمت دیگران و گاهی به حریم تصمیمات شخصی معمولأ در مورد اموری نظیر روابط و یا انتقام مسئولین ظالم از انسان باشد و تنها در سلول قرار دادن فرد زدانی متوان انسان را وحشتزده کند و همین زندانی شدن در یک سلول انفرادی خطرناکتر است برای فرد که زمانی که آزاد بشود هر لحظه دست به انتقام بزتد. و این به انسان خدمتی نخواهد کرد.. بنظر بنده نباید از قانون سواستفاده نمود و کینه توزانه با زندانی برخورد کرد اگر چنین باشد ضد بشری محسوب میشود و با قوانین شناخته شده سازمان ملل متحد در باره حقوق زندانیان مغایرد دارد. این بخش دوم در باره ترور شخصیت و یا ترور روحی و روانی است در این باره ادامه دارد.. اسماعیل قادری 31/12/2005 بخش سوم درباره ترور شخصیت و( شکنجه روحی و روانی ) ترور شخصیت عبارتند از تهدید غیرمستقیم مثل نشاندادن چاقو به کسی که مورد هدف است و یا وسایلی که بتواند انسان را به قتل برساند و من در این باره با تفسیر در باره ترور شخصیت و شکنجه روانی و روحی بحث خواهم کرد در این باره. ترور شخصیت انسان در کشورهای اروپای از طریق نامه ها و برخوردهای دیگر انجام میگیرد. و ترور روحی و روانی در اداره های دولتی در کشورهای اروپای طوری با طرف برخورد میکنند تا مورد رنجش و یا عصبانیت فرد بشود برای بدست آوردن نقاط ضعف طرف میباشد تا بتوانند از نقطه ضعف فرد علیه او استفاده کنند و از این طریق بتوانند فرد را مورد سرکوب روحی و روانی قرار بدهند. برای مثال از فرد سئوال میکنند که از چه چیزهای خوشش می آید و از چه چیزهای بدبین است این همه برای بدست آوردن نقاط ضعف فرد انجام میگیرد. تا از این طریق بتوانند فرد را مورد شکنجه روانی قرار بدهند. هنگامیکه به نقاط ضعف طرف دست یافتن شروع میکنند به سرکوب روانی و روحی فرد و باز در این باره دست به شایعه پراکنی مخفیانه علیه فرد میزنند و اتهامات بی پایه و اساس و برچسپهای دروغین به فرد میزنند و حتی در این باره بودجه هم برای این کارمیگذارند. در این باره هنگامیکه ضعف طرف را بدست آوردند دست به سازماندهی و برای ترور روانی و روحی فرد از هیچ چیزی فروگذاری نمیکنند و در این باره حتی دست به همکاری با کشوری که فرد از آن فرار نموده است میزنند و با آن کشور همکاری میکنند در این باره. با شایعه پراکنی بر اساس برنامه ریزی شده و در دستور کارشان قرار میدهند برای درهم کوبیدن روحی و روانی فرد این کارها بیشتر علیه خارجی تبارها انجام میگیرد و برای خرد کردن شخصیت فرد انجام میگیرد. خلاصه اینجا بجای شکنجه فیزیکی شکنجه روانی و روحی وجود دارد که بعدأ با تفسیر در این باره بحث خواهم کرد و شکنجه روانی را برای آن دسته که علاقمند به دانستن در این باره هستند توضیح میدهم.. آنها از کلمات ناشایسته شروع میکنند برای گرفتن حال شخص و برای بدست آوردن قدرت تحمل شخص و بدست آوردن نقاط ضعف او انجام میگیرد این کارها و در این باره کشش میکنند که سر نخ این برخورد به بیرون در جامعه سرایت نکند تا مردم از این با خبر بشوند اگر فرد هم اعلام نمود که چنین برخوردی با وی انجام گرفته است او را روانی و مریض اعلام میکنند این هم برای سر پوش گذاشتن بر جنایتهای خود آنها میباشد این تبلیغاتها.. و در این باره هنگامیکه به نقاط ضعف طرف دست یافتند دیگران علیه او بسیج میکنند برای سرکوب روحی و روانی فرد مورد هدف وبرای در هم شکستن شخصیت او انجام میکیرد این کارها اینها از دیگران میخواهند برای درهم شکستن روحی شخص به هر کاری دست بزنند حتئ اگر شده او را تهدید کنند به قتل و یا به او چاقو نشان بدهند به عنوان تهدید و یا مستمرأ از او شکایت کنند در این باره و انتقادهای بیجا و کوبنده از فردبه کنند برای در هم شکستن روحی فرد مورد هدف. یک کلمه است به سوئدی ) یعنی توی اعصاب کسی رفتن و کسی را عصبانی کردن و یا حال کسی را گرفتن. Psyka از این نوع برخوردها بر اساس برنامه ریزی و حتئ برای این کار بودجه میگذارند و اشخاصی را در این باره استخدام میکنند برای این کار. در مرحله اول بدست آوردن نقاط ضعف شخص دوم سازماندهی افرادی که معتاد به مواد مخدر هستند علیه شخص برای تبلیغاتهای دروغین و بی اساس که دور از حقیقت میباشد یعنی بر اساس برنامه ریزی شده برای شایعه پراکنی علیه فرد آن هم مخفیانه و این هم برای تحریک کردن مردم علیه شخص انجام میگیرد این تبلیغاتهای بی اساس و شرم آور آن هم برای سرکوب روحی و روانی فرد صورت میگیرد این لجنپراکنیهای بی اساس. با این نیات که شخص را دچار امراض درونی کنند تا به روانشناس احتیاج پیدا کند برای بیشتر خواندن درون شخص مورد هدف ضد بشرها انجام میگیرد این کار. و باز در این باره میتوانند از نوع ضعف شخص سئو استفاده کنند برایدرهم کوبیدن روحی شخص و حتئ دروغهای علیه شخص درست میکنند از این نوع شخص مریض است و شخص مشکلات برخورد و تنظیم رابطه دارد و نمیتواند با دیگران تنظیم رابطه کند از این حرفهای مزه خرفی که سالها ما شنیده ایم در این باره. و حتئ در این باره از فرهنگ و مسایل اخلاقی هم علیه فرد استفاده میکنند و در راه دیگر برای آسیم ناسیون و کارهای دیگر می پردازند اینها همه برای سرکوب روحی و روانی انسان انجام میگیرد و این کار آگاهانه و هشمندانه صورت میگیرد. و در این باره کارمند استخدام میکنند برای درهم شکستن شخصیت فردمورد هدف یعنی سازماندهی کردن برای اذیت وآزار فردی که از وی خوششان نمی آید اگر فرد مقاوم و زیرک باشد به دنبال راه های دیگری میروند. این سازماندهی از گروه های تشکیل مشود که از مواد مخدر استفاده میکنند در این باره و افشای این به بعدأ موکول میکنم. در مرحله اول دست به تبلیغاتهای دروغین میزنند علیه فرد بعدش مراقبت از فرد که تا بدانند با چه کسانی ارتباط دارد و با چه کسانی رفت و آمد میکند میپردازند. و بخشی از این سازماندهی توسط رژیم ایران و مذدورانش با همکاری افراد مسئول انجام میگیرد علیه افرادی که در زمینه سیاست فعال هستند. و در این باره دست به انواع تبلیغاتهای دروغین و ضد انسانی علیه انسان میزنند اینها برای سرکوب روحی و روانی فرد انجام میگیرد در این کشورها. دست به تبلیغاتهای بی اساس و از کسانی که با فرد در ارتباط هستند یا اینکه با فرد کار میکنند میخواهند که علیه او گزارش و یا علیه فرد بدگوی کنند و باز از آنها میخواهند که هرگز خوبی فرد را بیان نکنند بلکه فقط بدی فرد را بیان کنند. و در این باره بدنبال نقاط ضعفی از سوی فرد میگرددند تا بتوانند از آن علیه او استفاده کنند. و کلماتی به کار میبرند علیه فرد که توهین آمیز و مردم را از او بدبین میکنند تا از این راه به نیات ضد انسانی خود برسند و از این راه بتوانند مردم را علیه فردی که مورد هدف است بشورانند. این تبلیغاتها زیرکانه صورت میگیرد و آگاهانه و در این راه کشش میکنند تا فردی که مورد هدف است از این اوضاع بی خبر باشد و درک نکند که مورد هدف چنین تبلیغاتهای قرار دارد. برای مثال میآیند و میگویند فلان کس آدم بدی است با وی رفتار نکن و با او ارتباطتان قطع کنید ولی به او نگوئید که ما چنین چیزی به شما گفته ایم نگذار او بفهمد این قضیه را. و باز از افرادی که با فرد در ارتباط هستند میخواهند که اگر شده با او برخورد توهین آمیز کنند. من هر چه گفتم در باره او به وی نگوئید. برای مثال در کشور سوئد اگر یک سوئدی از یک پناهنده شکایت کند با تمام جدیت با وی برخورد میکنند خانه اش را تفتیش میکنند و حتئ به کتابها و وسایلش دست میزنند اما عکس این اگر یک پناهنده از یک سوئدی شکایت کند زیاد جدی نمیگیرند و با جدیتی که با پناهندگان برخورد میکنند نمیکنند با سوئدی. متأسفانه در این کشور برخوردهای سیستماتیکی شکنجه روحی و روانی انجام میگیرد علیه خیلی افرادی که من با آنها ملاقات نموده ام. نمونه این افراد . 1-حمید 2-احمد 3- بهمن 4-فریدون 5-اکرم در چند سال گذشته یک پدر به علت اختلافات میان خود و دخترش دخترش را به قتل رساند تا چند سال هر از این واقعه حرف میزدند اما در چند روز پیش یک مرد دو تا خواهر خود را بقتل رسانده و خون آنها را میکده بود بیش از یکبار از تلویزیونها مشاهده نشد یک مرد 4 تا زن را با تبر بقتل رساند در شهر یوته بوری اما بیش از چند ثانیه بحث در باره آن نشد. این باید اسمش گذاشت نابرابری مطبوعاتی. بیشتر این برخوردهای که شکنجه روحی و روانی هستند از کشور سوئد انجام میگیرد یعنی کشور سوئد مقام اول و کشور سویس مقام دوم دارد در جهان. اگر در این باره انسان دست به تحقیقات بزند و به تمامی شهرهای این کشور سفر کند شاید بیش از 500 الی 600 نفر پیدا کند که مورد شکنجه روحی و روانی قرار گرفته اند بعضی از این برخورد های مدرن بی خبر هستند و همه نمیتوانند این برخوردها را به آسانی درک کنند چرا چون این برخوردها مخفیانه و با لبخند صورت میگیرد. تو در باره او به فلانی زنگ بزن بگو او آدم بدی است حرفهای خوبی نمیزند و بگو او آدم مجرمی به نظر میرسد نگذار او بفهمد از این موضوع و در این باره شما پاداش دریافت میکنید هذینه ی سفرت پرداخته میشود اگر این کار را بکنید در باره او بدگوی کنید. تو به فلانی که با او در ارتباط است بگو با وی رفتار نکند شاید مورد بازجوی قرار گیرد از سوی پلیس او را بترسانید تا با وی رفتار نکند. تماسهای تلفنی. باید با افراد از نظر اقتصادی استفاده نمود او از سوی دولت خود مورد تعقیب است بهتر نیست ما از این فرصت استفاده کنیم علیه او؟ بلی اما باید اول تضمین به من بدهید که روزی مشکلی برای من ایجاد نشود در این باره. شما نباید بترسید تمام سیستم پشت شما است نترس. بلی در این باره خیلی حرفها است برای گفتن باید دست به تحقیق بزنم و در آینده بیشتر برای روشن کردن شکنجه روحی و روانی برای دیگران توضیح بدهم تا دیگران از این کار با خبر باشند. در این باره ادامه دارد در باره ترور شخصیت . شکنجه روحی و روانی افرادی که مورد هدف هستند. 12/2/2006 اسماعیل قادری یکشنبه


/////////////////////////////////////

موضوع اطلاعیه شماره یک در باره حقوق بشر.

شکنجه انسان تحت هر عنوان و توسط هر قدرت و یا سازمان و یاهر  دولتی صورت گیرد غیر انسانی و از نظر حقوق بشری محکوم است.

این شکنجه ها خواه فیزیکی باشد و خواه روحی و روانی باشد و تحت هر عنوان که باشد محکوم و از نظر انسانی مردود میباشد.

اگر چنانچه کسی مطالبی را نوشت علیه کسی دیگر حتئ اگراین مطالب توهین آمیز باشد فقط در آگاه کردن فرد باید گامبرداشت و نباید فرد را زندانی و تحت شکنجه وحشیانه قرار داد راه ها و گذینشهای انسانی دیگر وجود دارد که باید راه ها و گذینشهای انسانی را بکار برد نه که فرد را تحت شکنجه و در جامعه کینه توزی کاشت باید بذر انسانیت کاشت در جامعه برای پیشبرد جامعه گامبرداشت.

ما این شکنجه های که علیه بشریت صورت میگیرد در هر کجا و در هر دولت و در هر جای دنیا که باشد آن را محکوم میکنیم و آن را یک جنایت علیه انسانیت تلقی میکنیم و از نظر ما مردود و غیر انسانی میباشد.

وقتیکه ما دم از حقوق بشر میزنیم باید اول بدانیم حقوق بشر یعنی چه؟

حقوق بشر عبارتند از 6 نوع.

حیثیت و کرامت انسان

اما درمرحله اول درک خود و خودشناسی ما تا زمانی که خودمان را نشانسیم نمیتوانیم دیگران را درک کنیم باید در این راه آموزش و پرورش انسانی به راه انداخت و جامعه را تکامل داد.

دوم حق آزادی برای ابراز عقیده و بیان.

سوم حق زندگی و سلامتی.

چهاروم حق زیستن و حق برخورداری از کلیه ی آنچه حق انسان و انسانیت است.

پنجم حق آزادی بیان و ابراز آن بدون اینکه به آزادی دیگران لتمه وارد کند.

ششوم حق برخورداری از آنچه حیثیت و کرامت انسانی نامیده میشود مثل ابراز عقیده و بیان انتخاب مذهب و دین دلخواه خود آزادانه فرد بخواهد غیر مذهبی باشد و یا اینکه یک مذهب داشته باشد باید آزاد باشد در این باره.

و در این باره توهین به اعتقادات دیگران تحت هر عنوان و در هر جای دنیا که باشد محکوم و مردود میباشد اگر هم آنرا آزادی بیان بنامند به این معنا میباشد که این آزادی از حد خود پا فراتر گذاشته و به آزادی دیگران لتمه وارد کرده است و در مقابل خشونت تحت هر عنوان که باشد محکوم و مردود میباشد از نظر انسانیت و حقوق بشری.

و باید رهبران سیاسی در جهان دست از کینه توزی بردارند و به انسان و انسایت به اندیشند به حقوق حقه هموطنان خود احترام بگذارند و حقوق آنها را رعایت کنند.

ما در این باره تبعیض در میان انسانها را مردود و محکوم میداریم و تبعیض تحت هر عنوان که باشد محکوم است از نظر حقوق بشری. خواه این تبعیضها ملی و قومی و مذهبی باشد در این باره محکوم است و ما آن را غیر انسانی اعلام میکنیم.

نزاع مذهبی یک چیز غیر مدرن و غیر انسانی است باید با تفاهم و گفتگو مسایل را حل نمود نه از راه خشونت و خشونت کار انسان نیست.

و در این باره اعدام افراد بخاطر ابراز عقیده و بیان ضد انسانی و در این باره محکوم است.

حکوم اعدام یک کار غیره قانونی و محکوم است باید با استانداردهای سازمان ملل با زندانیان برخورد نمود.

و در این باره ما سران رژیمهای خودکامه که حقوق بشر را زیر پا میگذارند برای اینکه به حقوق هموطنان خود احترام بگذارند فرامیخوانیم.

با امید روزی که هیچ کسی به خاطر ابراز عقیده و بیان و یا اینکه بخاطر قوم و ملیتی که با ان تعلق دارد زندانی و یا اعدام نشود..

اسماعیل قادری

20/2/2006

این را به اطلاع میرسانم که به این زودی دیدبان حقوق بشر کردستان در کشورهای اروپای اعلام میشود متن این اعلامیه بطور کلی و شفاف اعلام میگردد
/////////////////////////////////////
 

          

 

           

/////////////////////////////////////////

دموکراسی در سوئد

سوئد کشوری است با نظام دموکراتیک یا به کلامی دیگر پارلمانتاریستی که به اصطلاح به حکومت مردم بر مردم  مشهور شده است. دموکراسی سوئد را می توان به طور خلاصه  چنین توضیح داد:
مردم چهار سال به چهارسال در انتخابات همگانی نماینده هایی را برمی گزینند تا تصمیم های سیاسی را بگیرند. پس از تصمیم گیری توسط این نمایندگان، وظیفه ی ادارات و سازمانهای اجرایی است تا آنها را به مرحله ی اجرا در آورند. بجز شرکت در انتخابات، می توان مثلاً با شرکت در فعالیتهای احزاب یا سازمانهای سیاسی و نیز از طریق نوشتن مقالات در رسانه های گروهی، در تصمیم گیریهای سیاسی تأثیر گذاشت.

تصمیم های سیاسی باید با خواسته های شهروندان مطابقت کنند. در صورت وجود عقاید گوناگون در هنگام تصمیم گیری سیاسی، در آخر، خواست اکثریت است که تعیین کننده خواهد بود، هرچند که معمولاً به نظرات اقلیت پارلمانی نیز توجه می شود. تصمیم های گرفته شده هم  در مجامع سیاسی  و هم در سازمانها ممکن است  نتیجه ی  سازش میان  طرفین یا به بیان دیگر نتیجه ی  تعدیل درخواسته های آنان باشد.

در قانون مشخص شده است که ارزشهای دموکراتیک باید در تمام زمینه های اجتماعی ملاک عمل قرار گیرند.  به بیان دیگر، در سوئد نماینده های منتخب مردمند که تصمیمات سیاسی را می گیرند. دولت نماینده ی مردم است.  دموکراسی سوئد را می توان دموکراسی غیر مستقیم نامید، چون در چنین دموکراسی تصمیمات سیاسی نه بوسیله خود مردم بلکه بوسیله ی  نمایندگان مردم  گرفته خواهد شد. 

سه مجمع انتخاب شده مردم وجود دارند:  شورای کمون،  شورای استان  و  مجلس ملی یا پارلمان. شورای کمون در همه ی ۲۸۴  کمون کشور وجود دارد. بیشتر کمونها  نیز زیر پوشش ۲۳  شورای استان قرار دارند. نماینده های هر سه مجمع نامبرده هر چهار سال  در انتخابات همگانی  انتخاب می شوند.  اتباع  سوئدی دارای ۱۸ سال یا بیشتر از حق رأی در این انتخابات برخوردار هستند. اتباع خارجی نیز می توانند در انتخابات شورای کمون و استان شرکت کنند، به شرطی که سنشان ۱۸ سال یا بیشتر و حداقل سه سال ساکن سوئد بوده باشند. فردی که  شرایط رأی دادن را داشته  باشد، قابل انتخاب شدن نیز هست.              

نظام دولتی پارلمانتاریستی است، بدین معنا که هیئت دولت باید رأی اعتماد پارلمان را داشته باشد و در اخذ تصمیم های مهم از حمایت ( اکثریت) آن برخوردار باشد. حزب یا بلوکی که بیشترین تعداد آرا  را در انتحابات بدست آورد، می تواند دولت را تشکیل بدهد.           

سوئد  یک کشور پادشاهی است، امَا امروزه  وظایف  پادشاه  نمایندگی  کشور است  و  جنبه ی تشریفاتی دارد.

 تمرین :

 1 -  پنج  پرسش از درس بالا  پیدا  کنید  و در دفتر خود  بنویسید.

 2 - پانزده  واژه ی  دشوار  را  در  دفتر خود یادداشت کنید.

 3 - معنی واژه ها  و جواب پرسشها را از دوستان خود در کلاس  بپرسید و درباره ی آنها بحث کنید

یک چیز مهم هم هست آنهم بروکراسی است در سوئد خیلی زیاده روی میکند در باره بروکراسی
/////////////////////////////

آموزش و پرورش در سوئد

& بر اساس قانون، تمام دختران و پسران بین 7 تا 16 سالگی باید به مدرسه بروند. این قانون شامل کسانی که به سوئد مهاجرت کرده اند هم می شود.

 ! کودکان 6 ساله نیز می توانند در صورت درخواست خانواده و نیز پذیرش مدیر دبستان، مدرسه را آغاز کنند.

& بچه هایی که بین 7 تا 16 سالگی به سوئد مهاجرت کرده اند، پس از گذراندن یک دوره ی آموزش زبان سوئدی، در کلاس مناسب با سنّشان قرار می گیرند.

! سال تحصیلی شامل دو دوره ی پاییزه و بهاره است:

نیمسال تحصیلی پاییزه، از میانه ی ماه augusti(اواخر مردادماه) آغاز شده و در

نیمه ی دوم ماه december(پایان آذرماه) بپایان می رسد.

نیمسال تحصیلی بهاره، از januari(ده روزه ی دوم دی ماه) آغاز و در ماه juni

(اواخر خردادماه) تمام می شود.

& آموزش دوره ی پایه ای (ابتدایی و راهنمایی)، (Grundskola) 9 سال و اجباری است. پس از پایان این دوره، دانش آموزان می توانند دوره ی سه ساله ی نظری دبیرستان را آغاز کنند. 

البته دبیرستانهایی نیز برای رشته های فنّی، مانند آرایشگری، آشپزی و وسائط نقلیه وجود دارد.

& آموزش در دوره های آموزشی پایه و دبیرستان رایگان است و کتاب و وسیله های نوشتاری از سوی مدرسه در اختیار دانش آموزان قرار می گیرد.

 ä در بیشتر کمون ها ناهار دانش آموزان رایگان است و چنانچه دانش آموزی

به دلیل پزشکی و یا دینی نخواهد غذای عادی مدرسه را بخورد، با درخواست قبلی،

غذای مناسب به او داده می شود.  

ã هر گاه دانش آموزی به دلیل بیماری نتواند به مدرسه بیاید، خانواده باید به مدرسه آگاهی دهند.

چنانچه دانش آموزی نیاز به غیبت یک روزه داشته باشد، موافقت آموزگار او کافیست،

ولی بیشتر از یک روز باید با اجازه ی مدیر مدرسه باشد.

- در بسیاری از کمونهای سوئد، شاگردانی که مادر یا پدر و یا هر دوی آنان غیر سوئدی اند و در منزل به زبانی غیر سوئدی گفتگو می کنند، حق دارند زبان مادری

( Modersmål ) را در مدرسه بخوانند.

 h خدمات درمانی و بهداشتی در مدرسه رایگان است. دندانپزشکی نیز تا سن 20 سالگی رایگان است.

vتمام دانش آموزان از زمان خروج از منزل به مقصد مدرسه تا هنگام بازگشت از مدرسه به خانه، بیمه ی حوادث هستند.

œ دانش آموزان از کلاس 8 و ببعد در درسهای خود نمره می گیرند. این نمره ها برای تعیین رشته ی تحصیلی و نیز نمره های دبیرستانی برای ادامه ی تحصیل در دانشگاهها و مدارس عالی محاسبه می شود. نمره ها در حال حاضر به صورت (IG)

غیر قابل قبول، (G) قابل قبول، ((VG خیلی خوب و (MVG) عالی می باشد.

" خانواده ها بایستی پیوسته با مدرسه ی فرزندشان در ارتباط باشند. مدرسه در هر سال تحصیلی، دست کم دو بار، مادر و پدر دانش آموز را به مدرسه دعوت

می کند تا در نشستی در باره ی چگونگی تحصیل فرزندشان گفتگو شود.

O در دبستانها و دبیرستانها مشاوران متخصص وجود دارد که دانش آموزان در صورت نیاز می توانند به او مراجعه کنند و مشکل خودشان را مطرح نمایند.

Ï تمام آموزگاران، مدیران، مشاوران و کارمندان مدرسه ها مشمول قانون سکوت

(رازداری) Tystnadsplikt هستند. 

////////////////////////////////////////

موضوع اطلاعیه شماره یک در باره حقوق بشر.

شکنجه انسان تحت هر عنوان و توسط هر قدرت و یا سازمان و یاهر  دولتی صورت گیرد غیر انسانی و از نظر حقوق بشری محکوم است.

این شکنجه ها خواه فیزیکی باشد و خواه روحی و روانی باشد و تحت هر عنوان که باشد محکوم و از نظر انسانی مردود میباشد.

اگر چنانچه کسی مطالبی را نوشت علیه کسی دیگر حتئ اگراین مطالب توهین آمیز باشد فقط در آگاه کردن فرد باید گامبرداشت و نباید فرد را زندانی و تحت شکنجه وحشیانه قرار داد راه ها و گذینشهای انسانی دیگر وجود دارد که باید راه ها و گذینشهای انسانی را بکار برد نه که فرد را تحت شکنجه و در جامعه کینه توزی کاشت باید بذر انسانیت کاشت در جامعه برای پیشبرد جامعه گامبرداشت.

ما این شکنجه های که علیه بشریت صورت میگیرد در هر کجا و در هر دولت و در هر جای دنیا که باشد آن را محکوم میکنیم و آن را یک جنایت علیه انسانیت تلقی میکنیم و از نظر ما مردود و غیر انسانی میباشد.

وقتیکه ما دم از حقوق بشر میزنیم باید اول بدانیم حقوق بشر یعنی چه؟

حقوق بشر عبارتند از 6 نوع.

حیثیت و کرامت انسان

اما درمرحله اول درک خود و خودشناسی ما تا زمانی که خودمان را نشانسیم نمیتوانیم دیگران را درک کنیم باید در این راه آموزش و پرورش انسانی به راه انداخت و جامعه را تکامل داد.

دوم حق آزادی برای ابراز عقیده و بیان.

سوم حق زندگی و سلامتی.

چهاروم حق زیستن و حق برخورداری از کلیه ی آنچه حق انسان و انسانیت است.

پنجم حق آزادی بیان و ابراز آن بدون اینکه به آزادی دیگران لتمه وارد کند.

ششوم حق برخورداری از آنچه حیثیت و کرامت انسانی نامیده میشود مثل ابراز عقیده و بیان انتخاب مذهب و دین دلخواه خود آزادانه فرد بخواهد غیر مذهبی باشد و یا اینکه یک مذهب داشته باشد باید آزاد باشد در این باره.

و در این باره توهین به اعتقادات دیگران تحت هر عنوان و در هر جای دنیا که باشد محکوم و مردود میباشد اگر هم آنرا آزادی بیان بنامند به این معنا میباشد که این آزادی از حد خود پا فراتر گذاشته و به آزادی دیگران لتمه وارد کرده است و در مقابل خشونت تحت هر عنوان که باشد محکوم و مردود میباشد از نظر انسانیت و حقوق بشری.

و باید رهبران سیاسی در جهان دست از کینه توزی بردارند و به انسان و انسایت به اندیشند به حقوق حقه هموطنان خود احترام بگذارند و حقوق آنها را رعایت کنند.

ما در این باره تبعیض در میان انسانها را مردود و محکوم میداریم و تبعیض تحت هر عنوان که باشد محکوم است از نظر حقوق بشری. خواه این تبعیضها ملی و قومی و مذهبی باشد در این باره محکوم است و ما آن را غیر انسانی اعلام میکنیم.

نزاع مذهبی یک چیز غیر مدرن و غیر انسانی است باید با تفاهم و گفتگو مسایل را حل نمود نه از راه خشونت و خشونت کار انسان نیست.

و در این باره اعدام افراد بخاطر ابراز عقیده و بیان ضد انسانی و در این باره محکوم است.

حکوم اعدام یک کار غیره قانونی و محکوم است باید با استانداردهای سازمان ملل با زندانیان برخورد نمود.

و در این باره ما سران رژیمهای خودکامه که حقوق بشر را زیر پا میگذارند برای اینکه به حقوق هموطنان خود احترام بگذارند فرامیخوانیم.

با امید روزی که هیچ کسی به خاطر ابراز عقیده و بیان و یا اینکه بخاطر قوم و ملیتی که با ان تعلق دارد زندانی و یا اعدام نشود..

اسماعیل قادری

20/2/2006

این را به اطلاع میرسانم که به این زودی دیدبان حقوق بشر کردستان در کشورهای اروپای اعلام میشود متن این اعلامیه بطور کلی و شفاف اعلام میگردد.

//////////////////////////////

موضوع اطلاعیه درباره حقوق زنان ستمدیده ایرانی و کشورهای اسلامی

این روز که روز سمبولیک زنان برای مطالبه حق طلبانه خود انتخاب نموده اند تا صدای اعتراضات خودرا به گوش کوردلان و شب پرستان برسانند که نمیشود حقوق نصف جامعه را نادیده گرفت و زنان را مورد ظلم و ستم قرار داد. زن ستیزی در کشورهای اسلامی برای درهم کوبیدن شخصیت انسانی آنها ادامه دارد و داشته است تحت نام احکام شرعی و زنان را تحت وحشیانه ترین شیوه مورد شکنجه و اذیت وآزار قرار داده اند.

8 مارس روزی است که شب پرستان و کوردلان را به لرزه در میآورد و احکامهای خیالی و پوشالی را خنثئ میکند.

برقراری نظم و دموکراسی بدون رعایت حقوق زنان میسر نیست.

حال در جامعه های غربی به این نتیجه رسیده اندکه بدون برابری و رعایت حقوق زنان نمیتواند یک جامعه سالم و دموکرات و دموکراسی بر قرار نمود چرا چون زنان نصف جامعه هستند واز توانائی بالای برخوردار هستند برای امور اداره مملکت و جامعه به مشارکت فعال زنان نیاز دارد و بدون مشارکت فعال زنان جامعه در حالت فلجی قرار میگیرد.

زن و مرد هر دو با هم هیچ فرقی ندارند و هر دو ترازوی جامعه هستند  این دو اسنان نیاز اساسی به یکدیکر دارند و برابری میان زنان و مردان میتواند جامعه را سالمتر کند و جامعه را پیش به برد به سوی دموکراسی حقیقی و انسانی. بدون رعایت حقوق فردی و انسانی زنان و برابری در جامعه نمیتواند برای پیشبرد جامعه گام برداشت باید در مرحله اول حقوق فردی و انسانی زنان را رعایت نمود و جامعه را بسوی انسانگرا سوق داد آن زمان میتوان یک جامعه سالم و در جامعه دموکراسی برقرار نمود.

علمی

زنان از نظر تیز هوشی از مردان تیز هوشترند چرا چون هردو لائی مغز زنان فعال میباشد و اما در گروه مردان یک لایی از مغزشان فعال است لایی چپ در گروه مردان فقط مثل نقل اطلاعاتی و یا آن چیزی که در طول روز میشنود منتقل کند اما در گروه زنان هرو لایی مغزشان همزمان فعال است و زنان میتوانند باز زود تر از مردان بشنوند و به بینند.

اما در گروه مردان چنین نیست.

1- زنان میتوانند زود تر از مردان درک کنند و در یابند در موردی و یا معنای یک کلمه

2= زنان میتوانند زود تر از مردان چیزی را به بینند.

3= زنان همزمان میتوانند به دو نوع گوش کنند یعنی اگر یک رادیو را در طرف چپ یک زن و یک رادیو دیگر را در طرف راست زنان قرار بدهید زنان از این توانائی برخوردار هستند که همزمان به هردو گوش کنند و میتوانند باز در باره هردو چه گفته اند تعریف کنند.

4= زنان از نظر ذاکره باز از مردان قدرت ذاکره اشان بیشتر است اسمش بگذاریم میموری زنان از میموری مردان قدرتمندتر است سخت است زن چیز را فراموش کند اما در گروه مردان میتوان به آسانی چیزی را فراموش نمود.

5= از نظر رحم زنان باز از مردان با رحمتر هستند و هرگز حاضر نیستند یک همنوع خود یعنی یک انسان را آزار بدهند اما در گروه مردان چنین نیست اما در این باره نظریهای گوناگونی وجود دارد.

اما از نظر علمی به بیرون آیم و در باره آنچه جامعه به آن نیازمند است تعریف کنم.

1= آزادی و برابری بطور کامل میان زن و مرد دستمزدو حق دخالت در تمامی گذینشهای سیاسی و اجتماعی باید زنان شرکت کنند بدون هیچ مانعی.

2= حق تصدی هر مقام آزادی و اختیاری در باره حق پوشش و لغو تمامی آنچه حجاب اجباری است.

3= حق مشارکت فعال در امور سیاست و موارد دیگر در جامعه.

4= حق انتخاب کردن و انتخاب شدن بطور آزادانه و دلبخواه خود زنان.

5= حق آزادانه انتخاب همسر و جدای بدون هیچ مانعی و حق مسافرت بدون اجازه دیگری حق تصدی هر مقام و فعالیتهای سیاسی و هنری ورزشی و ادبی بدون هیچ مانعی.

متأسفانه در ایران هنوز زنان را به طور کلی سرکوب میکنند و برای در هم کوبیدن شخصیت انسانی زنان با روز روشن و در جلو چشم جهانیان صورت میگیرد این عمل زشت و شرمآوری که اسمش گذاشته اند احکام شرعی.

و در سال گذشته دکتر رویا طلوعی فعال حقوق بشر و حقوق زنان در کردستان بدون هیچ اتهامی 66 روز در زندانهای مخوف اطلاعات و تحت وحشیانه ترین شکنجها قرار گرفت و در این باره ساکار کامکار هم ربوده و در طول چند روزی تحت شکنجه و اذیت وآزار قرار گرفت و آثار شکنجه در بدن وی مشاهده شده است.

بنظر بنده نباید دولت ایران را بخاطر تسلیحات اتمی مجازات کرد باید به خاطر نقض حقوق بشر دولت ایران را مجازات نمود و بر این رژیم فشار آورد تا به حقوق هموطنانش احترام بگذارد.

و باز در این باره زنان دیگری هم هستند در تهران و شهرستانهای دیگر در ایران تحت وحشیانه ترین شکنجه و اذیت و آزار قرار میگیرند.

زنان ایران در اوایل انقلاب با شعار برادر ارتشی چرا مارا میکشید ارتشیان تسلیم نمودند اما خود همین زنان قربانی یک دولت مذهبی شدند و ایران وطنشان برای آنها به جهنم تبدیل شد برای زنان ایران.

و در این باره در مصر اردن عربستان سعودی پاکستان افغانستان ترکیه ترکمنستان آذربایجان سوریه لبنان یمن سودان  کشورهای آفریقای و کشورهای دیگر هنوز حقوق زنان به طور کلی پایمال میشود و به آنها هر روز توهین میشود بدون اینکه مجرمان مورد کیفر خود قرار گیرند.

با امید بر قراری برابری و انسانیت در جامعه.

زند باد استقلال کردستان و تشکیل یک دولت کردی.

اسماعیل قادری

5/3/2006


.//////////////////////////////////////

موضوع اطلاعیه در باره انفال و جینوساید ملت کرد توسط اشغالگران در کردستان اسیر.و درباره حلبچه شهید.

در ایران 15 فیبروری در شهر ماکو شرق کردستان مردم کرد برای اینکه اعتراض خود را به گوش آدمربایان 15 فیبروری سال 1999 میلادی که در یک معامله ننگین عبدالا اوجلان رهبر اکثریت کردهای شمال کردستان را به طور نا انسانیتی به ترکیه تحویل دادند و هر سال به این مناسبت مردم کرد علیه این عمل نا انسانی ای که انجام گرفته اعتراض میکنند و به این مناسبت کردهای شرق کردستان هم دست به اعتراض زدند اما توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی ایران این تظاهرات مسالمت آمیز سرکوب شد و تعدادی از مردم کشته شدند و تعدادی هم زندانی شدند. و باز در شهرهای کردستان شرقی همه در زیر ظلم و ستم رنجمیبرند و جینوساید به طور روزانه در کردستان شرقی ادامه دارد علیه ملت ستمدید کرد در آن قسمت از کردستان بزرگ. و باز در سال گذشته شهر مهاباد را به خاک و خون کشیده شد توسط ماموران سرکوبگر دولت ایران و تظاهرات مسالمتآمیز مردم کرد را سرکوب نمودند و یک جوان مهابادی را بطور فجیعی به قتل رساندند که همه شاهد عکسهای ایشان بودند بر روی سایتهای انترنتی.و باز در این باره تمامی افراد فعال در آمور حقوقی و چندین نفر را زندانی نمودند یکی از این زندانیان دکتر رویا طلوعی بود که 66 روز تحت وحشیانه ترین شکنجه های نا انسانی قرار داشت.

البته این ماه که نزدیک به نوروز است هم پر از شادی است و هم پر از غم و اندوه برای ملت کرد در سر تا سر کردستان بزرگ.

در همین ماه رژیمهای سرکوبگر خیلی از فرزندان خلق کردرا ناجوانمردانه به شهادت رسانده اند و حتئ با بمبهای شیمیای به ملت مظلوم و ستمدید کرد حمله نمودند و چندین هزار نفر از پیر و جوان تا کودک شیرخوار را ناجوانمردانه آنها را قتلعام نمودند.

در سال 1988 نیروهای رژیم ایران که در حال جنگ بود با رژِیم سرنگون شده صدام شهر حلبچه شهید را به تصرف خود در آوردند با یاری نیروهای پیشمرک کرد.

رژیم صدام هم چند بار دست به حمله زد اما اینبار چون نیروهای پیشمرگ کرد در آن جنگ آماده بودند نیروهای رژیم بعث سرنگون شده همیشه مایوسانه شکست میخوردند

صدام تمامی افراد رده بالای نظامی و امنیتی را برای یک نشست استراری فرا خواند در آن نشست خود محمد مظلوم اهل دلیمی در آن نشست حضور داشت و یکی از فرمانده هان نیروی هوای عراق بود که بعدأ توسط رژیم صدام در سال 1995 اعدام شد در شهر رومادی استان انبار.

و در آن نشست از فرمانده هان نظامی خواست که به هر طوری شده شهر حلبچه را ویران کنند و هیچ کسی را سالم نگذارند و همه بسوزانند و این درخواست خود صدام بود  از فرماندهان این خود محمد مظلوم قبل از اعدامش برای همسرش تعریف نموده بود و من هم از یک منابع این خبر را دریافت نمودم. صدام حسین خیلی خشمگین و پریشان بنظر میرسید در آن نشست هر حرفی از دهنش مثل آتش بود او از محمد مظلوم درخواست میکند او این عمل را بر عهده بگیرد اما او درخواست صدام را رد میکند و به او میگوید سیدی نمیشود کودکان و انسانهای بیگنا را هدف قرار داد بلا فاصله قرار بازدشت برای محمد مظلوم صادر میکند و بطور دو ماه زندانی میشود بعدش از خدمت اخراج و خانه نشسنش میکند تا روز اعدامش که سال 1995 بود همیشه در زیر نظر مخابران (وزارت اطلاعات) قرار میگیرد و در سال 1995 هنگامی که محمد مظلوم را اعدام نمودند مردم شهر رومادی خشمگینانه به خیابانها ریختند و درب همه زندانهای آنجا را شکستند و تا دو روز این قیام به طول انجامید اما بعدأ توسط گارد ویژه شورش را سرکوب نمودند.

حال برگردیم به اصل موضوع نشست صدام.

صدام در آن نشست از تکتک فرماندهان سئوال میکند و یک پیشنهاد هم میکند پیشنهاد به این پرح بوده است.

هر کسی بخواهد مسئولیت این حمله تاریخ ساز به قول صدام بر عهده بگیرد مخول است هر کاری که بکند هر کسی را بکشد و یا اعدام کند در آن منطقه آزادی کامل دارد و این را هم میگوید هر کسی این مسئولیت را بر عهده میگیرد گازهای شیمیایی هم در اختیار خواهد داشت و در این زمینه اختیار تام دارد از این گازها استفاده کند و در این باره یکی از ویزران از او سئوال میکند ما باید کاری بکنیم که مردم بیگناه کشته نشوند آنها هم مثل ما مسلمان هستند و صدام در جواب میگوید کدام مسلمان اینها از نسل یهودیها هستند اینها با صهیونیستها فرقی ندارند بکشید اینها را عاش عرب بکشید اینها هم مثل فارس مجوص هستند همه را قتل عام کنید دنیا با ما است هیچ کاری نمیتوانند بکنند.

و ویز ساکت میماند و علی حسن مجید قاتل مردم حلبچه این مسئولیت را بر عهده میگیرد و در مورخ 16/3/1988 در صبح یعنی قبل از ظهر به مردم بیدفاع حلبچه باهواپیماهای رژِیم سرنگون شده صدام حمله میکنند و در این حمله 5000 هزار زن پیر کودک از یک ماهه تا 90 ساله قربانی میشوند و تمامی رسانهای خارجی سکوت میکنند تنها دولت ایران آن هم برای یک برگه علیه صدام استفاده کند در رسانهای ایرانی منعکس شد و خیلی از دکترهای خارجی به ایران وارد شدند تا باقیمانده از قربانیان این جنایت را مداوا کنند در شهر حلبچه شهید سربازان و نیروهای سپاه پاسداران رژِیم هم به زنانی که نیمه جان بودند تجاوز میکردند و طلاها و چیزهای گران قیمت آنها را به تالان میبردند.

و باز رژیم صدام به این جنایت بس نکرد تمامی کسانی که از طایفه بارازانی بودند یا همه را زنده بگور کرد و یا به جای دور دستی منتقل نمود و در اینباره باید به این نکته اشاره کنم که زمانی که شهر حلبچه به تصرف نیروهای ایرانی در آمد بود صدام به شهر هولیر سفر نمود و برای مردم آن شهر سخنرانی کرد و در این سخنرانی خطا به مردم هولیر گفت فرزندان بارازانی به وطنشان خیانت کردند.  و دو روز بعد از این سخنرانی به شهر حلبچه شهید حمله نمود و مردم آن شهر را قتل عام کرد با گازهای شیمیایی.

و رژیم سرنگون شده صدام تا آخر عمرش دست بر دار جینوساید ملت ستمدید کرد نشد  و مردم کرد در کرکوک را به مناطقی دیگر منتقل نمود و بجای آنها عربهای جنوب و غرب عراق به شهر کرکوک منتقل نمود که هنوز مشکلات این جنایت معلق مانده است که بعد از 3 سال از سرنگونی رژیم صدام میگذرد هیچ کمکی به این آوارهای بی پناه که مردم اصلی شهر کرکوک هستند نشده است.

رژیم سرنگون شده صدام از اوایل با بقدرت رسیدنش همیشه در سرکوب و جینوساید ملت رنجدیده کرد در دستور کارش قرار داشت. در ایران هم وضعی بهتر از وضعیت مردم در در جنوب کردستان نداشتند.

در اوایل انقلاب آقای خمینی خطا به مردم کردستان پیامی فرستاد و مفهوم این پیام تهدید و زمینه برای قتل عام مردم کردستان بود همراه با این پیام جلاد جنایتکار خلخالی را همراه با چندی از نیروهای مذهبی را به کردستان فرستاد در سال 1358 و 59 حتئ به زنان باردار رحم نکرد و آنها را به رگبار گلوله های بی امان میبست.

خلخالی به یک خانه وارد میشود که همسر آن زن در شهر مریوان پیشمرگ بوده و از زن سئوال میکند احسن کجا است زن بیچاره جواب میدهد نمیدانم ولا به خدا شما کی هستی چی از جان ما می خواهید؟ خلخالی جنایتکار جواب میدهد ما آمده یم از سوی امام جان شما را بگیریم و آیا این شکمی که دارید پسر است یا دختر؟ زن جواب میدهد ولا نیمدانم اما امدوارم پسر باشد خلخالی به او میگوید پسر باشد یا دختر حالا دستور میدهم شما هر دو را به جهنم بفرستند زن به خواهش و تمنا متوسل میشود اما خلخالی جنایتکار بلافاصله دستور میدهد و در جا ویی را به گلوله میبندند و بشهادت میرساند.

و خلخالی جنایتکار با دستور خود خمینی به قتل عام کردها میپرازد و دست به اعدامهای سحرائی میزند و هزاران نوجوان و مرد و زن را به چوخهای اعدام میسپرد در کردستان شرقی.

و در حال حاضر هزاران نفر در زندانهای مخوف ایران بر سر میبرند و هر روز ما شاهد کشتن جوانان در کردستان شرقی هستیم توسط سرکوبگران و اشغالگران در کردستان شرقی و شمالی.

در دو سال گذشته حدودأ 30 نفر اعدام شده اند در کردستان.

و باز در کردستان ترکیه ما هر روز شاهد کشتن نوجوانان و مردم ستمدید کرد در آن قسمت از کردستان هستیم.

و جینوساید در سرتاسر کردستان امروز بی وقفه ادامه دارد در جلو چشم جهانیان.

من به مناسبت فرارسیدن سالروز حلبچه شهید خود را شریک غم قربانیان این جنایت میدانم و از مسئولین و سازمانهای کردستانی میخواهم بر جنایتکاران فشار بیاورند و از دولت عراق بخواهند که قرامت این جنایت هولناک را به قربانیان به پردازند.

باز بمناسبت فرارسیدن عید نوروز عید باستانی ملت کرد به همه کردستان این روز را مبارک باش میگویم.

نوروزتان پیروز هر روزتان نوروز باد.

باز بمناسبت فرارسیدن چهارشنبه سوری به جوانان و مردم کردستان تبریک میگویم ..

نوروزتان پیروز هر روزتان نوروز..

اسماعیل قادری

12/3/2006
///////////////////////////////////

موضوع اطلاعیه.

باید عاملین انفال و جینوساید ملت کرد دادگاهی و به مجازات خود برسند.

متأسفانه در حدود 3 سال است از سرنگونی رژِیم دیکتاتوری صدام میگذرد و هنوز به قربانیان انفال و جینوساید هیچ کمکی نشده است.

در چندین جلسه دادگاه صدام هنوز از انفال و جنیوساید مردم بیدفاع حلبچه شهید بحثی به میان نیامده است.

185 هزار زن و کودک را زند بگور نمود در کردستان 5000 تا 6000 هزار نفر با گازهای شیمیائی نابود کرد 4000 هزار دهکده را نابود کرد هزاران گور دستجمعی پیدا شد هنوز بحثی در باره انفال و جینوساید ملت مظلوم کرد به میان نیآمده است در جلسات دادگاهی صدام حسین و دارو دسته های قاتل مردم کردستان.

من از مسئولین در اداره حکومت فدرال کردستان جناب آقای مسعود بارازانی و مسئولین در کردستان بر دولت عراق

فشار بیاورند تا قرامت قربانیان حلبچه شهید و شهیدان دیگر را به پردازند

امروز در چنین روزی در سال 1988 یعنی 16/3/1988 هواپیماهای رژیم سرنگون شده صدام حسین به فرماندهی حسن علی مجید قاتل مردم حلبچه  در حدود ساعت قبل از ظهر به مردم بیدفاع حلبچه شهید حمله نمود و 5000 تا 6000 هزار انسان از پیر جوان کودک شیر خوار تا 100 ساله را مورد هدف گازهای شیمیائی صدام قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. چرا تا بحال از صدام و دارو دسته هایش در باره قتل عام مردم کرد به هیچ عنوان سئوال نشده است؟

چرا تمامی جلسات دادگاه صدام فقط به مردم دجیل اشاره میشود و مردم کرد دارند فراموش مشوند.؟

امروز قاتلین و مسئولین جینوساید مردم کردستان در زندان هستند و در حدود 2 سال و 8 ماه است هنوز از آنها در باره قتلعام مردم بیدفاع حلبچه سئوالی نشده است.

آیا سیاستی در کار است برای فراموش کردن این جنایت؟

یا اینکه دولتهای منطقه آن را سلاح نمیدانند که در باره قتلعام مردم بیدفاع حلبچه از قاتلین سئوال بشود.

در سال 1988 و درجریان جنگ عراق و ایران، شهر بی دفاع حلبچه تبدیل به میدانی برای زورآزمایی جنگ خواهان و طرفین متخاصم و نیز محلی برای آزمایش جنگ افزارها و سلاحهای کشتارجمعی کمپانیهای سازنده و سوداگران بین المللی شده بود. در این میدان بود که فاجعه ای غمناک آفریده شد و هزاران زن و کودک، پیر و جوان کرد بی دفاع حلبچه قربانی قساوتها و بی رحمیهای جنایتکاران گردیدند.

مردم ستمدید کرد در کشورهای ترکیه سوریه  ایران و عراق هر روز روزی نیست که خبر کشته شدن یک جوان کرد در این کشورها شنیده نشود.

در سال گذشته رژیم بعث سوریه دست به قتلعام کردها در آن کشور زد و حدود 200 تا 400 نفر را کشت و هزاران نفر را زندانی نمود.

در ایران هر روز جوانان و مردم بیدفاع آن قسمت از کردستان را میکشند و زندانی میکنند.

در ترکیه هر روز ما خبر کشته شدن یک نوجوان بدست نیروهای آن کشور میشنویم که به طور وحشتناکی با مردم کرد در آن کشور برخورد میشود.

در ایران در سال گذشته حدود 37 تا 50 نفر کشته شده اند بدست پاسدارانسرکوبگر رژیم ایران.

این رژیم دست بردار قتلعام مردم ستمدید کرد نیستند و باید ما به خودمان به مجمبیم و  بر مسئولین فشار بیاوریم تا چاره اندیشی کنند در این باره.

سلام بر شهیدان سرنگون باد دشمنان خلق کرد

زند باد صلح و آزادی

نابود باد دشمنان خلق مان خلق قهرمان کردستان.

اسماعیل قادری

15/3/2006




Kommentarer

Kommentera inlägget här:

Namn:
Kom ihåg mig?

E-postadress: (publiceras ej)

URL/Bloggadress:

Kommentar:

Trackback
RSS 2.0